گردشگری معدنی، ذخیرهای غنی اما متروک
بیشتر مردم، معدنکاری را با تصاویری که فیلمهای سینمایی ساختهاند یا تصوراتی که رمانها آفریدهاند، میشناسند. ما هنوز با یادآوری صحنه «پختن لنگه کفش» در کمدی «جویندگان طلا» چارلی چاپلین لبخند میزنیم یا از چشم قهرمان ژرمینال اثر امیل زولا «جایگاه قطراناندود سنگگیری، برج روی چاه و اتاق وسیع ماشینبخار و برج چهارگوش و کوچک تلنبه تخلیه» را میبینیم.
اما این تصاویر و تصورات، همه حقیقت معدنکاری نیست. این حرفه در ایران عمری بهدرازای تمدن دارد. گفته میشود نمونههایی از سنگمعدن یافتشده در تل ابلیس کرمان حدود ۶۰۰۰ سال قدمت دارد و از معدود حرفههایی است که در طول تاریخ پرفراز و نشیب این کشور همواره وجود داشته و بارها پوست انداخته و دگرگون شده تا بهامروز خود رسیده است. اما این غنا و گوناگونی ناشناخته و رازهای آن همچنان سر به مهر مانده است، چرا که باوجود همه تلاشهای قبلی، هنوز گردشگری معدنی در ایران پا نگرفته است؟ در گزارش امروزصمت بهدنبال پاسخ این پرسش هستیم.
از گردشگری یالاسب تا معدن
محمدحسین ایمانی خوشخو ـ مدیر حوزه گردشگری و استاد دانشگاه: گونههای گردشگری بهطورمعمول برمبنای جاذبه هر حوزهای تعریف و تفکیک میشود و برحسب علاقه گردشگران آنها در دستههای مختلف قرار میگیرد، بنابراین شاهد ظهور انواع گوناگونی مانند گردشگری فرهنگی، مذهبی، پزشکی و انواع متنوع و گوناگون دیگری هستیم. البته شاخص اصلی تقسیمبندی، حجم گردشگر است و اینکه آیا تعداد قابلتوجهی علاقهمند در این زمینه جذب خواهد شد یا خیر.
بهعنوان مثال جایی دیدم به گردشگری یالاسب اشاره شده بود. البته ممکن است افرادی وجود داشته باشند که علاقهمند به دیدن اسبها و یالهای زیبای آنها باشند، اما نمیشود برای آنها دستهبندی خاصی در نظر گرفت، چون تعداد زیاد نیست.
گردشگری معدن از 2 جهت قابلبررسی است؛ جایگاه اکولوژیکی و صنعتی معدن. بهعبارت دیگر بعضی از معادن در منطقهای واقع شدهاند که مسیر رسیدن به آن، خود مسیر و جاده گردشگری بهشمار میرود. شیوه استخراج هم، مربوط به جایگاه صنعتی معادن است که خود ممکن است علاقهمندانی داشته باشد. اگر این 2 مورد را درباره معادن بررسی کنیم و ببینیم ظرفیت جذب گردشگر را دارد یا خیر، آنوقت میتوانیم گونه گردشگری معدن را موردتوجه قرار دهیم.
از بالقوه تا بالفعل
بهنظر من، حوزه معدن در کشور ما بهصورت بالقوه ظرفیت جذب گردشگر را دارد؛ قدمت تاریخی، موقعیت قرار گرفتن معادن، شیوه و نوع استخراج همه میتوانند گردشگران را به خود جذب کنند. کشورما از این نظر غنی است و منابع متعدد و متنوعی از نظر محصول داریم که میتواند جای کار فراوانی داشته باشد.
چه کسی باید پا پیش بگذارد؟
گردشگری، حوزهای میانرشتهای یا میان بخشی است. در گونههای مختلف گردشگری، همواره همکاری دستگاههای مختلف با هم وجود داشته است.
برای مثال وقتی میگوییم گردشگری پزشکی به این معنی است که بین سازمان متولی گردشگری و سلامت و بهداشت، همکاری تنگاتنگی وجود دارد که نتیجه آن منجر به جذب گردشگر در این حوزه میشود.
در گردشگری مذهبی هم، بههمین ترتیب باید بین سازمان حج و زیارت و اوقاف و سازمان گردشگری، همکاری و تعامل وجود داشته باشد و به این ترتیب میتوان شاهد انواع جدید و پرجاذبه گردشگری، از جمله گردشگری معدن باشیم.
اما قدم اول را باید وزارت گردشگری بردارد، زیرا این مجموعه است که باید بهدنبال تنوع جاذبهها باشد. آنها باید این تنوع را مطرح کنند و با برگزاری جلسات مشترک میان 2 وزارتخانه، شیوههای تحقق گردشگری معدن را با هم هماهنگ کنند.
کجا هستیم؟
در حال حاضر گردشگری معدنی بهشکل سازمانیافته وجود ندارد. ممکن است جایی تصادفی، گردشگری به معدن وارد شود و از آن بازدید کند، اما تا جایی که میدانم این شرایط سازماندهیشده نیست.
در دیگر کشورهای دنیا روی این موضوعات بسیار کار میکنند. در زمینه تبلیغات، همراه کردن گردشگر و بردن آنها به معادن، نمونههای موفقی وجود دارد،بهویژه در کشورهایی که بیشترین معدن را دارند و شیوههای استخراج متنوعی دارند.
گردشگری معدن زمانی به جایگاه واقعی خود دست پیدا میکند که بهعنوان جاذبه اولیه مطرح شود؛ یعنی سفر از ابتدا و با هدف دیدن معدن، تعریف و انجام شود.
گردشگری معدنی چیست؟
آیدین زینالزاده ـ معدنکار و کارشناس معدن: گردشگری معدنی، یکی از شاخههای ژئوتوریسم و بهمعنی تفرج در یک محیط معدنی است. این شاخه جذابیت زیادی دارد و در بسیاری از کشورهایی که سابقه تاریخی در معدنکاری دارند، رواج پیدا کرده است. قدمت معدنکاری در ایران از بسیاری کشورهای دیگر بیشتر است، علاوه بر این، با داشتن شاخصههای اثرگذار بر جذب گردشگر ـ از جمله چهار فصل بودن، طبیعت و چشماندازهای زیبا، ویژگیهای فرهنگی و قومیتی، آثار باستانی و تاریخی، ویژگیهای معماری بومی، پدیدههای زمینشناسی و البته وجود معادن متنوع و متعدد و پراکنده در اقصی نقاط ـ ظرفیت بسیار بالایی برای فعالیت در این زمینه دارد، اما تاکنون از این ظرفیت ارزشمند استفاده نشده است.
چه زمانی ایده شکل گرفت؟
زمستان سال ۸۹ که بهعنوان مجری طرح ملی گردشگری معدنی انتخاب شدم، گردشگری معدنی موضوعی چندان شناختهشده نبود و بسیاری این ایده را بهتمسخر میگرفتند. سازمان وقت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری هم، دیدگاهی در اینباره نداشت. تلاش بسیاری کردم تا ارتباطات بیناسازمانی ایجاد شود که به در بسته خورد. در آن زمان گمان میکردم که حسب ماده ۱۱۲ آییننامه اجرایی قانون معادن و تبصره ذیل آن وزارت صنعت، معدن و تجارتـ حداقل تا مراحلی از کار ـ متولی گردشگری معدنی است، هرچند امروز اشخاص حقیقی و حقوقی و نهادهای دولتی و غیردولتی زیادی ادعای تولیت این حوزه را دارند، اما اگر به گفتهها و نوشتههایشان مراجعه شود، چیزی جز تکرار بدون اجازه اطلاعات، دادهها و محتوای تولیدشده طرح ملی گردشگری معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت نیست و بهجرات باید گفت هنوز هیچ شخص حقیقی یا حقوقی متولی گردشگری معدنی نیست. هرچند ارگانی که در این زمینه بسیار شکستخورده عمل کرده، همچنان خود را متولی این موضوع میداند.
چرا و چطور؟
هر معدن فعال یا متروکه، زیرزمینی یا روباز، دورافتاده یا نزدیک؛ اگر شاخصههای جذب گردشگر یا ظرفیت فعالسازی این شاخصهها را داشته باشد، میتواند در معرض دید گردشگران قرار گیرد. معادن بزرگمقیاس فعال بهدلیل عملیات وسیع معدنی، پیت بزرگ یا فضاهای زیرزمینی عمیق و امن، استفاده از ماشینآلات بزرگمقیاس، تامین امنیت گردشگر و... جاذبه بیشتری برای گردشگران دارند.
معدن و مردم
اهمیت گردشگری معدنی از دیدگاههای متفاوتی قابلبحث و بررسی است. یکی بحث فرهنگسازی و افزایش سرمایههای اجتماعی معدنکاری است. بسیاری از مردم نمیدانند که از وقتی بیدار میشوند تا وقتی که میخوابند، مصرفکننده چند ده نوع ماده معدنی هستند، اما اگر این حقیقت را بدانند و ببینند که مواد معدنی چطور تولید میشود، آنوقت بخشی از مشکلات فرهنگی مربوط به فعالیت معدنی در کشور ما حل میشود و حتی سرمایهگذاریهای معدنی مناسبتری هم انجام خواهد شد. مبحث بسیار مهم دیگر این است که ورودی دانشجویان مهندسی معدن در دانشگاههای کشور روزبهروز کمتر میشود و این زنگ خطری برای صنعت ما است. ممکن است متخصصان، کارهای اکتشافی خوبی انجام دهند، ذخیرههای بزرگی کشف کنند، امکانات روز دنیا وارد کشور شود، اما اگر دیر بجنبیم، شاید دیگر متخصصی نداشته باشیم که از آنها استفاده کند. یکی از عواملی که میتواند به ما کمک کند؛ علاقهمند کردن جوانان به رشته معدن و توسعه گردشگری معدنی است.
معضل معادن متروکه
یکی از معضلات مهم در حوزه معدن، وجود معادن متروکه است. در کشور ما اینگونه معادن بهحال خود رها میشود که بهشکل معضلی زیستمحیطی درمیآیند و یکی از علل اصلی مخالفت با فعالیتهای جدید معدنی میشوند، در صورتی که بهراحتی میتوان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد. معدن متروکه محلی است که زمانی روی آن سرمایهگذاری شده، زیرساختهایش فراهم است، جاده دارد، برق یا سایر حاملهای انرژی به آنجا رسیده و خلاصه اینکه با صرف هزینه ساختاری ایجاد شده که غیرقابلبازگشت است؛ اگر به این پدیده بهچشم یک فرصت اقتصادی نگاه کنیم، میتوان با سرمایهگذاری مجدد، چراغ آن را دوباره روشن کرد و به مرحله درآمدزایی رساند.
رونق محلی
گردشگری معدنی مثل سایر حوزههای گردشگری ـ حتی شاید خیلی بیشتر از آنها ـ بر رونق محلی تاثیر خواهد گذاشت. بهدلیل طول عمر بالای یک معدن، نقاط جمعیتی اطراف، به اقتصاد تکمحصولی آن معدن وابسته میشوند و زندگیشان به فعالیتهای تولیدی آن معدن گره میخورد. حال روزی را تصور کنید که آن معدن متروک میشود، چه اتفاقی برای آن آدمها میافتد؟ اما با احیای معدن، میتوان جلوی همه این آسیبها را گرفت و حتی ممکن است منطقه ثروتمندتر از قبل شود.
آشتی با محیطزیست
در واقع بازسازی و بازتوانی معدن متروکه، کاهنده آثار مخرب زیستمحیطی بهجامانده از معدنکاری قبلی است. البته باید افراد متخصصی در این زمینه وجود داشته باشند که جلوی آسیبهای زیستمحیطی را که بهطورمعمول گردشگران در تمام حوزههای گردشگری ایجاد میکنند، بگیرند.
مشکلات و موانع
درباره مشکلات و موانع نمیخواهم سیاهنمایی کنم، اما نخستین و بزرگترین مشکل این است که هرکسی میخواهد این ایده را بهنام خود تمام کند و به این ترتیب انرژیها گرفته و ساعتها صرف میشود، نفرها میآیند و میروند و بهنتیجه نمیرسیم.
موضوع دوم اینکه باید جلسات فراسازمانی تشکیل شود، باید سازمانهایی که متولی بخشهای مختلف گردشگری، معدن و حوزههای مرتبط با معدنکاری هستند، جمع شوند و راجع به این مسئله صحبت کنند و تصمیم بگیرند. باید آییننامهها و دستورالعملهایی وجود داشته باشد که تشخیص دهند براساس آن یک معدن ظرفیت گردشگری دارد یا ندارد و اگر دارد، به چه شیوهای میتواند گردشگرپذیر باشد.
معدن پتاس خور و بیابانک بیش از یک دهه است با اطلاعرسانی عمومی گردشگرپذیر است. معادن بزرگمقیاس بهطورمعمول با هماهنگی قبلی پذیرای گردشگران موضوعی ( دانشجویان، اصحاب رسانه و...) هستند و برخی معادن نیز بهصورت خودجوش گردشگرپذیر شدهاند. بهتازگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان زنجان برای معدن سرب و روی انگوران، پروانه بهرهبرداری گردشگری معدنی صادر کرده است. آیا وزارت متبوع در حوزه گردشگری خبر از این اتفاقات دارد یا خیر؟ چه جواب مثبت باشد، چه منفی میتوان آن را در کشور تعمیم داد؛ چون راهی است که رفته شده و باز هم میتوان رفت. بهنظر من هیچ اشکالی ندارد اگر در این مسیر از کشورهای دیگر الگو بگیریم و از مدل آنها استفاده و آن را بومیسازی کنیم و نکته آخر اینکه نباید دیگران را رقیب خود بدانیم و راه را بر حضور افراد مطلع داخلی ببندیم.
سخن پایانی
گفته میشود که در دنیا سایتهای متروکهای وجود دارد که به مراکز گردشگری سودآوری تبدیل شدهاند یا معادنی که همزمان هم گردشگر دارند و هم ماده معدنی استخراج میکنند و درآمدشان از حوزه گردشگری معدنی بیشتر از استخراج و فروش مواد معدنی نباشد، کمتر هم نیست؛ پس باید قدم پیش گذاشت و با عزمی ملی این گنجینه مدفون را بهبهرهبرداری رساند.