-

ابعاد گوناگون ایمنی و استاندارد در حمل‌ونقل

امیرحسن کاکایی- عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

استانداردها از ارکان مهم ثبات و توسعه کشورها هستند. درحال‌حاضر در ایران یکی از بهترین استانداردهای جهان در صنعت خودرو در حال اجراست. عمده این استانداردها بر مبنای استانداردهای اروپا و به‌گونه‌ای است که حتی گاه برای واردات خودرو چینی، باید بروند فلان قطعه خودرو را ارتقاء دهند و بعد خودرو را وارد ایران کنند. البته وقتی این را می‌گوییم، مردم می‌خندند، چراکه در عمل پرایدی را می‌بینند که در یک تصادف له شده یا تارایی که درب موتورش با یک انگشت جابه‌جا می‌شود. در ابتدا باید چند نکته را مطرح کنم. اولا استاندارد حداقل‌های یک صنعت یا بازار را تعیین می‌کند. پس وقتی یک ولوو یا بنز را مشاهده می‌کنیم، نمی‌توانیم به‌راحتی با یک هامر یا اُپِل مقایسه کنیم و بگوییم چرا مثل هم نیستند. هر کدام نرخ و مشتری خاص خود را دارند. از سوی دیگر، استاندارد در طول زمان ارتقاء پیدا می‌کند. چرا تولید پراید ۲۵ سال پیش ادامه یافت؟ چون مردم نیاز داشتند و شرایط اقتصادی لازم فراهم نبود. درحال‌حاضر هم که این خودرو از دور خارج شده، لزوما مشکل مردم حل نشده، بلکه صورت‌مسئله آن عده از مردم ظاهرا پاک شده است. مسئله بعدی این است که استاندارد، معمولا تعیین یک نتیجه است، نه مشخصا تمام اجزای یک محصول. امروز خودروها طوری طراحی می‌شوند که وقتی خودرو از جلو به یک عابر پیاده زد، عابر روی زمین نمی‌افتد، بلکه روی درب موتور می‌افتد تا کمترین آسیب به آن برسد. در این استاندارد جدید چنین عابری نباید ضربه مغزی شود. پس درب موتور دولایه دارد؛ لایه ظاهری که انعطاف‌پذیر است و ساختار یا لایه زیرین آن که باید ضربه به خودرو را در یک تصادف با خودرو یا مانع سخت بگیرد. اما همان هم به معنی آن نیست که آن ساختار آن‌قدر سخت باشد که خودرو تغییر شکل ندهد. برعکس باید خودرو به‌گونه‌ای مچاله شود که انرژی تصادف را گرفته و به سرنشین داخل آن کمترین ضربه وارد شود. موضوع بعدی این است که استاندارد داشتن به معنی این نیست که لزوما تمامی خودروهای تولیدی دارای کیفیت یکنواخت است. نمونه‌های آن را هرچند خیلی کمتر، ولی حتی در خودروهای تویوتا مشاهده می‌کنیم. و صدالبته قبول دارم که کیفیت خودروهای ما دارای نوسان خیلی زیادتری نسبت به نرم‌های جهانی است و باید فکری به حال آن شود.می‌خواهم به ابعاد دیگر ایمنی و استاندارد در حمل‌ونقل اشاره کنم که کمتر موردتوجه قرار می‌گیرد. ارتقای ایمنی و کیفیت، حتما نیازمند سرمایه‌گذاری و قطعا باعث افزایش نرخ است، پس وقتی برای ارتقای ایمنی و استاندارد برنامه‌ریزی می‌کنیم، باید مسیری را انتخاب کنیم که با کمترین افزایش هزینه، بهره‌برداری برای مصرف‌کننده روبه‌رو شویم. ما برای ارتقای ایمنی در حمل‌ونقل، سبدی از راهکارها داریم. حداقل ایمنی در حمل‌ونقل سه رکن اصلی دارد: انسان، وسیله حمل‌ونقل، راه. به‌نظر می‌رسد در ایران همیشه تمرکز روی وسیله حمل‌ونقل، آن‌هم وسیله شخصی، یعنی خودرو است که نتیجه آن افزایش دائمی هزینه‌های حمل‌ونقل برای کل جامعه بوده است. توجه کنید که هزینه‌های تحمیلی به جامعه شامل نرخ خودرو، هزینه‌های بهره‌برداری خودرو، سوخت، آلایندگی، زمان از دست‌رفته و خسارات ناشی از تصادفات و... است. یک نگاه سیستمی به کل این موضوع و یک ارزیابی اولیه ساده به ما نشان می‌دهد در ایران، مسیر را اشتباه می‌رویم. حداقل می‌توانم ادعای محکمی کنیم که مسیر بهینه را نمی‌رویم. اولا نمی‌دانم چرا در ایران، سیاست‌گذار نمی‌خواهد به مردم وظایفشان را گوشزد کند. همان‌طور که درباره مصرف آب، به‌جای برنامه‌های سازگاری با کم‌آبی ذاتی و محیط‌زیست کشور، دائما سد می‌زنیم و آب جابه‌جا می‌کنیم و محیط‌زیست را تخریب، درباره حمل‌ونقل هم همین کار دارد با سرعت زیاد ادامه می‌یابد. نگاه کنید به رفتار اکثریت موتورسیکلت‌سوارها و برخی خودروها، چگونه این روزها انواع مقررات راهنمایی‌ورانندگی زیر پا گذاشته می‌شود و دولت و رسانه‌ها کوچک‌ترین توجهی به آن نمی‌کنند. البته آن‌قدر مسائل روزمره زندگی ما زیاد است که شاید اکثریت به این حرف من خرده بگیرند. واقعیت این است که در مسئله ایمنی هیچ‌چیز نمی‌تواند جایگزین رفتار درست مصرف‌کننده‌ها باشد. شما بهترین خودرو را هم تولید کنید، وقتی موتورسیکلت نصف شبی بدون چراغ، مسیر ممنوع بزرگراهی را بیاید، در تصادف حتما کشته می‌شود. یا اینکه هرقدر خودرو باکیفیت باشد، در خیابان سه لاین، که در دو لاین آن خودرو پارک می‌شود، بخواهند در لاین سوم پارک کنند، حتما ترافیک ایجاد می‌شود؛ حتما مصرف انرژی بالا می‌رود و مشکلات ترافیکی رشد می‌کند و در گوشه دیگری از شهر، راننده‌ای به‌خود اجازه می‌دهد مسیر خلاف را بیاید و دردسر ایجاد کند و صدالبته احتمال تصادف و دردسرهای بعدی بالا می‌رود. ما با این دست فرمانی که گرفته‌ایم، منظورم کل مردم است، قطعا در باتلاقی از مشکلات فرو رفته و دست‌وپا می‌زنیم تا بیشتر فرو برویم. حالا فرض کنید استاندارد خودرو بالا برود. چه داریم؟ خودرو گران‌تر. اما فقط این نیست. حمل‌ونقل ناکارآمدتر، اقتصاد بیمارتر و اعصاب خوردتر برای مردم، نتیجه این نگاه غیرسیستمی به موضوع ایمنی و استاندارد در کل نظام حمل‌ونقل است.

موضوع بعدی راه است؛ یک موضوع عمیق‌تر و متاسفانه کاملا رها. البته این موضوع تنها یک عنوان است و مواردی مانند کیفیت طراحی، کیفیت فیزیکی و کیفیت علائم و راهنمایی‌های داخل مسیر، تنها بخشی از آن است. واقعیت این است که طراحی شهرها و راه‌ها، مسئله بسیار پیچیده‌ای است که در دانشگاه‌ها برایش تا دکترا دوره داریم، اما همان‌طور که مشاهده می‌کنیم، طراحی اکثریت راه‌ها در ایران مانند ۵۰ سال پیش انجام می‌شود و عملا ما ارتقای خاصی در آن نمی‌بینیم. نهایتا یکجا مانند بزرگراه صدر را داریم که نمادهایی از مدرنیته را دارد، اما بازهم زیر همان پل، موتورسیکلت‌ها خلاف می‌کنند. چرا؟ به‌دلیل اینکه در جاهای دیگر شهر ترافیک است و فرهنگ ما بهم ریخته است. برای خود من بارها رخ داده که در بزرگراه صدر گوگل یک مسیر را داده است، اما چون مسیر توسط پلیس بسته شده، باید چند کیلومتر دیگر را در ترافیک بروم تا جای دور زدن پیدا کنم. اما موتورسیکلت در این شرایط چه‌کار می‌کند؟ به هرحال برای این نوشتار، توضیح بیش از این حوصله سر بر می‌شود. اما همین بس که ما در زمینه ارتقای ایمنی و استانداردهای حمل‌ونقل، واقعا نامتوازن عمل کرده‌ایم و اگر مسیر را اصلاح نکنیم، چند صباحی دیگر، در یک هرج‌ومرج کامل در حمل‌ونقل و اقتصاد کاملا فلج آن، گیر خواهیم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین