اگر با بخش خصوصی مشورت میشد
شهناز نوایی- دبیر اتحادیه حفاران غیرنفتی
بهره وری در بخش معدن به معنی روشن بودن ماموریت و چشم انداز فعالیت ها، تدوین استراتژی، توجه به نیازهای حال و آینده، انعطاف پذیری در مواجهه با مشکلات و چالش ها و تلاش برای دستیابی به اهداف تعیین شده با استفاده از امکانات و توانایی های موجود است.
صنعت و به ویژه بخش معدن، به عنوان یکی از زیرمجموعه های آن، حوزه مستقلی نیست و تابع تصمیمات و سیاست گذاری های بخش دولتی است، پس برای دستیابی به اهداف خود و افزایش بهره وری نیازمند کمک و حمایت دولت است. به عنوان مثال، باید به این نکته توجه شود که فعالیت معدنی به جاده و زیرساخت نیاز دارد تا دسترسی بهره بردار به بازار فروش تسهیل و برای تامین آن دولت باید پیشقدم شود.
تصمیمات بخش خصوصی در گرو سیاست های دولتی است و آنچه تلاش های فعالان این صنعت در افزایش بهره وری را بی اثر می کند، تصمیمات خلق الساعه و قوانین دست وپاگیر دولتی است که راه را برای سرمایه گذاری می بندد.
افزایش بهره وری بخش معدن نیاز به حمایت کمک و همفکری دولت دارد. به این منظور، باید در سیاست گذاری ها از بخش خصوصی کمک بگیرند، اما متاسفانه چنین اتفاقی رخ نمی دهد.
اگر از مشورت این بخش برای تصمیم گیری استفاده می شد، هرگز شاهد افزایش سرسام آور حقوق و عوارض معدنی نبودیم، زیرا چنین تصمیماتی موجب فرار سرمایه از بخش معدن می شود و فعالیت در این صنعت را زمینگیر می کند.
بدیهی است که شکوفایی بخش معدن، بدون همفکری و درک متقابل دولت و معدن میسر نیست، اما تاکنون حمایت لازم از سوی دولت انجام نگرفته است. هر مدیری که می آید، به دلخواه، تصمیمات جدیدی اتخاذ و بایدها و نبایدهایی دیکته می کند. مرتب قوانین دست وپاگیر وضع و به صورت دستورالعمل، بخشنامه و مانند آن ابلاغ می شود که آخرین نمونه، افزایش چندین برابری حقوق دولتی است که معلوم نیست بر چه اساس و پایه ای انجام گرفته است.
برای افزایش بهره وری، مدیریت، مغز متفکر مجموعه است. این بخش است که باید با برنامه ریزی دقیق، اهداف مجموعه را مشخص و با تعیین استراتژی و خط مشی راه را به سوی دستیابی به اهداف هموار کند. نقش مدیر کارآمد و باتجربه در فراهم کردن بستر رشد و افزایش بهره وری بسیار کلیدی است و می تواند راهگشای فعالیت مجموعه باشد.
سرمایه انسانی، بازوی مجموعه برای دستیابی به بهره وری بیشتر هستند. یکی از بزرگ ترین دغدغه های هر مجموعه ای باید حفظ سرمایه انسانی و افزایش توان، کارآیی و ایجاد تعهد و دلبستگی آنها به مجموعه باشد، زیرا برای تربیت هر فرد در این صنعت، زمان و انرژی زیادی مصرف می شود که باید با افزایش بهره وری به بار بنشیند و اگر به هر دلیلی این سرمایه تحلیل رود، صنعت با چالش روبه رو خواهد شد.
مجموعه ای که برای رسیدن به بهره وری تلاش می کند، باید استراتژی های خود را به خوبی بشناسد و بهترین روش ها را با استفاده از ابزار و امکانات موجود طراحی کند، با کنترل دائمی فرآیندها، نقاط ضعف را شناسایی و در راستای حذف آنها گام بردارد.
در نهایت، توجه به خواسته ها و نیازها و تعامل سازنده با مشتریان، کلید ارتقای بهره وری مجموعه ها است. اگر بتوان حاصل فرآیند تولید را به نتیجه مطلوب که برآوردن نیاز و خواسته ذی نفعاناست، پیوند زد، بهره وری به هدف نهایی خود رسیده است و به نظر من، تمام بخش هایی که به آن اشاره شد، در امتداد هم قرار دارند و عامل موفقیت و شکست دیگری و فرآیند دستیابی به بهره وری در یک مجموعه خواهند شد.
همان طور که گفته شد، بزرگ ترین مشکل برای ارتقای بهره وری در بخش معدن، مشکلاتی است که از یک سو در ارتباط با دولت و نهادهای سیاست گذار وجود دارد و از سوی دیگر، در مسیر تامین ابزار و ماشین آلات موردنیاز قرار گرفته است. نکته دیگری که نمی توان از آن غافل شد، نقش مخرب تحریم هایی است که بر کشور ما تحمیل شده و به این ترتیب ارتباط ما را با بازار جهانی دچار مشکل کرده است.
به گمان من، پیش نیاز بهبود و ارتقای بهره وری در بخش معدن، ارتباط بیشتر دولت با این بخش و تعامل سازنده تر با فعالان است، تا در قدم اول موانع بزرگ پیش پای این صنعت برداشته و دست تولیدکنندگان برای فعالیت باز و در مرحله بعد اهداف و استراتژی ها تعریف، روش جذب و تربیت سرمایه های انسانی معین و نقشه راه رسیدن به اهداف ترسیم و در نهایت رضایت ذی نفعان جلب شود.