-

فرار مغزها رشته‌های ما را پنبه می‌کند

علی‌اکبر امیری ـ مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان در زمینه یادگیری و آموزش

به ‌ طور معمول جا انداختن شیوه ‌ های نوین آموزشی در نظام آموزش و پرورش کشور امری دشوار است و به ‌ نوعی طی کردن هفت ‌ خوان رستم است. گفتنی است، در فضای آموزش و پرورش کشور سیستم واحدی در باب اجرایی کردن مصوبات وجود ندارد. در واقع، وقتی طرحی تایید می ‌ شود، نباید بخش یا سازمان دیگری از زیرمجموعه این سازمان آن را رد کند و به ‌ دلخواه به ‌ اجرا در نیاورد. این ناهماهنگی در آموزش و پرورش همان پاشنه آشیلی است که منجر به ضعف در تکنولوژی آموزشی کشور شده است. چنین روالی از گذشته تاکنون در فضای آموزش و پرورش کشور وجود داشته است و به امروز اختصاص ندارد. تا زمانی که این چرخه حول مدار ناهماهنگی در اجرا قرار گرفته باشد، همچنان باید شاهد ضعف در تکنولوژی آموزشی کشور باشیم.

ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش امری دشوار است، چرا که ایجاد و جریان ‌ سازی شیوه ‌ های نوین آموزشی برمبنای فناوری در نظام آموزش و پرورش کشور برای شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان، روند پرفرازونشیبی دارد. باتوجه به تجربه ‌ ای که از همکاری با مدیران مدارس در شهرستان ‌ ها کسب شد، دشواری کار در تهران نسبت به شهرستان ‌ ها چندین ‌ برابر است. به ‌ عبارت روشن ‌ تر، تا حدی گارد مدیران مدارس شهرستان ‌ ها برای ایجاد شیوه ‌ های نوین آموزشی نسبت به مدیران مدارس در تهران بازتر است، اما به ‌ راحتی نمی ‌ توان در هر مدرسه ‌ ای ورود پیدا کرد و به معرفی محصولات فناورانه پرداخت.

افترا به مدیران مدارس دولتی

در این میان، مدارس غیردولتی تمایل بیشتری برای بهره ‌ گیری از توان دانش ‌ بنیان ‌ ها در امر آموزش دارند، چرا که آنها توجه بیشتری به سطح دانشی دارند که دانش ‌ آموزان ‌ شان کسب می ‌ کنند. به ‌ همین دلیل، مدارس غیردولتی انتخاب اول صاحبان شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان در توسعه کسب ‌ وکارشان است. دلیل اینکه ایجاد تعامل با مدیران مدارس دولتی دشوار است، به تفکر حاکم در نظام آموزش و پرورش برمی ‌ گردد. به ‌ عبارت دقیق ‌ تر، اتهاماتی از قبیل دریافت سود و نفع شخصی به مدیران مدارس دولتی هنگام ایجاد تغییر و تحول در روش ‌ های قدیمی و ایجاد روش ‌ های نوین زده می ‌ شود. به ‌ همین علت، این مدیران در بیشتر مدارس دولتی تمایلی به ارتقای روش ‌ های آموزشی ندارند، اما چون مدیران مدارس غیردولتی موظف به ارائه کارنامه خروجی از خود هستند، به ‌ همین سبب تا حد زیادی از آموزش ‌ های مبتنی بر فناوری استقبال می ‌ کنند. در واقع، آنها برای اقناع والدین و مخاطبان خود باید امکاناتی را ارائه بدهند که برگزاری کلاس ‌ های فوق ‌ برنامه از جمله این خروجی ‌ ها و مبتنی بر فناوری هم هست، اما در همین بخش هم در بیشتر موارد از روش ‌ های همیشگی استفاده می ‌ کنند و کم پیش آمده که از تولیدات دانش ‌ بنیان استفاده شود. شاید اگر نهادی چون معاونت علمی ‌ وفناوری ریاست ‌ جمهوری با آموزش و پرورش همکاری ‌ ها و تفاهمنامه ‌ هایی را به ‌ امضا برساند، بتوان تا حدی این سختی ‌ ها را رفع کرد. با برگزاری دوره ‌ های متفاوت می ‌ توان به ‌ طورآزمایشی روش ‌ ها را سنجید و از میان آنها بهترین روش را انتخاب کرد. ناگفته نماند که آموزش و پرورش در کنار مدارس تلاش کرده که با ایجاد پژوهش ‌ سراها به برگزاری دوره ‌ ها بپردازد، اما نتوانسته دوره ‌ های خوبی را برگزار کند و چندان موفق نبوده است.

به ‌ اعتقاد من، توسعه روش ‌ های آموزشی در حوزه ‌ هایی همچون رباتیک و هوش مصنوعی می ‌ تواند در آینده کشور تاثیرگذار باشد و ما نیازمند بومی ‌ سازی این فناوری ‌ ها هستیم، چرا که باوجود آموزش این دانش ‌ آموزان و کسب مقام در مسابقات خارج از کشور در نهایت بیشتر آنها مهاجرت می ‌ کنند. به ‌ عبارت دیگر، فرار مغزها نمی ‌ گذارد که حاصل آموزش سال ‌ های گذشته مراکز آموزشی چون مدارس به ‌ بار بنشیند. به ‌ همین دلیل، توصیه می ‌ شود این آموزش ‌ ها بومی شوند تا در آینده کشور به توان افراد خبره افزوده شود و نیروی کارآمد و تاثیرگذاری را وارد فضای صنعتی کشور کند. به ‌ اعتقاد من، آموزش دانش ‌ آموزان و ایجاد توانمندی در صنایع بالادستی می ‌ تواند راهنمای خوبی برای شرکت ‌ های دانش ‌ بنیان باشد تا بتوانند به نوآوری در آن حوزه ‌ ها
بپردازند. متاسفانه هنوز شناخت کافی در این زمینه نداریم و جای کار بسیار زیاد است. آموزش در حوزه ‌ هایی چون برنامه ‌ نویسی کار با داده هم می ‌ تواند در تربیت نسل آینده برای رفع نیازهای کشور از درجه اهمیت بالایی برخوردار باشد. به ‌ همین دلیل لازم است شرکت ‌ های فعال، تولیدات خلاقانه ‌ ای در این زمینه به فضای آموزشی کشور ارائه دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*