وداع با سفیر سیمرغ
روز گذشته آیین بدرقه استاد محمدعلی اسلانینُدوشن با حضور جمعی از بزرگان فرهنگ و ادب در موسسه اطلاعات برگزارشد. همچنین در این آیین از کتاب ایران باز هم ایران، دربردارنده یادداشتهای ندوشن در روزنامه اطلاعات رونمایی شد.
روز گذشته آیین بدرقه استاد محمدعلی اسلانینُدوشن با حضور جمعی از بزرگان فرهنگ و ادب در موسسه اطلاعات برگزارشد. همچنین در این آیین از کتاب ایران باز هم ایران، دربردارنده یادداشتهای ندوشن در روزنامه اطلاعات رونمایی شد.
در جوار عطار و خیام آرام گرفت
این شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم که چند سال پیش برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد، پنجم اردیبهشت سال گذشته چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود. پیکر این استاد برجسته یکشنبه ۲۸ آبان وارد ایران و روز گذشته، از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق تشییع شد. مراسم بزرگداشت او در سالن حجتالاسلام دعایی در موسسه اطلاعات برگزار و نماز بر پیکر استاد خوانده شد. براساس برنامهریزیهای صورت گرفته، پیکر اسلامی ندوشن از دبیرستان ایرانشهر (محل تحصیل او) به سمت ندوشن تشییع خواهد شد و بعد پیکرش به سمت خانه فرهنگی که او وقف کرده است (خانه پدری اسلامی ندوشن) منتقل میشود. قرار است مراسم خاکسپاری اسلامی ندوشن روز پنجشنبه در نیشابور انجام شود.
عباس صالحی، مدیر موسسه اطلاعات روز گذشته در آیین بدرقه استاد محمدعلی اسلانینُدوشن، با اشاره به اینکه موسسه اطلاعات خانه دوم اسلامی ندوشن بود، گفت: اسلامیندوشن سالها در این موسسه نوشت. امروز سوگمندانه مفتخریم که او اینجا است، گرچه پیکر او اینجا است اما روحش همواره با ایران است.
مدیر موسسه اطلاعات با بیان اینکه اسلامی ندوشن همواره از دو واژه ایران و اسلام استفاده میکرد، ادامه داد: به نظر میآید او مکتبی از ایرانشناسی را قوام و ایران را مورد مطالعه پیوسته قرار داد. او ایران هزاران ساله را به تعبیر اساتید، یک واحد متصل میدانست و قطعه قطعه نمیکرد. او ایران قبل و بعد اسلام را متصل به هم میدانست. به تعبیر او ایران پس از اسلام امپراطوری گسترده فرهنگی پیدا کرد که کم از هخامنشیان نداشت.
صالحی ادامه داد: ندوشن نه خودشیفته ایرانی و نه خود تحقیرکننده ایرانی بود. او توجه داشت که وقتی از روح و جوهر ایرانی صحبت میکند، جوهر اول است و وجوه معیوب را نقد میکرد. او نسبت به ایران همیشه خوشبین و امیدوار بود. واژگان او واژگان حماسی است.
ایران دوستی و ایرانشناسی
غلامعلی حدادعادل نیز با بیان اینکه اسلامی ندوشن چهره بزرگ در عرصه ایرانشناسی بود، گفت: ایران دوستی و ایرانشناسی محور همه فعالیتهای اسلامی ندوشن بود. ایران وطن اسلامی ندوشن بود و همچنین او در وطن زبان فارسی زندگی کرد و مدافع فرهنگ ایران بود و نوشتههای او نوشتههای تربیتی بود، او ایران را فرهیخته میخواست و فرهیختگی را آموزش میداد.
او درباره نثر اسلامی ندوشن بیان کرد: نثر استوار و مایه گرفته از هزارسال شعر فارسی، نثری در خدمت فرهنگ بود. نهایت این دلبستگی را اینگونه نشان میدهد که در نیشابور دفن شود. پیکرش به ایران باز گردد، دوستدارانش با او وداع کنند و در نیشابور آرام بگیرد.
حدادعادل با اشاره به اینکه اسلامی ندوشن بسیار درباره ایران نوشت، ادامه داد: امروز زمان آن فرارسیده که اسلامی ندوشن از آخرین سفرش بازگردد و در خاک میهنش آرام بگیرد.
بازگشت به سرزمین
ژاله آموزگار نیز با بیان اینکه گوهر گرانبهای ایران به سرزمینش بازگشته است، گفت: اسلامیندوشن به ایران بازگشت تا راه و رسم وطندوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف ایران، کوهها، رودهای کم آب و پرآب را عاشقانه دوست داشت.
این ادیب با تاکید بر اینکه ندوشن دانشمندان بیمانند را بزرگ داشت و به دیگران آموخت تا بزرگشان بدارند، گفت: او در حسرت ایران در غربت چشم فروبست اما چشمانش نگران بود تا زمانی که چشمانش را در ایران ببندند.
به گفته آموزگار، نُدوشن کوشید که ایران را با عیبها و حسنهایش بشناساند، او چون به این دیدگاه رسیده بود به دیگران یاد داد که دوست داشتن ایران باید به دور از خودبزرگبینی باشد. هیچ رویدادی نتوانسته است و نخواهد نتوانست ریشه ژرف تو را قطع کند زیرا به قول اسلامی ندوشن تا ریشه در آب است، امید است.
وی ادامه داد: اسلامی ندوشن هرگز به انقطای این سرزمین نیندیشید و به تداوم آن اعتقاد داشت، او به مولوی، سعدی و حافظ حرمت گذاشت و از دیگر فرزندان غافل نشد و در آثارش از رودکی تا بهار را بررسی کرد. او با دلیل و برهان و زندگی و مرگ در شاهنامه به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار ایران، فردوسی، شاعری بزرگ و جهانی است.
این پژوهشگر با بیان اینکه اسلام ندوشن در نوشته هایش اعلام کرد که زبان فارسی عامل ماندگاری ایران است، ادامه داد: او با نثر خود زیبانویسی و دستنویس را به ما آموخت. او گفت ایران برای عرضه در عرصه جهانی به دلیل موقعیت حساس جغرافیایی تجربه فراوان دارد، او سایر تمدنها را هم شایسته توجه میدانست و به همین دلیل از گفتوگوی تمدنها سخن میگفت.
توجه به ایران و انسان
کامیار عابدینی نیز درباره زندگی اسلامی نُدوشن گفت: محمدعلی اسلانینُدوشن در مقدمه واپسین زندگینامهاش چنین اظهار میکند: توجه به ایران و انسان، پایه فکری محمدعلی اسلانینُدوشن است، در آثار مرتبط با ادبیات و همچنین آثاری که در حوزه فرصت و جامعه نوشته شده است.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه آثار اسلامی ندوشن دعوت به خردمندی است، ادامه داد: او میکوشید از فرهنگ و شبهفرهنگ بنویسد. گرایش فرهنگی در جوار رویکرد تمدنی، یکی از ویژگیهای بارز مقالات او بود.
به گفته عابدینی، اسلامینُدوشن کوشید با تلاش بر دور نگاه داشتن خود از حوزه سیاست، داشتههای خود را در اختیار هر گرایشی قرار دهد.
وی ادامه داد: دو کتاب شاهنامه و دیوان حافظ در آثار اسلامینُدوشن تاثیر بزرگ داشت، شاهنامه نشانهای از هویت ایرانی بوده است. او هویت و فرهنگ ایرانی را یک کلیت میداند که در دورههای قبل و بعد اسلام و قبل و بعد از حمله مغول در آثار او نشان داده شده است.
برگی از کتاب زندگی اسلامی ندوشن
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ در کانادا از دنیا رفت. او دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. اسلامی ندوشن سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است. برخی از کتابهای محمدعلی اسلامی ندوشن عبارتاند از: «ماجرای پایانناپذیر حافظ»، «چهار سخنگوی وجدان ایران»، «تأمّل در حافظ»، «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه»، «داستان داستانها»، «سرو سایهفکن»، «ایران و جهان از نگاه شاهنامه»، «نامه نامور»، «ایران را از یاد نبریم»، «به دنبال سایه همای»، «ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم»، «سخنها را بشنویم»، «ایران و تنهائیش»، «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟»، «مرزهای ناپیدا»، «شور زندگی» (وان گوگ)، «روزها» (سرگذشت - در چهار جلد)، «باغ سبز عشق»، «ابر زمانه و ابر زلف»، «افسانه افسون»، «دیدن دگر آموز»، «شنیدن دگر آموز»، «جام جهانبین» و «آواها و ایماها».