فرازونشیبهای روسی برای پیشرفت
محمود سریعالقلم- پژوهشگر
در جوامعی که برای هر سوال فقط یک جواب وجود دارد، پناهگاه کسانی که میخواهند فکر کنند، نوشتههای استعارهای است. ایوان تُورگیهنِف یکی از این افراد است. او یک رماننویس روسی است که سال تولد و مرگش همزمان با کارل مارکس است. این نویسنده غمگین و مأیوس روسی، معاصر مشاهیر ادبی روسیه مانند تولستوی و داستایوفسکی بود. هرچند او به اندازه آنها روان انسان را نشکافت، اما در استفاده از واژهها و استعارهنویسی برای تشریح وضعیت قرن نوزدهم جامعه روسی، متنهای بهیاد ماندنی برجای گذاشت.
اما او بیشتر توصیف میکرد تا تجزیه و تحلیل. بیشتر به بیان وضعیت موجود میپرداخت تا آنکه راهحل ارائه دهد. تورگیه نف معتقد بود روسها نمیتوانند خارج از مدارهای دولتی فکر کنند و رفتار آنها قابل پیشبینی نیست.
او از سیاست و سیاستمداران فاصله میگرفت؛ میگفت میخواهد مستقل و مالکِ فکرِ خود باشد. میگفت روسها دو مشکل دارند: اول یک نیاز ذاتی که بر آنها حکومت شود و دوم باورها و نگاههای روسها به اروپاست که نخواستهاند حتی به صورتِ گزینشی از آنها بهره گیرند. او میگفت باید در تمدنسازی فکر کرد و روسیه منابع لازم برای این کار را ندارد.
بیشتر از اربابان، از رعایا میگوید که هیچ کدام حاضر نیستند تغییر یابند؛ حفظ وضع موجود را مهمترین هدف اربابان و صاحبان زمین میداند که نظم ارباب-رعیتی را حفظ کردهاند. حفظ وضع موجود، دسترسی اربابان به خدمات دولتی را تضمین میکند. این نظم در عین حال تغییر وضعیت رعایا و سیستم اقتصادی را بیمعنا میکند. او از بیهدف بودن نسل خودش، عدم پذیرش مسئولیت اجتماعی، غرق بودن در منافع و افکار شخصی، بیتوجهی به محیط زندگی و از شکستهای مکرر در زندگی
میگوید.
او میگوید افراد قربانی سیستم اجتماعی هستند و با اینکه میتوانند بسیار مفید و خلاق و هنرمند باشند، از آنها خاصیتزدایی شده، زیرا سیستم میخواهد عموم را زیر متوسط، عوام، ضعیف، خودزن با تقدیری بر پیشانی نوشته شده و ناامید از هرگونه اثرگذاری و تغییر و تحول بنیادی نگه
دارد.
این نویسنده از اینکه روسها نمیتوانستند به توافق برسند و به تعداد آنها مکتب فکری وجود دارد و اینکه یکدیگر را بهندرت قبول دارند و در نقدها بیانصاف هستند هم رنج میبرد، هم دل شکسته بود و هم انزوا و تنهایی را برگزید. او با داستاننویسی سعی کرد جامعه مدنی، تفاهم و قرارداد اجتماعی، عقلانیت، نوآوری و استقلال فکری، رشد و تمدنسازی غرب اروپا را به روسیهای که بدان عشق میورزید بیاورد. او در رمان آخرش به کرّات میگوید راه بسیار طولانی است و آزادی و عقلانیت بهراحتی بهدست نمیآید. طبیعت، عقلانیت را بهراحتی اعطا نمیکند، زیرا باید شرایط آن فراهم شود.
۱۳۹ سال از مرگ تورگیه نف میگذرد. روسها همچنان با غرب در تضاد هستند و گروههای کوچک یکی پس از دیگری حکم میرانند. برای بازی کردن در زمین حریف لازم نیست حریف کاملا موردشناسایی قرار گیرد. صبر، حوصله، قدمهای تدریجی و شاید از همه مهمتر داشتن نوعی افق و بینش بهمراتب مهمتر از حل شدن در چارچوب حریف است.
چینیها حتی درباره حروف اضافهای که در تعامل خود با غرب به کار میبرند از قبل بحث میکنند و در میان خود به اجماع میرسند. هنر اجماعسازی در داخل و پایبندی پیرامون اجماع است و چنین اهتمامی، بینش بلندمدت میطلبد.
منبع: مجمع فعالان اقتصادی