معدن، میدان جنگ است
عصر روز جمعه، رسانهها خبر وقوع انفجار در معدنی در استان «بارتین» شمال ترکیه را منتشر کردند. گفته شد هنگام وقوع حادثه، حدود ۱۱۰ نفر در معدن حضور داشتند و کمابیش نیمی از آنها در عمق بیش از ۳۰۰ متری زمین بودند.
عصر روز جمعه، رسانه ها خبر وقوع انفجار در معدنی در استان «بارتین» شمال ترکیه را منتشر کردند. گفته شد هنگام وقوع حادثه، حدود ۱۱۰ نفر در معدن حضور داشتند و کمابیش نیمی از آنها در عمق بیش از ۳۰۰ متری زمین بودند.
این انفجار بزرگ که به نرخ جان بیش از ۴۰ نفر تمام شد، زنگ خطر مجددی است تا اهمیت توجه به موضوعات ایمنی را یادآوری کند.
پیش از این، در کشور خودمان، بارها شاهد بروز حوادث مشابهی بوده ایم که از جمله آنها می توان به انفجار معدن زغال سنگ زمستان یورت، باب نیزو و هجدک زرند اشاره کرد.
اما چرا حوادث و سوانح منجر به خسارت های جانی و مالی در معادن زغال سنگ زیاد است و چگونه می توان از بروز حوادث مشابه جلوگیری کرد؟
صمت در گزارش امروز خود، این پرسش ها را با یدالله زمانی، رئیس شورای کارگری معدن زغال سنگ پابدانا و علیرضا حیدری، فعال کارگری در میان گذاشت. پاسخ آنها را در ادامه می خوانید.
علت انفجار
یدالله زمانی ـ فعال کارگری معدن زغال سنگ: علت انفجار در معادن بیشتر بر اثر نشت گاز متان است که حجم آن در داخل معادن زغال سنگ زیاد است. این گاز در تمام رگه های زغال سنگ به شکل طبیعی تولید و گاهی در حفره های پشت لایه زغال حبس می شود.
میزان این گاز در برخی معادن بیشتر و در برخی دیگر کمتر است. برای مثال درصد گاز معادن هجدک، اشکلی و باب نیزو استان کرمان بسیار بیشتر از پابدانا، هشونی یا همکار است.
وقتی برای دسترسی به لایه های زیرین زغال به اعماق زمین می رویم، میزان انتشار گاز بیشتر می شود و بدیهی است که باید هوا به شکل بهتری جریان یابد و تهویه شود.
برای تهویه تونل ها باید هوا از بالا به داخل فرستاده و بعد از طریق دویل (گزنگ) به بیرون هدایت شود تا جریان مطلوبی ایجاد کند.
بنابراین هرچه عمق تونل ها بیشتر شود، تهویه سخت تر است و به همین دلیل به شکل ضعیف تری انجام می شود.
علاوه بر این، گاهی گاز متان حبس شده در حفره های پشت لایه زغال، به محض استفاده از دستگاه پیکور یا ماشین چال آزاد می شود.
گاز متان نه بوی خاصی دارد و نه اثر و نشانی تا بتوان آن را شناسایی کرد، بنابراین اگر کارگر مراقبت نکند و تهویه هوا هم ضعیف باشد، در آن واحد (یعنی کمتر از 10 ثانیه) جان کارگر را می گیرد که به آن «مرگ خاموش» گفته می شود. در چنین حوادث تلخی، کارگر در عین هشیاری قادر به انجام هیچ کاری نیست تا ریه اش از کار بیفتد.
گاهی گاز موجود در کارگاه های برداشت زغال سنگ با ایجاد جرقه های جزئی ناشی از حرکت لکوموتیو، اتصالی چراغ های غیراستاندارد تونل، کار غیراصولی و عواملی از این دست ناگهان منفجر می شود. گاهی حتی برخورد 2 تکه سنگ با هم، باعث ایجاد جرقه و انفجار در کارگاه استخراج می شود.
بو ندارد، اما اثر دارد
در هر شیفت کاری یک نفر به عنوان مسئول ایمنی کارگاه حضور دارد که باید با دستگاه گازسنج همراه کارگران باشد. به محض اینکه میزان اکسیژن از ۱۸ درصد کمتر شود یا گاز متان از ۱۲ درصد بالاتر برود، زنگ خطر آن به صدا در می آید و مسئول ایمنی باید تمام کارگران را از کارگاه خارج کند. در این مرحله باید عملیات بازرسی انجام شود که کارگاه نیاز به تهویه قوی تری دارد یا گاز در حال آزاد شدن است.
اگر فقط نیاز به تهویه بیشتری باشد، با استفاده از ونتیلاتور و باز کردن درها و بزرگ تر کردن دهانه های ورود و خروج هوا، شرایط تهویه را مناسب تر می کنند تا جلوی اتفاقات خطرناک گرفته شود. اگر مسئول ایمنی در معادن همراه کارگر نباشد، هر روز در کارگاه استخراج، کشته خواهیم داشت.
تازه واردان چه می کنند؟
معادن باید برای تازه واردان دوره ها و کارگاه های آموزشی برگزار کند، اما در معادن خصوصی میزان آموزش ها کمتر از معادن دولتی است. کارگر معدن باید حداقل ۵ سال آموزش ضمن کار ببیند تا با شرایط کار در معدن آشنا شود، چون استخراج معدن کاری شبیه خیاطی نیست که به راحتی بتوان آن را با خواندن کتاب و به شکل تئوری یاد گرفت.
مهارت آموزی در معدن به طورکامل تجربی است. به عنوان مثال، یک کارگر باسابقه از روی میزان حباب تولیدشده روی آب کف تونل ها متوجه می شود که میزان گازی که از لایه های زیرین متصاعد می شود، به مرحله خطرناکی رسیده است یا خیر و اگر از حد نرمال بیشتر باشد، باید سریع به مسئول ایمنی خبر دهد یا برای مثال وقتی چال زده می شود (چال حفره ای به قطر ۳ سانتیمتر است که زغال را به اندازه ۱ . ۲ تا ۲ . ۲ متر سوراخ می کند). اگر از این سوراخ صدای خاصی به گوش برسد، معلوم می شود پشت آن گاز حبس شده است یا گاهی از زغال صدای ریز «ترق، ترق» به گوش می رسد که در چنین مواقعی کارگر باید به شیفت بعدی هم اطلاع دهد که قبل از شروع کار خود حفره چال را ایجاد کند تا گاز تخلیه شود و زغال بر اثر فشاری که پشت آن جمع شده است، کنده و پرتاب نشود. این اتفاق چند سال پیش در معدن هجدک اتفاق افتاد و خسارت جانی به بار آورد. همه کارگران باید دوره آموزش رسمی را بگذرانند و بدون آن نمی توانند وارد کارگاه استخراج شوند، بنابراین در یک دوره حداقل یک ماهه این آموزش های تئوری را به کارگران می دهند و بعد از آن یک ماه هم به صورت عملی و همراه با کارگران در تونل ها رفت وآمد می کنند تا به کار تسلط پیدا کنند، اما معدنکاری مثل میدان جنگ است و نمی توان به طوردقیق فهمید از کدام طرف به سمت ما شلیک می شود.
حفظ ایمنی و امکانات لازم و کافی
امکانات هست اما کم. این کمبود به خاطر شرایط تحریمی هم بیشتر شده است، البته نمونه های داخلی تجهیزات حفاظت و ایمنی هم ساخته شده و مورداستفاده قرار می گیرد، اما از یک طرف هنوز تولیدات داخلی به پای تجهیزات خارجی نرسیده و از طرف دیگر، نمی توان ادعا کرد در حال حاضر قادر هستیم تمام تجهیزات و امکانات ایمنی موردنیاز خود را در داخل کشور تولید کنیم. البته باید تکرار کنم که این امکانات به مراتب بهتر است از آنچه تا چندی پیش مورداستفاده قرار می گرفت و شرایط از قبل (مثلا در مقایسه با دهه ۸۰ ) بهتر شده است.
توقعات موجود
معدنکاری با خطراتی مثل انفجار، کشته شدن و دست و پا از دست دادن عجین است و ما به آن آگاه هستیم و گله ای نداریم، اما توقع مان این است که برای افزایش ایمنی محیط کار، حفظ سلامتی کارگران و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی، به ویژه بعد از بازنشستگی، تمهیدات جدی تری اندیشیده شود و مسئولان به قول هایی که در بازدیدها به ما می دهند (مثل افزایش بودجه ایمنی، راه اندازی گروه نجات و ایستگاه آتش نشانی، برگزاری دوره های تکمیلی آموزشی و مانند آن) عمل کنند.
معادن طبس مکانیزه شده و از امکانات روز بهره می برند، به این ترتیب، خطرات کار کمتر شده و تولید افزایش پیدا کرده است. علاوه بر این، دستمزد بیشتری هم دریافت می کنند و سطح رفاه و معیشت بهتری هم دارند.
در معادن ما کار به شکل سنتی انجام می شود، هرچند با کمک نیروهای ایمنی و کارگران باتجربه از اتفاقات و خطرات جدی جلوگیری می شود، کمبود امکانات، سختی کار را بیشتر کرده است.
استنشاق مداوم گاز متان
بیشتر کارگران در معادن به خاطر استنشاق گاز متان، گرد و غبار و دیگر آلودگی های محیط دچار مشکلات تنفسی می شوند و این آسیب تا پایان عمر همراه آنها خواهد بود.
گازی که در محیط منتشر می شود، به هرحال جذب بدن کارگران می شود و به تدریج تنگی نفس ایجاد می کند و اگر کسی دچار این درد شد، باید با کپسول اکسیژن بر دوش، زندگی خود را ادامه دهد. متاسفانه تعداد زیادی از همکاران ما بر اثر همین بیماری ها از دست رفته اند.
به طور کلی می گویند کارگران معدن دهه ششم زندگی شان را نمی بینند و علت اصلی آن تنفس آلاینده ها و گازهای موجود در داخل تونل است که به آن،بیماری های اسکلتی مثل دیسک کمر و تحلیل رفتن مفاصل و مانند آن هم اضافه می شود.
علت وقوع حوادث شدید در معادن
علیرضا حیدری ـ فعال کارگری: بعضی از مشاغل، به طور ذاتی ریسک فاکتورهایی دارند و خطر در آنها اجتناب ناپذیر است،برای مثال در حال حاضر در آمار حوادث ناشی از کار که منجر به ازکارافتادگی کلی یا جزئی یا فوت می شود، تعداد کارگران ساختمانی قابل توجه است.
اما نکته مهم این است که وقتی حادثه ای شناسایی شد، باید راه های مقابله با آن را هم یافت و به اجرا گذاشت. به عبارت دیگر، وقتی روشن شد که حوادثی که هر مجموعه را تهدیدی می کند، چیست، به طبع باید تدابیری برای حفظ ایمنی محیط کار و سلامت کارگر در مقابل خطرات اتخاذ کرد.
در کنار این موضوع، باید سازکارهای دیگر را هم مدنظر قرار داد؛ اول آموزش کارگران درباره خطراتی است که آنها را تهدید می کند. کارگر هر حوزه صنعتی لازم است، بداند که به طورخاص در محیط کاری خود با چه تهدیدهایی روبه رو است. این اتفاق چند ویژگی مثبت دارد؛ اول اینکه اهمیت و ابعاد خطر را برای کارگر روشن و نیروی کار را تشویق می کند که با جدیت بیشتری ریسک ها را شناسایی و با مراقبت های ضروری به ارتقای بهداشت محیط کار کمک کند. نکته مهم بعدی، جلب توجه کارگران به پارامترهایی است که از سوی مراجع ذی صلاح تعریف می شوند و به این ترتیب، کارگر آموزش دیده دقت می کند که این پارامترها به طورحتم در محیط کار رعایت شود و در مواقعی که نیاز به تهیه، تمدید یا نوسازی دارد، آن را به کارفرما گوشزد کند و بهبود آن را بخواهد.
نکته مهم تر، نقش بازرسی کار است که یکی از رسالت های مهم آن توجه به رعایت و حفظ شرایط بهداشت و ایمنی محیط کار است. از این منظر، بازرسی دوره ای یا موردی محیط کار از درجه اهمیت بالایی برخوردار است و متاسفانه ما در این زمینه با کمبود شدید بازرس کار روبه رو هستیم و از این رو، طبیعی است که توانایی آنها برای رسیدگی به مسئولیت نظارت و بازرسی محدود است و امکان اینکه بتوانند به شکل دوره ای، کارگاه های مشمول قانون کار را مورد بازرسی قرار بدهند و نکات موجود را به موقع به کارفرما گوشزد کنند، امکان پذیر نیست.
نکته آخر، کارگاه های تازه تاسیسی هستند که باید به شکل الزام آوری در شروع فعالیت و بهره برداری به طورحتم نکات ایمنی و بهداشت محیطی را برای کارگران شان در نظر بگیرند و رعایت کنند.
به نظر می آید با همه این اقداماتی که انجام می شود، باز هم بنا به دلایلی، خارج از اراده ما، نمی توان امکان بروز حوادث را به صفر رساند، اما می توان میزان آن را کاهش داد.
مسئول آموزش
کارفرما مسئولیت تضامنی دارد، اما وظیفه آموزش و نظارت بر فرآیند آن برعهده وزارت کار است، بنابراین باید با همکاری مشترک، این مسئولیت را به سرانجام برسانند، البته نهادها و تشکل های کارگری هم می توانند به شکل موثری در این حوزه شرکت کنند،اما قاعدتا تامین هزینه ها با کارفرما است.
در دوره های مهارتی که باید کارگران بگذرانند و از طریق آن گواهینامه مهارتی دریافت کنند، مسائل ایمنی هم وجود دارد و این جزئی از دوره مهارت آموزی است، اما واقعیت این است که آموزش حد کفایت ندارد و باید همه افراد به طور مرتب در معرض آموزش های جدید قرار گیرند و با آخرین دستاوردها آموزش ببینند.
امکانات
امکانات لازم برای آموزش به شکل کارگاهی وجود دارد. بسیاری از آموزش ها باید در فضایی مانند محیط واقعی کار ارائه شود، زیرا ماشین آلات و عوامل خطرآفرین در محیط کار قابل شناسایی است.
بنابراین بسیاری از آموزش ها را می توان در محیطی واقعی و همزمان با استفاده از ماشین آلات و امکانات کارگاهی و آموزش عملی ارائه داد.
و برخی از آموزش ها هم، ممکن است خارج از کارگاه اتفاق بیفتد که به طبع باید با مراکزی که این آموزش ها را ارائه می دهند، قراردادی منعقد شود و کارگر در آنجا دوره های مهارتی لازم را بگذراند.
سخن پایانی
نباید این نکته را فراموش کرد که بی توجهی به نکته ای کوچک، حتی از سوی یک نفر، می تواند منجر به حادثه شود و جان تعداد زیادی از کارگران را به خطر اندازد. اگر آموزش نیروی کار به شکل ادواری و ضمن خدمت انجام شود، مخاطرات مرتب به کارگران یادآوری می شود و به این ترتیب، کارگر ناخودآگاه می تواند از خود و دیگران مراقبت
کند.