جای خالی هنر در صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی_عضو هیاتعلمی دانشگاه علم و صنعت
صنعت خودرو بهعنوان یک موضوع صنعتی و خشن در جامعه و در میان سیاستگذاران مطرح است، چراکه یکی از پیچیدهترین صنایع در جهان بهشمار میرود که لکوموتیو بسیاری از صنایع دیگر است. اما یکی از مواردی که در کنار صدها موضوع دیگر در ایران به آن توجه نمیشود، هنر است. طراحی خودرو کاری بس دشوار است که همزمان باید جنبههای هنری، فناوری، مالی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی را در آن در نظر گرفت. بماند که مسائل زیستمحیطی هم اخیرا به این جنبهها اضافه شده که کار را بسیار پیچیدهتر کرده است.
البته اگر خود علم مدیریت را هم هنر در نظر بگیریم، یا به سیاست از جنبه هنری نگاه کنیم، عملا هنر، بهعنوان مفهومی عام، نقش بسیار کلیدی در طراحی و صنعت خودرو ایفا میکند. اما در اینجا میخواهم فقط روی هنر به معنای توان بشر در خلق محصول یا احساسی جدید تمرکز کنم. ما ایرانیها از قدیمالایام افراد با احساسی در جامعه جهانی بودهایم و بعضا منشأ خلق بسیاری از آثار هنری ماندگار. اما وقتی صحبت از استفاده از هنر در طراحی خودرو میشود، موضوع به سدههای اخیر و موضوعی بهنام طراحی صنعتی برمیگردد که مفهومی صنعتی و فراصنعتی است. در طراحی صنعتی میآموزیم که چگونه موجودی را خلق کنیم که ضمن زیبایی، دارای کاربرد مناسب همزمان با قابلیت تولید باشد.
طراحی صنعتی، نقطه تقاطع فناوری و هنر در کنار اقتصاد و جامعهشناسی است. نکته جالب اینجاست که در ایران بیش از چند دهه است رشته طراحی صنعتی را در دانشگاههای خود داریم و حتی تا سطح دکترا هم رفتهایم. شخصا در دانشگاه تهران ۲، ۳ سالی مشغول تدریس بودم. این رشته بسیار کاربردی و مفید است اما متاسفانه مانند بسیاری از رشتههای دانشگاهی در صنعت خودرو مغفول مانده است. البته در حال حاضر از طراحان صنعتی ایرانی برای طراحی خودروهای داخلی استفاده میکنیم اما این موضوع حداکثر به چند نفر خاص محدود میشود. اکنون بالای ۳۰ شرکت خودروسازی داریم اما فقط دو خودروساز بزرگ قدرت طراحی داشته و از آن استفاده میکنند. متاسفانه عمده مدیران این دو خودروساز هم تمرکزشان بر مدیریت تولید و در بهترین شرایط روی طراحی خودرو از منظر فنی بوده و موضوع هنر و اقتصاد در طراحیهای آنها مغفول مانده است. اگر موضوع هنر موردتوجه بود، هویت بصری را در محصولات یک خانواده خودرو مییافتیم. با یک نگاه ساده، مثلا به خودروهای سمند و مشتقات آن یا تیبا و مشتقات آن، متوجه بیهویتی این خودروها که با آرم کلهاسب و سهپر شناخته میشوند، میشویم. آرم کلهاسب به دلیل هویت شیرخفته در محصولات پژو، هویت ناقصی از یوز ایرانی (بهگفته طراح) را دنبال کرده که ناموفق بوده است.
زمانی هم صحبت از خودرو ایرانیاسلامی شد. بماند که همه خندیدند. اما واقعا آیا نمیشد از هنر ایرانی و اسلامی در طراحی این خودروها استفاده کرد؟ چطور جایی مانند تویوتا میتواند از هویت خشن سامورایی در طراحی خودروها استفاده کند و این المانهای زشت را بهگونهای مناسب و الهامبخش در کنار هم قرار دهند اما امکان استفاده از انواع اسلیمهای زیبای ایرانیاسلامی وجود ندارد؟ جدای از مسائل فنی و قیمتی، یکی از مشکلات اصلی این صنعت، بیتوجهی به هنر و ابعاد آن در هویتسازی و تلطیف کاربریها و نفوذ در قلب و روح مردم است. بهعنوانمثال، وقتی به فیات پاندای ۵۰۰ که یک خودرو ساده است، نگاه میکنید، هویت ایتالیایی این خودرو ارزانقیمت را حس میکنید.
همزمان وقتی به یک خودرو فراری نگاه میکنید، ثروتمندان ایتالیایی را بهیاد میآورید. اما در مقابل چه تیبا سوار شوید و چه دناپلاس اتوماتیک توربوشارژ، چیزی از ایرانی بودن آنها حس نمیکنید. بماند که حتی در طراحی خودرو نسبتا بهروزی مانند دنا، ارگونومی ایرانیها رعایت نشده است. تعجب میکنم چطور یک خودرو با مفهوم لوکس طراحیشده در حالی که اصولا ابعاد به کار گرفتهشده در تزئینات داخلی آن، تناسب ندارد. از این موضوع که بگذریم، متاسفانه در طراحی و ایجاد برندهای ایرانی هم از کمترین تلاشها غفلت شده است. عجیب است که دو خودروساز بزرگ کشور در بکارگیری انواع سیستمهای مدیریتی پیشرو بوده و توانمندیهای خود را در طراحی فنی ارتقا دادهاند اما هنوز به هویتسازی برند خود بهطور جدی نپرداختهاند؟ واقعیت این است که ما بهجز همان مقطعی که سمند بیرون آمد، عملا تلاش جدی برای برندسازی محصولات ایرانی و صنعت خودرو خود نکردهایم. برندسازی یک هنر همهجانبه است که هم از هنرهای تجسمی باید حداکثر بهرهبرداری را ببرد و هم از هنر مدیریت. واقعیت این است که استفاده از هنر نهتنها به کاربر احساس خوب منتقل میکند، بلکه باعث تثبیت حضور محصولات و شرکتها در یک جامعه میشود. بماند که ما کمی بیش از این در جامعه خود نیاز داشتیم. صنعت خودرو، یک صنعت پیشرو در زمینه خودکفایی و توسعه صنعتی است که سالها تلاش بیوقفه را پشتسر گذاشته اما متاسفانه چون برای هویتسازی دست به اقدام موثری نزده است امروز نهتنها از هر سو بهدلیل کیفیت محصولاتش مورد هجوم است، بلکه هیچ جایگاهی در دل مردم بهعنوان یک پیشران جامعه
ندارد. اگر بخواهم مانند نوشتارهای قبلی، یک توصیه سیاستگذاری عرضه کنم، باید بگویم که هماکنون مسئولان صنعت، همزمان با تحولات فنی پیشرو باید روی هویتسازی و توسعه تصویر ذهنی جامعه از صنعت خودرو و محصولات این صنعت کار جدی انجام دهند. با هجوم اخیر چینیها به بازار ایران، اگر نتوانیم همزمان با تحولات فناورانه، به هویتسازی دست پیدا کنیم، محصولات ارزانقیمت، متنوع و بیهویت چینی، به سهولت از صنعت خودرو ما عبور کرده و آن را در دست خواهند گرفت.