-
در گفت‌وگوی با صمت درباره فرآیند هوشمندسازی معدن اظهار شد

ورود به مسیر بی‌بازگشت انقلاب صنعتی

انقلاب تکنولوژی مدتی است که آغاز شده و همه هرجایی که هستیم، وزش هوای تغییر را با شدت و ضعف متفاوت احساس می‌کنیم.

انقلاب تکنولوژی مدتی است که آغاز شده و همه هرجایی که هستیم، وزش هوای تغییر را با شدت و ضعف متفاوت احساس می‌کنیم. این تغییرات به معدن هم رسیده است و هرچند در عمل، معدنکاران با مشکلات اولیه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در فضای تئوریک صحبت از هوشمندسازی، دیجیتالی شدن، آموزش به ماشین‌ها، اینترنت اشیا و مفاهیم و عبارات جدیدی از این دست است.

آیا هوشمندسازی به‌معنای حذف انسان از فرآیند تولید است؟ چقدر امکان‌پذیر است و چه میزان می‌توان به آن امید بست؟

گفت‌وگوی صمت با فرشاد رشیدنژاد، استاد دانشگاه و فعال معدنی، پیرامون این پرسش‌ها شکل گرفت.

چه تعریف خاصی می‌توان از انقلاب چهارم و هوشمندسازی در حوزه معدن ارائه داد؟

هوشمندسازی در صنعت یک مفهوم عام است و معدن هم یکی از زیرمجموعه‌های آن به‌شمار می‌رود، در واقع هوشمندسازی در معدن به همان معنایی است که در کشاورزی، خودروسازی یا هواوفضا هم کاربرد دارد؛ همان روش و سیستم را وقتی در معدن به‌کار می‌بریم، هوشمندسازی در معدن نامیده می‌شود.

هوشمندسازی در تمام زمینه‌ها از روش‌های تولید گرفته تا ایمنی کاربرد دارد، به‌عنوان مثال اگر روی بدن، کلاه یا تجهیزات کارگر معدن سنسوری کار گذاشته شود و در هر لحظه موقعیت فرد را نمایش دهد، نوعی هوشمندسازی است.

حالا از این گونه ابزارها که روی لباس فرد کار گذاشته می‌شود، می‌توان به منظورهای مختلف استفاده کرد ؛ هم می‌توان موقعیت آن فرد را رصد کرد، یعنی مدیر مربوطه در آن واحد می‌تواند ببیند که چند نفر داخل معدن زیرزمینی و چند نفر بیرون هستند یا برای مثال اگر اتفاقی افتاد و افرادی گرفتار شدند، با این فناوری‌های جدید معلوم می‌شود که کجا هستند و چطور می‌توان آنها را نجات داد یا به‌عنوان مثال تصور کنید جی‌پی‌اس روی ماشین هم وصل باشد و به این ترتیب وقتی این دو متحرک به هم نزدیک شوند، می‌توانند آلارم بدهند و جلوی تصادف را هم بگیرند.

اگر معدن به این ترتیب تجهیز، یعنی پرسنل و تجهیزات آن به چنین سیستم‌هایی مجهز شوند، می‌توان ادعا کرد که معدن هوشمند شده است.

این مسیری است که انتها ندارد. به‌عبارت دیگر، تنوع سنسورها و اپلیکیشن‌هایی که می‌توان به‌کار برد، نامحدود است، به‌همین دلیل نمی‌توان برای هوشمندسازی مرزی قائل شد، یعنی بگوییم به‌فرض با این 10 آیتم که به مجموعه اضافه شد، معدن به‌طورکامل هوشمند شده؛این حرفی گزاف و مسیری است که روزبه‌روز توسعه و گسترش بیشتری پیدا می‌کند.

حال تصور کنید که سیستمی طراحی شده باشد که فرد بتواند روی گوشی خود در لحظه ببیند که نرخ تولید چقدر است و چه میزان کنسانتره تولید می‌شود، همین‌طور سنسور رطوبت‌سنج داشته باشد یا بتواند رصد کند تناژ، دانه‌بندی و دیگر ویژگی‌های محصول چگونه است؛ در این مرحله می‌توان ادعا کرد خط تولید کارخانه هوشمند شده است یا به‌عنوان مثالی دیگر در سیستم دستی سنتی که دهه‌ها است، مورداستفاده قرار می‌گیرد، باید صبر کرد تا کارگر محصولی را وزن کند، نتیجه وزن‌گیری را وارد دفتر کند، مطالب دفتر وارد فایل اکسل شود و... تا در نهایت مدیر یک بخش بتواند بفهمد که در یک شیفت کاری چه گذشته است، در صورتی که در سیستم‌های جدید، موضوع Real-time مطرح است، یعنی در لحظه مسئول می‌تواند همه‌چیز را مانیتور کند و دیگر لازم نیست تا پایان 6 ساعت کاری معطل شود تا ببیند رطوبت عیار کنسانتره تولیدشده چقدر است، در حقیقت سیستم در هر لحظه به فرد اطلاع می‌دهد که در خط تولیدشده چه اتفاقی رخ داده است.

در چنین سیستم‌هایی نه‌تنها می‌توان مراحل تولید را مانیتور، بلکه می‌توان دستور هم صادر کرد و برای مثال سرعت فرآیند تولید را تغییر داد و کم و زیاد یا به‌کل عملیات را متوقف کرد.

این تنها بخشی از هوشمندسازی است و بخش دیگر این است که شما هوش مصنوعی یا AL را به‌کار بگیرید، در واقع کاربردهای مختلف دارد، به‌عنوان مثال وقتی کاری که هوش انسانی انجام می‌دهد، برعهده ماشین گذاشته می‌شود، هوش مصنوعی به‌کار گرفته شده است، برای مثال وقتی موجودی هوشمند، لیوانی را برمی‌دارد، تصمیم می‌گیرد چه میزان فشاری به آن وارد کند. اگر همین کار برعهده ماشین گذاشته شود، از هوش مصنوعی استفاده کرده‌ایم. به‌عنوان یک مثال عینی می‌توان به سیستم‌های هوشمندی اشاره کرد که این روزها در فروشگاه‌ها به‌کار می‌رود و تمام رفتار مشتری را رصد می‌کند و به این ترتیب میزان فروش خود را باتوجه به رفتار مشتری بالا می‌برند.

استفاده از همین فناوری‌ها در معادن، نوع دیگری از هوشمندسازی است، به‌عنوان مثال از طریق ماشین لرنینگ یا آموزش به ماشین‌آلات، سیستمی طراحی می‌شود که شاول، سینه کار را براساس رنگ شناسایی می‌کند و تشخیص می‌دهد که سرعت کار چقدر باید باشد یا سختی کار را تخمین می‌زند و بر طبق این اطلاعات خود به خود تصمیم می‌گیرد که سرعت استخراج در یک بخش خاص چه‌میزان باید باشد.

به‌طورخلاصه می‌توان گفت فناوری‌های نوین که با استفاده از ماشین‌آلات در اکتشاف، استخراج و در فرآوری قابل‌بهره‌برداری است، آن بخش از معدن را هوشمند می‌کند، اما باز هم تاکید می‌کنم که این فرآیند انتها ندارد.

جایگزین شدن ماشین با آدم و توان تصمیم‌گیری دستگاه به‌جای انسان، ترسناک به‌نظر می‌آید. شما موافق نیستید؟

چه ترسناک باشد، چه نباشد، واقعیت این است که دنیا به این سو در حرکت است. مثل همه پدیده‌های جدید، هوشمندسازی می‌تواند هم جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی، به‌عنوان مثال اگر باعث شود که ایمنی بالا برود و نرخ مرگ‌ومیر کاهش پیدا کند، بسیار خوب است و همه از آن استقبال می‌کنند، اما اگر بخواهد انسان را کنترل کند، آن‌وقت بسیار ناخوشایند است، برای مثال گفته می‌شود در حال‌ حاضر در چین با استفاده از هوش مصنوعی، میزان وفاداری افراد به حزب کمونیست را می‌سنجند؛ خب این ترسناک است.

به‌هرحال، همزمان قوانینی هم در دست تدوین است که اجازه ندهد افراد یا دولت‌ها از فناوری‌های جدید سوءاستفاده کنند. این موضوع بحث بسیار گسترده‌ای دارد که از حدود گفت‌وگوی ما خارج است.

گفت‌وگوی ما بیشتر درباره بحث‌های تکنیکال ماجرا است، اما تبعات آن و بحث‌های حقوقی که پیرامون این موضوعات مطرح است، اهمیت فراوانی دارد و می‌طلبد که در بحث‌های جداگانه‌ای به آن پرداخت.

یکی دیگر از بحث‌هایی که در این زمینه مطرح است، به موضوع نیروی کار مربوط می‌شود. سوال اینجا است که اگر همه کارها را به ماشین بسپاریم، آدم‌ها چه کاری باید بکنند و چگونه می‌توانند درآمدی داشته باشند.

در پاسخ، به‌طورخلاصه می‌توان گفت نیروهای متخصص نسل بعدی باید به‌گونه‌ای تربیت شوند که مهارت‌های سطح بالاتری داشته باشند و مسئولیت‌های پیچیده‌تری را برعهده بگیرند و ایفا کنند و به این ترتیب جای نگرانی برای نیروی انسانی نیست، اما انسان باید آموزش ببیند و مهارت‌ها و توانایی‌هایش وسیع‌تر شود، درست مانند اینکه توانایی‌ها و مهارت‌های کارگر امروز با همتایان 50 سال پیش خود و نیروی کار فردا هم با امروز متفاوت است.

البته شکی نیست که سرعت تغییرات بسیار بالا است و به‌همین دلیل، نام آن را انقلاب صنعتی چهارم گذاشته‌اند، یعنی ما شاهد یک تحول اساسی هستیم؛ تغییری پرشتاب که بعد از دگرگونی سریع شاید تا چند ده سال بعد از خود، کم و بیش ثابت بماند.

چاره‌ای نیست جز اینکه با این جریان همراهی کنیم و من اعتقاد راسخ دارم که این رودخانه مسیر خود را طی خواهد کرد و جاده‌ای یک‌طرفه است و راه برگشتی برای آن نمی‌توان تصور کرد؛ ما دوباره نمی‌توانیم به‌شیوه گذشته فعالیت کنیم، خاصیت فناوری این است و به‌روز می‌شود و خواه‌ناخواه فناوری‌های قدیمی را پس می‌زند، چون شکلی تکاملی دارد.

به‌گمان من، بشر در جاده تکامل خود رو به حرکت است. نمونه عملی آن چند روز پیش رخ داد و تلسکوپ جیمزوب عکسی از کیهان به جهانیان نشان داد که تا اعماق تاریخ پیش رفته بود و اطلاعات زیادی درباره آن چه اتفاق افتاده، به دانشمندان ارائه داد؛ این معنایی جز تکامل ندارد، یعنی بشر روزبه‌روز پیشرفته‌تر شده و ابزار و وسایلی ساخته که او را در مسیر بی‌بازگشت قرار داده است، البته این برای همه کشورها صادق نیست؛ به‌عنوان مثال اگر چنین پروژه‌ای در حال‌ حاضر در کشور ما پیاده شود، تعداد زیادی از افراد شغل خود را از دست می‌دهند،

البته توجه داشته باشید که تمام موضوعاتی که به آنها اشاره شد، در دنیا موضوعات جدیدی است.

این‌طور نیست که تصور کنید در حال‌ حاضر همه معادن امریکا، کانادا و استرالیا به آخرین دستاوردهای فناوری مجهز شده‌اند و کامل هوشمند اداره می‌شوند.

عبارت انقلاب چهارم در سال ۲۰۱۱ ابداع شد و حدود ۱۰سال از عمر آن می‌گذرد، اما واقعیت این است که این موضوع 2 سال است در دنیا بر سر زبان‌ها افتاده و رشد انفجاری داشته است و الان شرکت‌های بزرگ مانند ریو تینتو، باله، بی‌اچ‌پی و امثال آن تازه قدم در مسیر هوشمندسازی گذاشته‌اند، البته باید گفت متاسفانه شواهد و قرائن نشان می‌دهد که سرعت حرکت آنها به‌سمت هوشمندسازی زیاد است که دیر یا زود با فاصله زیادی از ما پیشی می‌گیرند؛ شرکت‌هایی مانند زیمنس، سیسکو، اشنایدر، جنرال‌الکتریک و نمونه‌های دیگر که فناوری را در اختیار دارند، در این تحریم‌ها همکاری خود را با ایران به‌طورکامل متوقف کرده‌اند، بنابراین از نظر منطقی، ما روزبه‌روز فاصله‌مان با اینها بیشتر و بیشتر می‌شود.

این مسیری نیست که یک کشور به‌تنهایی بتواند طی کند، بنابراین نمی‌توانیم بگوییم تنها با اتکا به توان داخلی می‌توانیم این فاصله را پر کنیم. در این زمینه باید درها باز باشد. باید بتوانیم اگر فناوری خاصی در داخل کشور به‌دست می‌آید، به دیگر کشورها صادر کنیم و از آن طرف از دستاوردهای بشر در ایران بهره‌مند شویم؛ نه گفتن به دستاوردهای جدید فناوری، فاصله ما را با دنیا روزبه‌روز بیشتر می‌کند؛چرا ما باید خودمان دوباره چرخ را اختراع کنیم.

برای وارد شدن به دنیای جدید و پیوستن به این انقلاب چهارم چه زیرساخت‌هایی موردنیاز است و آیا کشور ما از این امکانات برخوردار است یا خیر؟

به‌اعتقاد من، ما در این زمینه در نقطه صفر ایستاده‌ایم. وقتی صحبت از هوشمندسازی می‌شود، قدم اول دیجیتالی شدن است، اما ما هنوز فاصله زیادی داریم تا اینکه بتوانیم همه فرآیندهای صنعت را دیجیتالی کنیم.

به‌نظرم شرکت‌های دانش‌بنیان می‌توانند ما را در این مسیر پیش ببرند و به‌موازات آن باید از دستاوردهای دیگر کشورهای پیشرفته در این زمینه استفاده کنیم.

هوشمندسازی چقدر ما را آسیب‌پذیر می‌کند؟

باید کاری کرد که همزمان که سیستم‌ها را پیاده‌سازی می‌کنیم، بحث ایمنی را هم مدنظر قرار دهیم و برای آن برنامه‌ریزی داشته باشیم. اگر بخواهیم ساختمانی داشته باشیم که زلزله به آن آسیب نرساند، از زمان طراحی نقشه باید به فکر آن باشیم؛ هیچ‌وقت به‌خاطر اینکه زلزله ممکن است ساختمانی را ویران کند، در چادر زندگی نمی‌کنیم؛ هوشمندسازی هم ناگزیر است، اما از همین قدم اول باید به فکر حفاظت از آن بود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*