تاثیرات سامانه معاملات خرد ارزی
میثم رادپور- مدرس دانشگاه و تحلیلگر بازارهای مالی
سامانه برخط برای ثبت درخواستهای ارزی خرد متقاضیان و البته مربوط به بخش کوچکی از بازار است. در ظاهر قرار بر این است که این سامانه به تقاضای ارز مسافرتی جواب دهد.
باید توجه داشت این بخش از بازار در مقابل اندازه کلی بازار ارز، بزرگ نیست و به همین دلیل، نباید انتظار تاثیر جدی در تنظیمگری بازار، از آن داشته باشیم. تقاضای ارز را میتوان به چند قسمت تقسیم کرد. یک مورد آن، تقاضایی است که از محل تراز تجاری ایجاد میشود. بخشهای نقدی و ارزی که از محل صادرات ایجاد میشود، ورودی جریان ارز و بخشهایی که از محل واردات ایجاد میشود، خروجی جریان ارز است. مجموع این دو، تراز تجاری را بهوجود میآورد. بخش عمده جریانهای ارزی که در داخل کشور ایجاد میشود، مربوط به تراز تجاری است. اگر تراز تجاری منفی شود به این معناست که واردات بیش از صادرات بوده است. مورد دیگر، تقاضای خروج سرمایه است که از محل تمایل افراد برای تبدیل داراییها به ارز ایجاد میشود. همچنین تقاضای مصرفی که نمونه آن بورسیههای دانشجویی یا خریدهای اینترنتی است که اقلام آن نسبت به تقاضاهایی که ذکر شد، رقم بزرگی ندارد. اندازه این بازار بزرگ نیست؛ بنابراین اثرگذاری آن به نسبت کاهش پیدا میکند. از سوی دیگر، مسائل و مشکلات بازار ارز ایران به شکلی نیست که با این جنس از تنظیمگریها حل شود. اقتصاد ایران با مسائل ساختاری جدی روبهرو است. از یک سو، اقتصاد ما یک اقتصاد تورمی است و از سوی دیگر، مدام با فشار و تهدید تحریم روبهرو است. تحریم باعث میشود ارز به مقاصد غیرتجاری از کشور خارج شود. تمام این فشارها باعث میشود درآمدهای ارزی کشور بهویژه از محل صادرات نفت و میعانات گازی بهشدت کاهش پیدا کند و مازاد تقاضا ایجاد شود. اقتصاد ایران پیش از این که متحمل تحریمهای گسترده شود با درآمد ارزی خود میتوانست به این تقاضا جواب دهد تا حداقل برای مدتی قیمتها در بازار ارز تثبیت شود اما درحالحاضر دیگر این امکان وجود ندارد. در سالهای اخیر رویکرد بانک مرکزی این بوده که به سمت قوانین و مقررات بیشتر برود و محدودیتهای بیشتری ایجاد کند. درباره سامانه نیما بانک مرکزی تلاش کرده سامانهای راهاندازی کند که بتواند نسبت به مسائل تجاری ارز جوابگو باشد. با این حال، جهتگیری و هدف بانک مرکزی از این بازار این است که بتواند با کنترل و اعمال قیود بر قیمتها نظارت کند. درحالحاضر، بانک مرکزی فاقد درآمدهای ارزی است که بتواند کفاف تقاضا را بدهد. همچنین بانک مرکزی فاقد ابزارهایی است که پیش از تحریم در اختیار داشت و میتوانست در دورههایی بر بازار ارز کنترل داشته باشد و مثلا ارز حواله بفروشد. به همین دلیل، رویکرد بانک مرکزی در تنظیمگری بازار ارز به این شکل شده که با اعمال محدودیتهای بیشتر، خروج ارز را به هر طریقی کنترل کند. این محدودیتها یک بار با سامانه نیما خود را نشان میدهد که مربوط به همان مصارف تجاری ارز است. یک بار به شکل بازار متشکل ارزی نمایان میشود که میخواهد معاملات نقدی ارز را کنترل کند. بار دیگر هم سامانه ارز سهمیهای راهاندازی میشود تا بخشی از آن بازار نقدی که مربوط به همان تقاضای مسافرتی است، تحت کنترل قرار بگیرد. آقای همتی در زمان ریاست خود تلاش کرد محدودیتهایی در سمت معاملات ریالی ایجاد کند. بهطور مثال، محدودیتهای برای نقل و انتقالات با عابر بانک و محدودیتهایی درباره چک ایجاد کرد. این اقدامات لزوما مسئلهدار نیستند اما مسئله در این است که بانک مرکزی که بازار ارز را نمیتواند کنترل کند، بر محدودیت در بازار ریال و در بازار بانکی تمرکز کرده است. به همین ترتیب، راهاندازی این سامانهها به معنای تلاش بانک مرکزی برای ایجاد محدودیتهای بیشتر در بازار ارز است. چرا باید در جایی مانند خرید بلیت که بازار بزرگی ندارد، یک سامانه راهاندازی شود؟ بانک مرکزی بهدلیل اینکه ابزار و امکاناتی که در گذشته برای مداخله در بازار داشت، دیگر ندارد و منابع و درآمدهای ارزی جدی خود را از دست داده، چارهای ندارد، جز اینکه با ایجاد بازارها، سامانهها و محدودیتهای جدید بهویژه در سمت مبادلات ریالی، محدودیتهای بیشتری بر بازار حاکم کند. با این حال، این اقدامات اثرگذاری جدی نخواهد داشت. در کشوری که اقتصاد آن ۴۰ درصد تورم دارد و درآمدهای ارزی آن بهشدت کاهش پیدا کرده، نرخ ارز کمابیش متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا میکند و نمیتوان در این بازار ثبات ایجاد کرد. بازار ارز ایران بهخاطر مسائل اقتصادی، بازار ملتهبی است و فشار افزایش نرخ همیشه در این بازار احساس میشود. راهاندازی این سامانه هم جزو همان رویکردهایی است که جهتگیری بانک مرکزی در آن، ایجاد محدودیتهای بیشتر برای کنترل و سرکوب تقاضا و جلوگیری از خروج بیشتر ارز است تا بتواند از آن مسیر، بازار را کنترل و هدایت کند. به لحاظ اقتصادی توضیح قانعکنندهای وجود ندارد که آیا با وضع این محدودیتها، بازار بهبود پیدا میکند یا خیر. نمیتوان تقاضایی را که در بازار موجود است با ایجاد قیود خفه کرد. چنین اقدامی میتواند اثرات معکوس هم داشته باشد. از لحاظ اقتصادی ایجاد این محدودیتها و قیود باعث فشار و تجمیع تقاضا و جابهجاییهای جدیتر قیمتی میشود.
در مجموع باید گفت این سامانه بهدلیل اینکه سهم بزرگی ندارد، تاثیرگذار نخواهد بود و این اقدامات از جنس اعمال محدودیتهای گذشته است.