لزوم همکاری صمت با میراث فرهنگی
امیرحسین پاینده، فعال در زمینه استارتآپ گردشگری
فعالان استارتآپی صنعت گردشگری، بهتازگی با مشکلات و چالشهای زیادی مواجه شدهاند، از فیلترینگ گرفته تا محدودیتهای دیگر که گریبانگیر آنها شده است. با گذشت تقریبا یک سال از فیلترینگ گسترده در فضای مجازی و سرعت کم گاه و بیگاه اینترنت، هیچ نهادی هم برای قانونگذاری در این حیطه اقدامی نکرده و همین امر موجب چالشهای عدیدهای در توسعه استارتآپهای گردشگری و حتی عرضه صنایعدستی در فضای مجازی شده است.
قانونگذاری استارتآپهای حوزه گردشگری، باید از کانال وزارت صمت و سازمان میراثفرهنگی بگذرد. در واقع بخشی از کار باید به وزارت صمت واگذار شود و قسمتی هم باید با میراث فرهنگی هماهنگ شود. بهاعتقادمن، مسئولیت این امر برعهده هردو وزارتخانه است. صمت میتواند به بحث نیروی کار، تولید، فروش و... بپردازد و نظرات تخصصی از جانب میراث فرهنگی باشد.
قسمتی از این موضوع به نیروهای کار و بحث رد شدن بیمه مربوط میشود و البته مسائل دیگر، که بههرحال با وزارت صمت سروکار دارد، اما در موضوع اصلی که همان قوانین و شاکله و... است، میراث فرهنگی میتواند بیشتر موثر باشد، این یک کار تخصصی است و بهطورطبیعی به یکسری نظرهای تخصصی هم در زمینه این موضوع احتیاج دارد، در حالی که وزارت صمت فقط میتواند بحث فنی کار را پوشش دهد. در نتیجه، برای قانونگذاری، بخشی از کار باید به وزارت صمت واگذار شود و قسمتی هم با میراث فرهنگی هماهنگ شود. در واقع، ما نیازمند نوعی هماهنگی و همکاری و بسترسازی بین این ۲ وزارتخانه هستیم، اگر هردو در کنار هم و با هماهنگی کار کنند، خیلی بهتر است.
همهگیری کرونا آسیب جدی به استارتآپهای گردشگری زد، اما برخی رهبران استارتآپی تلاش کردند با سرمایهگذاریهای شخصی و رصد بازارهای جدید، ضررهایشان را جبران کنند، اما یافتن بازارها و نیازهای جدید زمانبر بود و همین فرآیند، آسیبهای مالی را بهدنبال داشت، اما برای برخی فعالان، این یک توفیق اجباری شد تا به فعالان سنتی دسترسی بیشتری پیدا کنند. همچنین، تلنگری بود تا بتوانند بازارهای جدید را بیابند، بنابراین این محدودیتها برای برخی در بحث فروش به فرصت تبدیل شد.
بیشتر چالشها همان بحث اعتمادسازی است، وقتی میخواهند در یک فضای سنتی محصولی را بفروشند، با خریدارهای خود آشنا هستند و رودررو معامله میکنند، خریداران باسابقه و نیروهای جوان کمتر در رأس کار قرار میگیرند، اما در استارتآپها، نخستین مشکل، بحث اعتمادسازی در این سیستم است، سرمایه و فروش و پول این افراد در یک سیستم مجازی جریان دارد.
هنگام فروش محصول نمیدانند چه تعداد پیشبینی فروش باید داشته باشند. برای مثال، در بازار سنتی یکسری سفارش میگیرند و تاحدودی اطلاع دارند و تولید میکنند، اما در فضای مجازی نمیدانند فردا قرار است چند سفارش داشته باشند؛ بنابراین درخواست که زیاد میشود، فروش را بالا میبرند و ممکن است که اتفاقاتی بیفتد و محصولشان بهدلیل جو حاکم یا تبلیغات یا هر مولفه دیگری فروش نرود.
بههرحال، کسبوکارهای مجازی در راستای گسترش فعالیتهای خود تبلیغات میکنند و در صورت ادامهدار بودن و فرآیند تبلیغات است که میتوانند جای خود را در بازار این صنعت باز کنند، اما متاسفانه باوجود وضعیت فیلترینگ و شرایط نوسانی اینترنت در ایران، فعالان استارتآپی در دنیای گردشگری نمیتوانند پیشبینی دقیقی از روند کسبوکار خود داشته باشند. بهطورقطع توانایی برنامهریزی یا در نظر گرفتن حدی از استاندارد در مسیر پیشرفت با هر سرعتی، کمک زیادی به رهبران استارتآپی در صنعت گردشگری میکند.
بهترین راه این است که با کشورهای مختلف ارتباط برقرار کنیم، هرچقدر بتوانیم نمودهای گردشگری و آثار صنایعدستی را به ملتها بشناسانیم، همانقدر میتوانیم نسبت به توسعه صنعت گردشگری امیدوار باشیم. بیشک صنایعدستی سفیر قابلاتکایی برای رشد و توسعه صنعت گردشگری خواهد بود. بهاعتقادمن، باید با صنعتگران و فروشندگان محلی، جلسات مستمر و حرفهای گذاشته شود و نیازسنجی کنیم. برای مثال، باید با سلایق و اهداف سفر مردم کشورهای گوناگون بهویژه کشورهای اطراف آشنا شد و اطلاعات درخوری کسب کرد. این موضوع نیازمند یکسری مطالعات است. برای مثال، در حوزه فروش آثار صنایعدستی باید بدانیم مردم کدام کشور توجه بیشتری به کدام هنر دستی ایرانزمین نشان میدهند و با المانهای خودشان به تولید محتوا برای همان جامعه بپردازیم. بعد از اینکه آن برند یا استارتآپ شناخته شد، در واقع آرامآرام مردم کشور مقصد بهطوراتوماتیک شروع به پیگیری و خرید آن محصول میکنند.