تجارت توان _رکوردزنی ندارد
محمدرضا مودودی_مدیر خانه ترویج تجارت جهانی
تجارت خارجی قریب یک دهه است که از نفس افتاده و سالهاست که در جاده توسعه و رشد به بنبست خورده و توان رکوردزنی تازه را از دست داده است! آمارها شهادت میدهند سالهاست صادرات غیرنفتی ما پشت سد ۵۰ میلیارد دلار متوقف شده و باوجود تمام شعارها و برنامهها، توان شکستن این سد را ندارد. گرچه در آغاز کار هر دولتی، وزیران تازهنفس با سری پرشور سخن از افق صادراتی ۱۰۰ میلیارد دلاری و بیشتر میگویند و امیدی تازه در جان فعالان اقتصادی میدمند، اما گذر زمان خیلی زود گرمای احساسات و هیجانشان را فرو مینشاند و آنها را ناگزیر به پذیرش واقعیت تلخ و سرمای استخوانسوز «ناتوانی» میکند. تجربهای که البته نه فقط مختص تجارت خارجی، بلکه قابل تعمیم به تمام حوزههای اقتصادی و غیراقتصادی دیگر نیز هست. از کنترل قیمتها و تنظیم بازار و مهار نرخ تورم و حفظ ارزش پول ملی گرفته تا کنترل نقدینگی و ساماندهی بازار سرمایه و بورس و تولید مسکن و خودرو ارزان و مبارزه با رانت و فساد گسترده.
اما نکته دردناک این است که حتی درک این مهم که راهحل بسیاری از معضلات اقتصادی موجود، روانسازی و تسهیل فضای تجارت خارجی است، نیز هنوز محقق نشده و اصراری جدی بر یافتن راهحلهایی جز آنچه علمی است و به تجربه در دنیا اثبات شده، وجود دارد!
گرچه چند سالی است که آمار واردات همسایگان ایران از دنیا، ذهن مسئولان ذیربط را قلقلک میدهد که راهکار توسعه صادرات را در افزایش سهم ایران از بازار همسایگان بجویند و با افزایش سهم اندک ۲ درصدی ایران از این بازار پیرامونی به بیش از ۴ درصد، جهشی را در توسعه صادرات غیرنفتی ایران رقم بزنند و در این میان اطلاعاتی از ظرفیتهای بالقوه کالا و بازار همسایگان نیز که توسط سازمان توسعه تجارت تهیه شده، ملاک و مبنای شعارهای مقامات ذیربط شده؛ اما واقعیت این است که تحقق این شعار یکی از سختترین و پیچیدهترین اقدامات است. چرا؟
نخست به آن دلیل که فقط ۵ کشور نخست مقصد صادراتی ایران بیش از ۷۵ درصد کل بازار صادراتی ما را در اختیار دارند و محصولات ما را جذب میکنند که این رقم در سال ۸۷ نزدیک ۴۵ درصد بود و معنای آن تنوع بهتر بازارهای صادراتی ایران در آن سالها نسبت به امروز است؛ بهعبارت دیگر جغرافیای صادراتی ایران هر روز در حال کوچکتر شدن است و گرچه این ۵ کشور از ظرفیت بالایی برای تجارت برخوردارند، اما رقابت در آن بازارها نیز بسیار سخت و حرفهای است.
افزایش سهم از ۲ به ۴ درصد بازار وارداتی همسایگان بهمعنی ۲ برابر کردن میزان فعلی صادرات غیرنفتی به همسایگان است. درحالحاضر ارزش صادرات غیرنفتی ایران به همسایگان حدود ۲۵ میلیارد دلار است که تقریبا ۵۵ درصد کل صادرات غیرنفتی کشور را تشکیل میدهد؛ بهعبارت دیگر برای ۲ برابر کردن این رقم، صادرات غیرنفتی فعلی باید به ۵۰ میلیارد دلار برسد. حال آنکه چین یکی از شرکای اصلی تجاری ایران با سهم بیش از ۲۲ درصدی است و در طول ۱۰ سال گذشته هیچ گاه صادرات غیرنفتی کشور فراتر از ۵۰ میلیارد دلار نرفته و اگر کشورهای مقصد نیز متقاضی باشند، در کشور امکان و زیرساخت لازم برای توسعه صادرات بیش از این میزان فراهم نشده است. فراموش نکنیم که کاهش ارزش پول ملی و یارانهای بودن مواد اولیه بسیاری از محصولات صادراتی در سالهای اخیر نیز نتوانست آمار صادرات غیرنفتی ما را بهبود بخشد و هرگاه بستری برای صادرات مهیا میشد، بهبهانه تنظیم بازار و پیشگیری از تورم و کمبود، صادرات آن اقلام ممنوع و بروکراسی صادرات کالای مربوطه پیچیدهتر میشد.
ارزش واردات همسایگان از دنیا حدود ۱۱۰۰ میلیارد دلار است که سهم ۵ کشور اول همسایه از آن (امارات، ترکیه، روسیه، عربستان و پاکستان) بیش از ۸۰ درصد (بیش از۹۰۰ میلیارد دلار) است. ارزش صادرات غیرنفتی ایران به این کشورها (جز عربستان که تقریبا صفر است) حدود ۱۲ میلیارد دلار (حدود ۵۰ درصد کل صادرات به همسایگان) است و چنانچه بخواهیم ارزش صادرات خود به همسایگان را افزایش دهیم، تقریبا همین کشورها مستعد جذب هستند. حال پرسش کلیدی این است که چنانچه این پذیرش و ظرفیت وجود دارد چرا تاکنون به کار گرفته نشده و اگر وجود دارد، برنامههای مشخص دولت برای گسترش نفوذ صادراتی در این بازارها چیست؟
فراموش نکنیم که سهم محصولات با فناوری بالا در سبد صادراتی ما بسیار پایین است، این در حالی است که در ترکیب سبد وارداتی این کشورها، محصولات فناورانه سهم بالایی دارند و ایران در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد و غالب محصولات صادراتی ما یا محصولات سنتی هستند یا محصولات صنایعی که فناوری پایین یا متوسط دارند و برای افزایش صادرات هم باید به سرمایهگذاری فناورانه در تولید با مقیاس بینالمللی فکر کرد و هم اینکه زیرساختهای لازم برای افزایش حجم تبادلات تجاری را گسترش داد.
صرفنظر از سایر موارد مهمی که در این مقال نمیگنجد، نکته مهم و مغفول دیگر، نگاه غالب به توسعه صادرات غیرنفتی است که متاسفانه هنوز همان نگاه سنتی صادرات محصول است و اهمیت ناچیزی برای صادرات محصولات دیجیتالی، گردشگری، توریسم درمانی، بلاکچین، اعزام نیروی کار و صادرات محصولات فرهنگی قائلیم، در حالی که امروزه این فعالیتها نهتنها بیشترین سهم ارزشی را در بازار جهانی به خود اختصاص دادهاند، بلکه در شرایط تحریمی فعلی نیز امکان رصد و تحریم آنها بسیار ناچیز است. این گویا از ذکاوت بالای طراحان تحریم بوده که میدانستند شکستن عادتهای قدیمی برای ایرانیان بزرگترین مانع چالاکی، نوآوری، خلق و بهرهگیری از فرصتها و در نتیجه بیاثرسازی تحریمهاست!