زور فناوران به واردکنندگان نمیرسد
امیررضا نیکان-رئیس مرکز تجارت ایران و عراق
باتوجه به اینکه در تورم مولفههایی نظیر نرخ دلار، سودهای بانکی و دیگر موارد واضح تاثیر مستقیمتری میگذارند و از طرفی هم، چون تاکنون شاهد اقتصاد دانشبنیان بهمعنای حقیقی خود در کشور نبودهایم، در نتیجه نمیتوان از تاثیر و نقش دانشبنیانها در کنترل تورم کشور حرفی زد و بهاعتقاد من، اکوسیستم فناوری تاثیر چندانی در مهار تورم نداشته است.
تاثیرگذاری دانشبنیانهای کشور در مهار تورم که معمولا بهنقل از برخی مسئولان گفته میشود، با نگاهی اجمالی میتوان دریافت که منطقی نیست. این نقش و تاثیرگذاری با هدف کنترل و مهار تورم از سوی فعالان دانشبنیان زمانی رقم میخورد که بتوانیم با توسعه صادرات محصولات فناورانه بیرونآمده از دل شرکتهای دانشبنیان، حجم قابلتوجهی از واردات ارز را به کشور وارد کنیم. این اتفاق در شرایطی افتاده است که برای تولید محصولات از کانال دانشبنیان، مواد اولیه کمتری از خارج وارد شده و هزینه ارزی زیادی برای خرید مواد اولیه صرف نشده باشد. بهعبارتروشنتر، اگر شرکتهای دانشبنیان بتوانند با فکر و خلاقیت برای تولید یک محصول از کشور ارز خارج نکنند و همان محصول را با نرخ متناسب به بازارهای جهانی بفروشند، در نتیجه ارزآوری کردهاند و این واردات ارز تا حد زیادی بر تورم اثرگذار است. بهطورتقریبی سالانه صادرات کشور نزدیک به ۵۴ میلیارد دلار است که سهم محصولات دانشبنیان به زحمت به ۵۰۰ میلیون دلار میرسد، هرچند در اخبار صحبت از صادرات یک میلیارد دلاری دانشبنیانها میشود؛ واقعیت این است که صادرات شرکتهایی نظیر مپنا و دیگر شرکتهای مشابه که پیش از شکلگیری اکوسیستم دانشبنیان وجود داشتهاند هم، در این آمار گنجانده میشوند. بیشک صادرات محصولات دانشبنیانی که حاصل تولید شرکتهای فناورانه است، تقریبا نیمی از عددی است که در رسانهها درج شده است. باتوجه به اینکه سالانه ۱۱۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار ارز از کشور خارج میشود و از طرفی هم، ۵۷ میلیارد دلار ارزآوری از طریق فروش نفت، گاز، پتروشیمی و آهن داریم. حال اگر یک میلیارد دلار هم محصولات فناورانه ارزآوری کنند، خواهیم دید که تاثیر آن در کل خروجی ارز فقط کمتر از یک درصد است. با عدد و ارقام گفتهشده نمیتوان روی این میزان از صادرات در بحث ارزآوری حساب باز کرد تا در نهایت بتواند منجر به کنترل تورم در کشور شود. در مقایسه با صادرات بیش از ۵۰ میلیارد دلاری نفت در کشور، صادرات محصولات دانشبنیان اصلا بهحساب نمیآید و نمیتواند نقشی هم در کنترل تورم داشته باشد. در شرایطی اکوسیستم دانشبنیان میتواند منجر به کنترل تورم شود که ارزآوری زیادتری نسبت به قبل داشته باشد و باتوجه به عدد و ارقامی که از میزان صادرات و ارزآوری کشور میشناسیم، نمیتوان گفت که اکوسیستم دانشبنیان به مهار تورم کمک کرده است.
شاید در حوزههایی نظیر دارو تجهیزاتپزشکی تاحدی حرفی برای گفتن داشته باشیم؛ چراکه نرخ محصول نهایی در این حوزه بیشتر از مواد اولیه است. با این حال، میزان رقم صادرات دارو در سال گذشته تنها ۵ میلیون دلار بود که باز هم نمیتوان از ارزآوری صحبت کرد. بیشک اگر میزان صادرات این حوزه نظیر کشور هند ۱۰ یا ۲۰ میلیارد دلار بود، آنگاه میتوانستیم از ارزآوری در حوزه دارو و تجهیزاتپزشکی سخن بگوییم. بهاعتقاد من، تا زمانی که سیاستهای وارداتپروری در کشور وجود داشته باشد، نمیتوانیم انتظار رشد صادرات و ارزآوری داشته باشیم. متاسفانه روند تخصیص ارز دولتی به صادرکنندگان یا تولیدکنندگان دشوارتر از روند تخصیص همان ارز به واردکنندگان است تا جایی که واردکننده میتواند بازار را در اختیار بگیرد و از تولیدکننده برباید. بسیاری از واردکنندگان در کشور میتوانند با ارز دولتی محصول وارد کنند و به نرخ ارز آزاد همان محصول را در بازار بفروشند؛ این در حالی است که صادرکننده باید با ارز آزاد مواد اولیه بخرد و با ارز دولتی محصول تولیدشده را بفروشد. بیشک این فرآیند باعث میشود که انگیزهای برای تولید و صادرات در کشور وجود نداشته باشد. باتوجه به تخصیص ارز نیمایی به واردکنندگان تا زمانی که شرایط مساعدی برای واردات در کشور وجود داشته باشد، نمیتوانیم از نقش صادرات در کاهش تورم کشور حرفی بزنیم؛ چه برسد به صادرات محصولات دانشبنیان. نقش فعال اکوسیستم دانشبنیان در مهار تورم با تحقق ۲ شرط ممکن است؛ یکی آنکه شرایط دشوار تولید و صادرات مرتفع شود، بهگونهایکه رقابت میان تولیدکنندگان و واردکنندگان شکل بگیرد. شرط دیگر اینکه، باید برنامه مشخصی برای صادرات دانشبنیان تدوین کنیم تا بتوانیم اشراف بهتری از میزان صادرات محصولات دانشبنیان پیدا کنیم. بیشک اگر تولید آن دسته از کالاهایی که ارزبر هستند، نظیر دارو در اکوسیستم دانشبنیان افزایش یابد، همچنین میزان واردات هم کنترل شود و در عوض دانشبنیانها محصولات بیشتری تولید کنند، در این شرایط اکوسیستم دانشبنیان میتواند به مهار تورم بپردازد، اما تولیدکننده در شرایط دشواری برای تولید کالا قرار میگیرد. در واقع ارز به تولیدکننده بهقدری دیر پرداخت میشود که واردکننده میتواند بازار را زیر سلطه خود بگیرد. در کل، اگر بتوانیم روی کالاهایی که ارزبری بالایی دارند، نظیر دارو، گوشت، گندم و خوراک دام که عددهای بزرگ واردات را به خود اختصاص میدهند، تولیدات انبوه داشته باشیم، میتوانیم دانشبنیانها را بازیگر فعال در کنترل تورم بدانیم.