رانش جاده چالوس، پیامد تخریب سرزمینی
بیابان حاصل خشکسالیهایی است که با مداخلات غیراصولی در طبیعت وسعت آن در حال افزایش است و بهگفته مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی این سازمان، ایران دارای ۳۵ هزار کیلومتر مربع کانونهای جدی گردوغبار است، ضمن آنکه ۳۲۵ هزار کیلومتر مربع اراضی مستعد کانون گردوغبار در کشور شناسایی شده است.
از سویی، رانش بیسابقه زمین در محدوده پل زنگوله و نشست جاده موجب مسدود شدن محور شد. این رانش در کیلومتر ۸۰ جاده چالوس با شکافهای عمیق و نشست ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتری جاده در برخی نقاط همراه بوده است. این جدیدترین فاجعه زیستمحیطی کشور است که کارشناسان از آن بهعنوان «تخریب سرزمینی» یاد میکنند؛ تخریبی که مانع بازپروری و زایش محیطزیست میشود.
مرثیهخوانی برای طبیعتمدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور تخریب یک سرزمین را به مفهوم حذف توانایی تولید، بارآوری و زایش یک سرزمین معنا کرد و ادامه داد: در بحث تخریب سرزمینی، واحدهای سرزمینی توانایی بازپروری خود را ندارد که این امر بر اثر ۲ عامل تغییر اقلیم و دخالتهای انسان است.
رضا شهبازی خاطرنشان کرد: از دهه ۹۰ که جامعه جهانی به فکر نامگذاری روزی برای مبارزه با بیابانزایی افتاد، حدود ۳۰ سال میگذرد و در آن سالها افرادی زیادی درباره این موضوع حساس نبودند، اما امروزه بهدلیل فرآیند فزاینده تخریبهای سرزمینی در سراسر جهان، حساسیتهای جوامع نسبت به آن افزایش یافته است که بهنظر من، این امر یک دستاورد محسوب میشود.
وی، بااشاره به شرایط زیستمحیطی حاکم در کشور تصریح کرد: مهمترین ویژگیهای تغییر اقلیمی که در کشور حاکم است، تغییر الگوی بارش و خشکسالیهای شدید است. نمونه آن، رانش زمین در جاده چالوس است؛ در فصلی که کمتر انتظار داریم، سیلهای بسیار شدید را تجربه میکنیم، در حالی که در فصل پاییز و زمستان که بارشهای موثر را انتظار داریم، کمتر شاهد بارش هستیم.
این محقق حوزه مخاطرات زیستمحیطی، نمونه دیگر این رخدادها را سیلهای بسیار وسیع در اسفند ۹۷ و فروردین و اردیبهشت ۹۸ عنوان کرد و با تاکید بر اینکه قبل از این ۲ سال، کشور خشکسالیهای بسیار شدیدی را پشتسر گذاشته بود، یادآور شد: اینها رخدادهای نامتعارفی هستند که به آنها «رخدادهای حدی» میگویند که درحالحاضر شانس وقوع آنها دائم بیشتر و بیشتر میشود؛ به این معنا که در زمانهای کوتاهتر پدیدههای حدی مانند سیلهای مخرب را تجربه میکنیم.
آثار فشار بیشتر انسان به طبیعت
وی تاکید کرد: زمانی که فشار بر منابعطبیعی بر اثر افزایش جمعیت بیشتر میشود، در نهایت، سرانهها نیز کاهش مییابد و مهمترین سرانهای که ما در اختیار داریم، سرانه آب است که بهازای هر نفر کاهش مییابد. اینها اتفاقاتی است که اگر به آنها توجه نکنیم، اسیر چرخه باطل و بازی باخت ـ باخت میان انسان و طبیعت میشویم. بهگفته مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمینشناسی و زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور، در این چرخه باطل دائم انسان به منابعطبیعی فشار وارد میکند و چون خواستههایش بیشتر شده، در نتیجه اقدام به تغییر اراضی و آلودگی منابع آب، خاک و هوا میکند و از سوی دیگر، پاسخ طبیعت به این اقدامات، رخدادهای بسیار شدید است.
وی گسترش ساختوسازها در مناطق نامناسب مانند حریم گسلها را از دیگر اقدامات منفی در طبیعت عنوان کرد و گفت: بسیاری از مناطق در حالی گسترده شدهاند که در محدودههای گسل هستند و فقط یک زمینلرزه کفایت میکند که سازهها ویران شوند.
شهبازی، نمونه دیگر فشار بر منابعطبیعی را برداشت بیرویه از منابع آب دانست و افزود: آثار آن فشار بر منابع آبهای سطحی و زیرزمینی است که با خشکی تالابها و عرصه و پهنههای مراتع نشان داده میشود.این مقام مسئول سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور با تاکید بر اینکه در نهایت عرصههای خشک تبدیل به کانونهای گردوغبار میشوند، خاطرنشان کرد: در زیر زمین نیز با برداشتهای بیرویه از سفرههای زیرزمینی بدون تغذیه آبخوانها باعث خالی شدن آبخوانهای سرزمینی شده و در نهایت ما را با پدیده فرونشست مواجه کرده است.
وی با بیان اینکه مخاطرات زیستمحیطی در همهجای جهان در حال رخ دادن است، نمونه دیگر را آتشسوزی گسترده در کالیفرنیا عنوان کرد و گفت: در چنین کشورهایی که منابع جنگلی بزرگی دارند، موضوع آتشسوزی پررنگتر از فرونشست زمین است؛ در حالی که در ایران، مخاطره فرونشست زمین پررنگتر است.
افزایش وسعت کانونهای گردوغبار
وی بیابانها را اکوسیستمی روی زمین دانست که ارتباط مستقیمی با خشکی هوا دارند و افزود: هرچه بهسمت خشکتر شدن بیشتر زمین پیش برویم، به توسعه اکوسیستم بیابان کمک شده و در شرایط فعلی هم، شرایط بیابانی در حال گسترش است و هم ما بهلحاظ اقلیمی با شرایط خشکی مواجه بودهایم و هستیم. در ارزیابی اکوسیستمهای بیابانی یکسری معیارها و شاخصهایی استفاده میشود که براساس آن اعلام میشود که کدام کشور گسترش بیابان داشته است. براساس برآوردهای ما در ایران حدود ۳۵ هزار کیلومترمربع کانونهای جدی گردوغبار وجود دارد، ضمن آنکه ۳۲۵ هزار کیلومترمربع اراضی مستعد کانون گردوغبار در کشور شناسایی شده است.
شهبازی مساحت ۳۲۵ هزار کیلومترمربع مستعد گردوغبار را سطح قابلتوجهی از کل مساحت کشور دانست و یادآور شد: در ۵ تا ۶ سال گذشته که برای نخستینبار نقشههای کانونهای گردوغبار را تهیه کردیم و در اختیار ستاد ملی مقابله با گردوغبار قرار دادیم، مساحت کانونهای گردوغبار بههمینمیزان بوده است.
وی افزود: در روزهای ۱۷ و ۱۸ خرداد، تهران شرایط بدی را بهلحاظ گردوغبار تجربه کرد، چرا که دشتهای جنوب تهران بهویژه «صالحیه» در جنوبغربی تهران و کرج و جنوبشرقی شهر قزوین غبارخیز و مستعد تولید گردوغبار هستند. وی شهرهای استان خوزستان و اصفهان و همینطور شهر زابل بهدلیل خشکی هامون و هیرمند را نمونههای دیگری از شهرهای کشور نام برد که متاثر از پدیده گردوغبار هستند.
فرونشست زمین
شهبازی، پدیده فرونشست زمین را یکی دیگر از معیارهای تخریب سرزمینی عنوان کرد و گفت: متاسفانه مشاهده میشود که پهنههای فرونشست در حال گسترش است و به این معنا است که در محدودههایی مانند جنوب تهران، مساحت فرونشست در بازه زمانی یک دهه گذشته (از اوایل دهه ۹۰ تا اواخر آن) ۲ تا ۳ برابر شده است.
وی با تاکید بر اینکه نرخ فرونشست کاهش داشته، اما سطح آن گسترش یافته است، خاطرنشان کرد: اینکه نرخ فرونشست کاهش یافته است، لزوما علامت خوبی نیست؛ چون ممکن است در برخی نواحی اقدامات خوبی انجام گرفته باشد، اما در بیشتر نواحی، فشردگی در لایههای آبخوانها رخ داده است و آب مناسبی در دسترس آبخوانها قرار ندارد.
این محقق حوزه مخاطرات زیستمحیطی با بیان اینکه فرونشست در اصفهان، بحرانی شده است، یادآور شد: اما این چنین نیست که سایر نقاط کشور با این پدیده مواجه نباشند، چرا که حتی استانهای گلستان، مازندران و گیلان نیز با این چالش مواجهند.
زمین لغزشها و سدسازیها
مدیرکل دفتر مخاطرات زیستمحیطی سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور، پدیده زمینلغزشها را از دیگر معیارهای تخریب سرزمینی دانست و در اینباره توضیح داد: تواتر رخدادهای زمینلغزش در کشور نسبت به گذشته بهشدت در حال افزایش است که دلیل آن دخل و تصرفهای انسانی و تغییر اراضی (از منابعطبیعی بهسمت اراضی کشاورزی و از کشاورزی به ویلاسازی و جادهها) بوده است.
وی افزود: این تغییرات موجب شده است که اراضی بیشتر در معرض سیل و هم زمینلغزشها قرار گیرند. همه اینها معیار تخریب سرزمینی یا بیابانزایی است؛ چون باروری اکوسیستم به مرور زمان کاهش مییابد و منابع آب، خاک و هوا رو به تخریب میرود.
شهبازی درباره پروژههای عظیم سدسازی در کشورهای پیرامونی، گفت: این روش خوبی برای حل مسائل زیستمحیطی نیست، زیرا پیامدهای زیستمحیطی آن متوجه همه کشورها خواهد بود. وقتی یک سرزمین خشک میشود، تخریب سرزمینی و گردوغبار حاصل از آن مرز سیاسی و جغرافیایی نمیشناسد و پیامدهای آن مشمول کل منطقه میشود.
عرصههای کشور تحتتاثیر فرسایش بادی
وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابعطبیعی و آبخیزداری گفت: حدود ۳۰ میلیون هکتار از عرصههای کشور تحتتاثیر فرسایش بادی و عوامل خسارتزا فرسایش بادی است.
بهگفته وی، حدود ۱۴ میلیون هکتار از ۳۰ میلیون هکتار کانون بحرانی در کشور شناخته میشود که خسارتی حدود ۶۰۰ میلیون دلار در سال به حوزههای حملونقل، سلامت، اراضی کشاورزی، روستاها و سکونتگاهها وارد کرده است.
جعفریان با بیان اینکه فعالیت مقابله با بیابانزایی از دیرباز بهعنوان اولویت در کشور مطرح بوده است، گفت: باتوجه به آنکه ۸۸ درصد کشور ما را مناطق خشک و نیمهخشک تشکیل میدهند، در عمل تحتتاثیر تخریب سرزمین از منظر منابع اقلیمی و زمینشناسی است. مدیرکل دفتر امور بیابان ادامه داد: تاکنون حدود ۸.۷ میلیون هکتار از عرصههای مستعد، اراضی و کانونهای بحرانی مابهازای فعالیتهای اجرایی نظیر نهالکاری، احداث بادشکن، کنترل روانابها و مدیریت چرای دام در مناطق بیابانی مهار و کنترل شده است.
او با بیان اینکه روند تخریب سرزمین سالانه بالغ بر یک میلیون هکتار است، گفت: طی برنامه پنجم توسعه بهطورمتوسط ۳۰۰ هزارهکتار عملیات مقابله با بیابانزایی داشتیم که بااینوجود، عقبماندگی در این ارتباط داریم که با اقدامات فراگیر و جهادی باید این عقبماندگی جبران شود.
بهگفته این مقام مسئول، هرگونه سرمایهگذاری و برنامهریزی اقتصادی در مناطق تحت فرسایش بادی در معرض خسارت شنهای روان و گردوغبار قرار میگیرد.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها ادامه داد: برنامه جامع مقابله با بیابانزایی برای ۵ میلیون هکتار اقدامات ضربالاجل در قالب برنامه مشارکتی و دریافت سرمایههای بخش خصوصی در دستور کار داریم.بنابراین، طرح کاشت یکمیلیارد اصله نهال در مناطق بیابانی تعریف کردهایم تا از این طریق بخشی از عقبماندگیها را جبران کنیم.
بهگفته او، باتوجه به برنامه کشور مقابله با بیابانزایی یکی از برنامههای اصلی محیطزیست است که برایناساس باید به جایگاه قانونی زمینههای تامین منابع مالی، ایجاد مشوقها و معافیتها برای بخش خصوصی در بیابان توجه شود.
مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها گفت: در طول برنامه ۱۴۰۲ هدفگذاری کردهایم که ۱۰۰ هزار هکتار از عرصههای بیابانی از طریق مشارکت مردم باشد، هر چند سال گذشته هم ۸۵ هزار هکتار با همکاری دستگاههای مختلف از جمله وزارت نفت، صمت و سرمایهگذاری بخشهای مختلف داشتهایم.
در برنامه جامع پهنههای ماسههای روان در سطح ۶۸ هزار هکتار از کانونهای فوقبحرانی در ۱۰ استان کشور از طریق بکارگیری الگوها و فناوریهای روز دنیا و دانش بومی کشورمان با رویکرد اقتصادی، مشارکتی و زیستمحیطی در اولویت تثبیت قرار گرفته است.
سخن پایانی
بیابانزایی بهعنوان سومین چالش مهم جامعه جهانی در قرن ۲۱ با اثرات گسترده اکولوژیکی اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی بهویژه فقر گسترده و تخریب منابع پایه همراه است که بهواسطه فعالیتهای انسانی و تغییرات آبوهوایی، فروپاشی سرزمینها را در پی دارد. طبق گزارش سازمان ملل متحد، میزان بیابانزایی ۳۰ برابر سریعتر از گذشته در حال افزایش است و بهطورمیانگین بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون هکتار در هر سال به مساحت بیابانها افزوده میشود و هر روز تخریب اراضی با بیابانی شدن برای بشر حدود ۳ میلیارد دلار هزینه دارد. ایران نیز با مساحتی نزدیک به ۱۶۴ میلیون هکتار باوجود برخورداری از تنوع اقلیمی، در کمربند خشک جهان قرار دارد. برپایه آمارها حدود ۶۱ درصد از مساحت این کشور اقلیم خشک و فراخشک دارد و ۳.۰۸ درصد مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است.