ماشینآلات معدنی عصای دست تولید
محمدرضا بهرامن - رئیس خانه معدن ایران
ماشینآلات معدنی، عصای دست تولید است و فعالیت معدنی بدون آن هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت.
روال کار معدن در سراسر دنیا به این ترتیب است که بهرهبردار از ابتدا که در حال تنظیم طرح بهرهبرداری است، ماشینآلات مورد نظر را براساس نیاز محدوده و اندازه سایت انتخاب میکند و در مرحله بعد باید آنها را از طریق بازار داخلی یا خارجی تامین کند.
بهعبارت سادهتر تامین بهموقع ماشینآلات از الزامات فعالیتهای معدنی است و اگر این مرحله بههر دلیلی دچار مشکل شود، هیچگونه فعالیتی شکل نخواهد گرفت.
معدن امروزه از حوزههای استراتژیک کشور ما است که علاوه بر تامین بخشی از نیازهای ارزی، مواد اولیه بسیاری از صنایع کشور، از سنگهای ساختمانی، سیمان و گچ گرفته تا فولاد، سرب، روی، مس و مانند آن را تامین میکند. بنابراین ضروری است که تجهیزات موردنیاز این بخش بهموقع تامین و ماشینآلات نوسازی شود تا کشور در زمینه تولید مواد اولیه موردنیاز دچار مشکل نشود و چرخ تولید کشور از حرکت نایستد.
گذشته از این، برای حضور موفق در بازارهای جهانی باید تولیدات معدنی را به قیمتی رقابتی عرضه کرد، اما استهلاک بالا و ایرادات و نقایص فنی ماشینآلات قدیمی، نرخ تمامشده را برای تولیدکننده بهشدت افزایش میدهد.
اگر موضوع را از زاویه دیگری بررسی کنیم این سوال مطرح میشود که اساسا چرا ما باید از امکان نوسازی ماشینآلات خود محروم بمانیم. درحالحاضر عمر ماشینآلات معدنی ما بالغ بر ۱۵ تا ۲۰ سال است، بنابراین کاملا فرسوده و مستهلک بهشمار میروند.
این ماشینآلات خودرو سواری نیست که برای نیاز فردی خریداری شود یا به قول همکاران معدنی برای تفریح یا تفاخر مورداستفاده قرار گیرد.
از سوی دیگر توجه به این نکته هم ضروری است که اضافه شدن هرکدام از ماشینآلات معدنی به بخش تولید بهدنبال خود چندین فرصت شغلی ایجاد میکند.
بهطورکلی در دیگر کشورهای معدنخیز دنیا مانند کانادا، استرالیا، امریکا و امثال آن هم بخشی از ماشینآلات موردنیاز از طریق تولیدات داخلی و مابقی از طریق واردات تامین میشود. میتوان ادعا کرد که هیچ کشور معدنخیزی نیست که در بخش تامین ماشینآلات معدنی کاملا خودکفا باشد.
البته در راستای حمایت از تولید داخلی، باز هم تاکید میکنیم که اولویت تامین ماشینآلات از داخل است، اما نمیتوان انکار کرد که درحالحاضر تولیدات داخلی، جوابگوی نیاز بخش معدنی کشور نیست و نمیتواند انحصار بازار را در دست داشته باشد.
اول اینکه حجم سالانه تولیدات داخلی پاسخگوی نیاز بازار نیست. دیگر اینکه ماشینآلات تولیدشده در داخل، بیشتر برای معادن کوچک و متوسط کاربرد دارند و نیاز معادن بزرگ را تامین نمیکنند و نهایتا نرخ ماشینآلات در بازار داخلی ـ حتی با احتساب ارز آزاد ـ ۶۰ تا ۷۰ درصد از نرخ نمونه مشابه در بازار بینالمللی بیشتر است.
باتوجه به اینکه ماشینسازان داخلی هم گرفتار مشکلات و محدودیتهای خاص خود هستند، باید سیاستهای کلی بهگونهای تعریف شود که کارخانجات داخلی بتوانند با مشکلات کمتری بهکار خود ادامه دهند و کمیت و کیفیت تولیدات خود را ارتقا دهند اما تا رسیدن به این نقطه و بینیازی کامل از بازار خارجی، باید واردات آنقدر سهل و آسان شود که معدنکاران بدون دغدغه به کار خود ادامه دهند و در صورت نیاز برای نوسازی ماشینآلات خود اقدام کنند.
امروزه متولیان بخش معدن هم به این نتیجه رسیدهاند که باید دسترسی و ورود ماشینآلات برای مصرفکنندگان داخل کشور تسهیل و شرایطی مهیا شود که این مهم تحقق یابد. پس باید به استقبال این فرصت برویم و برای نوسازی سریع ماشینآلات موردنیاز برنامهریزی کنیم. البته بدیهی است که این فرآیند۶ماهه یا یک ساله اتفاق نمیافتد. اگر همین امروز هم دست به کار شویم، شاید ۵ سال دیگر بتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم و نقاط ضعف این بخش را برطرف کنیم.
اما در هر حال باید فرصت را غنیمت دانست و عزم خود را جزم تا بتوان ماشینآلات موردنیاز را وارد کرد و در اختیار بخش معدن قرار داد.
در برنامهریزی بلندمدت هم باید سیاستها بهگونهای تنظیم شود که از این پس با مشکل فرسودگی ماشینآلات معدنی روبهرو نشویم.
در آخر تاکید میکنم اولویت بر شکوفایی تولیدات داخلی است، پس باید امکانات آن فراهم شود و بههر صورت و بههر نحو ممکن چراغ تولید روشن بماند.