بازار کتاب کودک راکد است
بدونشک یکی از بزرگترین دغدغههای خانوادهها در دنیای امروزی که رسانهها از هر سو بر زندگی ما هجوم آوردهاند، تربیت صحیح فرزندان و هدایت آنها در مسیر درست است.
همه خانوادهها سعی میکنند در تربیت فرزندانشان بهترین تجهیزات و امکانات ممکن را در اختیار بگیرند تا کودک آنها بهشکل صحیح با آداب و رسوم زندگی آشنا شود و بتواند گلیم خود را بهشکل مطلوب از آب بیرون بکشد. یکی از راههای تاکید شده توسط همه روانشناسان و مشاوران حوزه کودک و نوجوان، آشنا کردن آنها با کتاب و کتابخوانی است که در آموزههای بهروز دنیا نیز سفارش فراوانی به آن شده است.
آمارها و بررسیهای انجام شده در کشور نشان میدهد کتاب و کتابخوانی در کشور ما نقش بسیار کمرنگی در زندگی کودکان دارد و خانوادهها نیز چندان تاکیدی بر این موضوع ندارند. از سوی دیگر کارشناسان تاکید میکنند کتابهای موجود در بازار نشر کودک و نوجوان ایران کمیت و کیفیت قابل انتظار کودکان را برای جذب ندارد. در این شماره روزنامه صمت و در آستانه روز جهانی کودک، فعالان فرهنگی حوزه کودک و نوجوان درباره مشکلات و موانع کتاب و کتابخوانی کودکان و نوجوانان اظهارنظر کردهاند که شرح آن را در ادامه میخوانید:
در حوزه کتاب کودک پسرفت داشتهایم
بسیاری از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان درباره کتابهای منتشر شده در این حوزه با تاسف صحبت میکنند و معتقدند انتشار کتاب کودک و نوجوان در کشور ما در ۳۰ سال اخیر نهتنها پیشرفتی نداشته، بلکه دچار پسرفت نیز شده است.
در این باره بیوک ملکی، شاعر حوزه نوجوان در گفتوگو با صمت اظهار کرد: وضعیت در حوزه کتابهای کودک و نوجوان واقعا بد است و میبینیم که تیراژ کتابها از ۷۰ هزار جلد در ابتدای دهه ۷۰، امروز به ۲۰۰ جلد رسیده است. مشکلات و مصائب در این بخش آنقدر زیاد است که اصلا مجال به گفتوگو درباره محتوای کتابها نمیرسد.
ما زمانی میتوانیم درباره کیفیت، محتوا و متناسبسازی مضمون در این حوزه صحبت کنیم که در برنامهریزیها همه چیز سر جای خودش باشد. متاسفانه امروز ما در بحث کمیت و ابتداییترین مسائل ادبیات کودک و نوجوان با مشکل مواجهیم و باید به اصول ابتداییتری در این بخش بپردازیم.
وی درباره دلایل کم شدن تیراژ کتابهای منتشر شده در این حوزه خاطرنشان کرد: ما در این سالها عادت کردهایم که همه مسائل و مشکلات را از مخاطبان ببینیم و همواره گرایش به تلفن همراه، ماهواره و اینترنت را دلیل کاهش مخاطبان کتاب در قشر کودک و نوجوان بدانیم اما آیا واقعا همینطور است؟! آیا در کشورهای دیگری که سرانه مطالعه کودک و نوجوان آنها بالاست ماهواره و اینترنت و تلفن همراه وجود ندارد؟! گرچه این دلایل نیز در کاسته شدن مخاطبان کتاب در کشور بیتاثیر نبوده، اما باید در این زمینه دلیل اصلی را بیابیم و برای اصلاح آن اقدام کنیم.
ملکی در این زمینه تاکید کرد: بزرگترین مقصر در وضعیت موجود در حوزه کتابهای کودک و نوجوان در کشور متولیان فرهنگی هستند که با برنامههای نامناسب کار را به جایی رساندهاند که کتاب از سبد فرهنگی خانواده و آموزش و پرورش حذف شده است. وزارت ارشاد که متولی اصلی توسعه فرهنگی کشور است، برای گسترش مطالعه در کشور چه اقدامی کرده است؟! آموزش و پرورشی که کودک را در سن ۵ و ۶ سالگی از خانوادهها تحویل میگیرد چه برنامهای برای ترویج مطالعه در این قشر دارد؟! صداوسیمایی که مخاطبان میلیونی دارد چقدر در اشاعه فرهنگ کتابخوانی برنامهسازی داشته است؟! وقتی مجموعه اقدامات عملی این نهادها را با هم جمع میکنیم، میبینیم که هیچ اقدامی در این راستا انجام نشده است.
این شاعر حوزه نوجوان کشور در ادامه به ساختارهای نامطلوب در راستای گسترش فرهنگ کتابخوانی در کشور اشاره کرد و گفت: در دولتها همواره ضعیفترین وزارتخانه، وزارت آموزش و پرورش بوده و هیچ اقدام موثری در این زمینه انجام نداده است.
در طول ۴ سال گذشته جز یک دوره، وزرای انتخاب شده برای این حوزه با ناکارآمدی سعی کردهاند تمام محصولات خود را با تکیه بر بودجه تولید کنند، در حالی که علاوه بر بودجه، اجرای بسیاری از برنامهها نیاز به آگاهی، دانش و برنامهریزی دارد و حتی بسیاری از آنها نیاز به بودجه خاصی ندارد.
وی به سیستم آموزشی در کشوری مثل فرانسه اشاره کرد و افزود: در این کشور سالهاست که معلمان وظیفه دارند هر روز پس از ورود به کلاس برای دانشآموزان خود یک شعر جدید بخوانند؛ همین کار میتواند جرقه علاقهمندی به ادبیات را در ذهن یک دانشآموز بزند و تولد یک نویسنده و شاعر را در پی داشته باشد.
آیا آموزش و پرورش در کشور ما چنین رویکردی را برای علاقهمند کردن کودکان به کتاب در پیش گرفته یا اصلا در نگاه مسئولان ما، معلمان یک عامل جریانساز تلقی میشوند؟!
وی همینطور درباره سیاستهای وزارت ارشاد برای انتشار کتاب تصریح کرد: در ۴ دهه گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد که متولی انتشار کتاب است، چه اقدامی درباره ممیزی تخصصی و محتوایی کتابهای کودک و نوجوان انجام داده است؟! ممیزی محتوایی تنها به تبدیل نام «خوک» به «سگ» در کتابها محدود نمیشود و باید بررسی دقیقی درباره کتابهای کودک و نوجوان انجام شود.
همین بیتوجهی به محتوای کتابها در حوزه نشر، باعث ورود خیل کتابهای بیمحتوا با غلطهای فاحش مضمونی و ساختاری به بازار کتابهای کودک و نوجوان شده است.
این روند باعث میشود کتابهای ارزشمند کودک و نوجوان که میتواند در ارتقای سطح علمی و فرهنگی کودکان موثر باشد، در میان انبوه کتابهای فقط خوش آب و رنگ بازاری گم شوند و کودک ما نتواند انتخاب درستی در این زمینه داشته باشد.
بیوک ملکی در پایان گفت: گرچه ضعفها و کمبودهای زیادی در حوزه کتاب کودک و نوجوان کشور وجود دارد و افراد و گروههای زیادی در این زمینه میتوانند مقصر قلمداد شوند اما بدون شک بزرگترین عامل تقصیر در این عرصه سیاستهای غلط وزارت فرهنگ و ارشاد، ندانمکاریهای وزارت آموزش و پرورش و اهمالکاریهای صدا و سیمای کشور است.
مخاطبان باید مطالبهگر باشند
یکی از آسیبهایی که کارشناسان حوزه ادبیات کودک و نوجوان به دفعات به آن اشاره کردهاند، انتشار کتابهای فاقد محتوای مناسب و متناسب کودک و نوجوان است. بسیاری از کارشناسان در اینباره معتقدند گرچه جلوههای گرافیکی و فناوریهای چاپ در تولید این کالاهای فرهنگی پیشرفت قابلملاحظهای داشته اما محتوای این کتابها چندان مطلوب و متناسب با نیازهای فرهنگی کودکان نیست. البته این گروه، عواملی مثل ناآگاهی خانوادهها را نیز در گسترش نشر کتابهای فاقد محتوا موثر میدانند.
مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده کودک و نوجوان درباره محتوای کتابهای کودک و نوجوان در کشور در گفتوگو با صمت عنوان کرد: آسیبهای ادبیات کودک از دو زاویه نویسندگان و مخاطبان و خریداران کتاب، قابل بررسی است. همچنین گرچه رغبت برای پرداختن آکادمیک به ادبیات کودکان وجود دارد اما فضای چنین آموزشهایی کمتر فراهم است، به همین دلیل فعالان عرصه کودک و نوجوان به ترجمه روی آوردهاند که البته پیشینه بیشتر کشورهای غربی در پرداختن به حوزه ادبیات کودک و نوجوان در این موضوع بیتاثیر نیست.
این نویسنده و شاعر کودک و نوجوان در ادامه صحبتهای خود با اشاره به کاستیها و مشکلات موجود در کتابهای کودک و نوجوان امروز یادآور شد: یکی از آسیبهای قابلتوجه در این زمینه همین روی آوردن بیش از حد به انتشار کتابهای ترجمه بهجای کتابهای تالیفی است. درحالحاضر بسیاری از کتابهایی که در کتابفروشیها برای کودکان و نوجوانان عرضه میشود، از نویسندگان خارجی است و کتاب نویسندگان و شاعران داخلی به فروش نمیرود.
رحماندوست با اشاره به این موضوع که هر زمانه مقتضیات خود را دارد و در هر دوره باید پیشرفتها و آسیبها را مورد توجه قرار داد، خاطرنشان کرد: در گذشته چیزی بهعنوان ادبیات کودک، خردسال و نوجوان وجود نداشت و مخاطبان نشریهای مثل کیهان بچهها، بچههای دبستانی و دبیرستانی بودند.
در آن روزها در کشور ما تعداد نویسندگان رده سنی کودکان از انگشتان یک دست تجاوز نمیکرد، در حالی که امروز انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تعداد زیادی عضو دارد. امروز برای شعر و داستان کودکان دوساله نیز برنامهریزی وجود دارد و این تغییرات و مقتضیات باید مورد توجه قرار گیرند.
رحماندوست همچنین درباره نقش والدین در میزان مطالعه کودکان عنوان کرد: خرید کتاب برای کودکان در کشور ما در حد مطلوبی نیست و این موضوع تاثیر و آسیب قابلتوجهی بر سرانه مطالعه کودکان و نوجوانان در کشور دارد. پدران و مادران همانطور که برای پوشاک فرزندان خود هزینه میکنند، باید برای کتابخوانی آنها نیز سرمایهگذاری کنند و اگر چنین اتفاقی نمیافتد یعنی ما بیش از مشکل اقتصادی در این زمینه دچار مشکل فرهنگی هستیم.
وی در توضیح این نکته تاکید کرد: اگر میزان مطالعه و سطح توقع مخاطبان از کتابهای منتشر شده در این حوزه بالا بود، نویسندگان و شاعران نیز مجبور میشدند سطح خود را ارتقا بدهند. متاسفانه والدین اغلب قدرت انتخاب کتاب مناسب برای فرزندان خود را ندارند و بچهها نیز به رنگ و ظاهر کتاب بیشتر توجه میکنند. مثلا چرا والدین برای فرزندانشان کتابی با موضوعاتی مانند پلیس اسبسوار را تهیه میکنند که ارتباطی هم به فرهنگ و جامعه ما ندارد؛ بنابراین میبینیم زمانی که جامعه بهشکل صحیح مطالبهگری کند میتوان به دریافت پاسخ صحیح امیدوار بود و نویسنده از نظر تخصصی اگر بازخواست شود و مورد نقد قرار بگیرد، بهتر عمل میکند.
رحماندوست در عین حال تصریح کرد: حقیقت این است که جامعه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ما تاثیر مثبتی بر میزان کتابخوانی کودکان نداشته و کتابخوانها را زیاد نکرده است؛ پس باید در این زمینه برنامهریزی شود. آسیبها در حوزه کتاب کودک باید از هر ۳ موضع یعنی مخاطب، نویسنده و ناشر مورد توجه قرار گیرد و نهادهای دستاندرکار نیز باید بهشکل مطلوب به رشد و توسعه فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان بپردازند.
سخن پایانی...
علاوه بر آنچه گفته شد، بهنظر میرسد بخشی از این آسیبها در کنار نویسنده و مخاطب، موردتوجه ناشران است. ناشران هم در انتخاب موضوعات و هم نویسنده سلیقهای عمل میکنند و سودآوری کار را در نظر میگیرند. بهنظر میرسد، ناشران نیز ترجیح میدهند بهجای پرداخت حق تالیف و تصویرگری، هزینهای اندک برای ترجمه پرداخت کنند و این بر سلیقه مخاطب و مهجور ماندن نویسندگان داخلی تاثیر میگذارد.
علاوه بر این در مقام قیاس با نمونههای خارجی، تصاویر و جلوههای بصری بسیاری از کتابهای تالیفی، جذابیت لازم را برای کودکان ندارد که این موضوع نیز در مهجور ماندن آثار قابلقبول شاعران و نویسندگان داخلی کودک و نوجوان و دیده نشدن این آثار در این سالها تاثیرگذار بوده است.
در هر حال اگر قرار است کودکان امروز و نسل آینده کشور نسلی فرهیخته و کتابخوان باشند باید از امروز برای جذب آنها اقدام کرد و برای انجام چنین کاری همکاری همزمان متولیان، والدین، مولفان و ناشران لازم است.