مواجهه غیرمنطقی حکمرانی با پدیده فرار مغزها و میل به مهاجرت
در اینکه آمار دقیقی از مهاجرت وجود ندارد و این موضوع ابعاد مختلفی دارد، شکی نیست ولی حتی اگر تعداد متخصصان و دانشجویانی که از کشور خارج میشوند، همان عددی باشد که آمار دولتی ارائه میدهد، باز هم باید دانست کشور دچار خسران بزرگی است.
در اینکه آمار دقیقی از مهاجرت وجود ندارد و این موضوع ابعاد مختلفی دارد، شکی نیست ولی حتی اگر تعداد متخصصان و دانشجویانی که از کشور خارج میشوند، همان عددی باشد که آمار دولتی ارائه میدهد، باز هم باید دانست کشور دچار خسران بزرگی است.
مرکز تعاملات بینالمللی علم و فناوری در سالهای گذشته اقدامات بسیار جدی را برای بازگشت نخبگان ایرانی غیرمقیم به چرخۀ توسعهای کشور انجام داد و تلاش کرد با ارائه تسهیلات از محل ظرفیتهای قانونی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و بنیاد ملی نخبگان و تسهیل بروکراسی، مسیر را برای تحقق این امر هموار کند گرچه در این راه مشکلات و موانعی مانند فقدان یک روند مشخص برای ارتباط این افراد با مراکز علمی و تحقیقاتی و دانشگاهها، عدم آگاهی آنان از رشد علمی و توسعۀ فناوری حداقل در بخش دانشگاهی کشور، طولانی بودن زمان دریافت و راستیآزمایی مدارک، مشکلات مرتبط با خدمت نظام وظیفه و صدالبته چالشهای اشتغال و درآمد کافی، سر راه بود.
این مرکز اما با همه این موانع، دانشجویان ایرانی دوره دکترا در دانشگاههای برتر بینالمللی، اساتید ایرانی دانشگاههای برتر خارج از کشور، متخصصان ایرانی شاغل در شرکتهای معتبر بینالمللی و البته کارآفرینان و صاحبان کسبوکارهای نوآورانه و خلاقانه را به عنوان جامعه مخاطب خود اعلام و همه برنامهها را برای بازگشت آنان به ایران یا حضورشان در چرخه توسعهای کشور (حتی اگر به ایران بازنگردند)، متمرکز کرد.
از طرف دیگر، بنیاد ملی نخبگان نیز تلاش کرد با بهبود وضعیت مالی تسهیلات خود و تنوعدهی به آنها و اقداماتی مانند امکان گذراندن دوره پسادکتری، جذب در دستگاههای اجرایی، ساخت مسکن، جذب به عنوان هیئت علمی، حمایت از راهاندازی شرکتهای دانشبنیان و فناور و یا حتی تعریف پروژههای تحقیقاتی مشترک، گامهای بلندی در تحقق این هدف بردارد.
در این یک دهه نیز بعضاً موفقیتهایی در این بخش حاصل شد اما واقعیت این است که در سه سال اخیر اتفاقاتی در کشور رخ داد که نهتنها همان روند کُند نیز تا حد زیادی متوقف شد که متاسفانه امروزه شاهد هستیم تعدادی از محققان و متخصصانی که به کشور بازگشتهاند، حالا مسیر برگشت را در پیش گرفتهاند. از طرفی، میل به مهاجرت نه فقط در سطوح عالی دانشگاهی که حالا به پایینترین مقاطع نیز رسیده و بسیاری از افراد حتی بدون اخذ مدرک کارشناسی نیز مسیر مهاجرت را در پیش میگیرند.
در اینکه آمار دقیقی از مهاجرت وجود ندارد و این موضوع ابعاد مختلفی دارد، شکی نیست ولی حتی اگر تعداد متخصصان و دانشجویانی که از کشور خارج میشوند، همان عددی باشد که آمار دولتی ارائه میدهد، باز هم باید دانست کشور دچار خسران بزرگی است.
فراموش نکنیم که ایران در مسیر توسعه قرار دارد و این مسیر یک مسیر رقابتی است که در آن تکایدهها بسیار ارزشمند و تکستارهها تأثیرگذار هستند. مسیر توسعه نیاز به افرادی دارد که در یک لحظه بتوانند ورق بازی را برگردانند؛ به همین دلیل است که کشوری مانند ایالات متحده بالاترین سرمایهگذاری ممکن را برای مهاجرپذیری در این سطح انجام میدهد چون میداند اگر از بین خیل متخصصان و محققان، به تعداد انگشتهای دست، ایده عملیاتی خلاقانه و نوآورانه در محیط واقعی داشته باشد، همان ایده میتواند به لحاظ اقتصادی تمام هزینهها را جبران کند و از طرف دیگر یک شانتاژ رسانهای بزرگ برای ترغیب دیگر متخصصان و محققان برای مهاجرت به آمریکا داشته باشد.
با این وجود باید دانست، همانطور که مهاجرت یک موضوع چند بُعدی است، مواجهه با آن نیز نیازمند اقدامات چندوجهی است و تنها تکیه کردن بر اشتغال و معیشت حداقلی نمیتواند فرد را برای بازگشت به کشور ترغیب کند و یا میل به مهاجرت را در بین دانشگاهیان از بین ببرد.
امنیت روانی، امنیت اقتصادی، حق اظهار نظر آزادانه در حوزه مسائل تخصصی و اجتماعی، احترام به آزادی اندیشه و آزادی بیان، بهبود گفتمان بین حاکمیت و دانشگاهیان، مسئولیتسپاری، گسترش دیپلماسی علمی و تحقیقاتی و عدمبرخورد امنیتی با پژوهشگران ایرانی و خارجی و عواملی از موضوعاتی است که در برنامههای مختلف از آنها غفلت شده است؛ موضوعاتی که در نگاه حاکمیت کماهمیت اما در نظر متخصصان و دانشگاهیان چالشهای بزرگی هستند.
منبع: اکونا پرس