گریز از کار سخت و جغرافیای بیرحم
یکی از نکات مهم در برنامهریزیهای آموزشی، هم در حوزه تئوری و هم عملی، لزوم آشنایی متقاضیان فعالیت در این حوزه با تکنولوژی و تجهیزات روز است و این امر باید هم در دانشگاه و هم در صنعت موردتوجه جدی قرار گیرد.
همچنین، تقویت ارتباط دانشگاهها با معادن و صنایعمعدنی بهویژه در حوزه آموزش عملی و استفاده از امکانات صنایع از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند در حل چالشهای این حوزه بسیار راهگشا باشد. بنابراین، بسیاری از صاحبنظران این حوزه معتقدند فارغالتحصیلان دانشگاهی رشته معدن باید دورههای مهارتآموزی را بگذرانند و توانایی استفاده از ابزار و تجهیزات نوین را داشته باشند و بهتدریج جایگزین نیروهای غیرمتخصص در معادن شوند. در گزارش امروز صمت، نظر سیدسهراب حسینی و انوشیروان دلیریان، ۲ تن از کارشناسان و فعالان این حوزه درباره ایده استفاده از فارغالتحصیلان دانشگاهی در جایگاه اپراتوری دستگاهها و ماشینآلات معدنی بازتاب داده شده است.
کمیت نیروی انسانی و اپراتوری
سهراب حسینی ـ کارشناس و فعال حفاری معدن: معدنکاری ابعاد گوناگونی دارد که یکی از آنها بعد فنی و مهندسی است. خوشبختانه هنوز نیروهای نخبه و توانمندی در این زمینه داریم که میتوانند در رأس برنامههای اکتشافی و شرکتها حضور داشته باشند و بهخوبی از عهده آن برآیند و باوجود مهاجرت و کمبود نیروی کار، هنوز در بدنه مهندسی آنقدر افراد خبره و ماهر وجود دارند که تیمهای اکتشافی را مدیریت کنند، اما خطر در کمین است و نباید از این موضوع غافل شد که به دلیل مشکلاتی که در سالهای اخیر بزرگتر و پیچیدهتر شده است، موج مهاجرت شدت گرفته و از سوی دیگر، بخشی از فارغالتحصیلان علاقه خود را به فعالیت در این حوزه از دست دادهاند.
اپراتوری و نیروهای خارجی
دستگاههای جدید حفاری از نظر عملکرد هیچ شرایط پیشرفته و پیچیدهای ندارد و بیشتر کاربرپسند یا user-friendly هستند. کار کردن با دستگاههای جدید مثل رانندگی است، همه ماشینها با فرمان، گاز، کلاچ و ترمز هدایت میشوند و برای یک ماشین آخرینسیستم که نباید برویم و از خارج راننده بیاوریم. البته تعداد علاقهمندان به فعالیت در این زمینه کافی نیست و این موضوع بهدلیل آن است که حفاری از ۲جهت کار بسیار دشوار و طاقتفرسایی است.
بنابراین برخی کارفرمایان بهناچار تکنسین و اپراتور ماشینآلات حفاری را از خارج از کشور میآورند. پس علت دشواری و پیچیدگی کار با دستگاهها نیست، بلکه از آنجا ناشی شده است که تعداد زیادی از فارغالتحصیلان رشته معدن و زمینشناسی از کشور خارج شده و مهاجرت کرده و تعداد انگشتشماری ماندهاند و تا امروز اقدامات اساسی برای رفع این کمبود انجام نشده است. برای مثال، اتحادیه حفاران غیرنفتی چند دوره برای ارتقای سطح گذاشته است و ایمیدرو بهتازگی برای تربیت حفار دورههایی برگزار میکند. درحالحاضر، کارفرمایانی هم که حفاران خارجی را بهخدمت میگیرند، در کنار دست آنها کمکحفارانی میگذارند که بتوانند جایگزین آنها شوند. بنابراین، اپراتورهای خارجی بهصورت موقت اینجا هستند، تا نفرات ایرانی در کنار آنها آموزش ببینند، اما واقعیت این است که تعداد افرادی که شرایط سخت و دشوار بیایان را تحمل کنند و آموزش ببینند، بسیار کم است. بهعقیده من، مشکل اصلی همین کمبود روزافزون نیروی داوطلب و علاقهمند است.
کارآموزی و مهارتورزی
اکتشاف و حفاری اهدافی است که باید براساس سناریو استراتژی پیش برود و ابتدا باید استراتژی اکتشافی کلان داشته باشیم و بدانیم چه چیزی را میخواهیم اکتشاف کنیم، تا چه عمقی قرار است پیش برویم و این اکتشاف برای چه صنایعی ضروری است، آیا میخواهیم همه عناصر معدنی را اکتشاف کنیم، اهداف ما کدام است و بعد براساس آن اکتشافات زیرسطحی انجام گیرد و بر طبق این استراتژی نیروی کارآمد و ماهر تربیت کنیم.
حفاری از ۲ نظر کاری دشوار است؛ اول از نظر تکنیکی و دیگری شرایط دشوار جغرافیایی و از اینرو علاقهمند به فعالیت در این حوزه اندک و انگشتشمار است. پس، مشکل مهمی که ما درحالحاضر با آن دستبهگریبان هستیم، کمبود نیروی انسانی است و باوجوداینکه اتحادیه حفاران غیرنفتی از ۱۰ سال پیش نسبت به وقوع آن هشدار داده، تاکنون توجهی به آن نشده است.
کاهش آسیبهای زیستمحیطی
انوشیروان دلیریان ـ کارشناس و فعال معدن: اگر بتوانیم تمام موارد زیرساختهای تغییر سیاست و استفاده از نیروی متخصص و تحصیلکرده را رفع کنیم، بهطورقطع پیامدهای موثر و مثبت آن را در کاهش آسیبهای وارد به محیطزیست و منابعطبیعی خواهیم دید. وقتی کسی دانش و تخصص نسبت به تجهیزات و ماشینآلات مورداستفاده داشته باشد، دانش کافی نسبت به مسائل زمین و ساختارها و شرایط تشکیل آن را داشته باشد و بهواسطه تخصص و دانش با مسائل روز و دغدغههای جامعه پیرامونش آشنا باشد، بهطبع آگاهی و دانش امنیت، بهرهوری و استفاده بهینه را رقم خواهد زد و همه این مسائلی که برشمردم، در زمینه حفظ و مراقب از محیطزیست نقش ایفا خواهد کرد و بهنظر من، رویکرد و نتیجه مثبتی خواهد داشت.
ایدهپردازی و خلاقیت
استفاده از دانش نیروهای دانشگاهی و درگیر کردن آنها در عملیات اجرایی زمینه نوآوری و ایدهپردازی و خلق روشهای نوین را فراهم خواهد کرد، اما با این پیشفرض که باید از کشورهای پیشرو در زمینه معدنکاری درس بگیریم و ببینیم آنها برای موفقیت چه مسیری را طی کردهاند. باید دانشکدههای معدن در کنار معادن کشور تشکیل شوند و اگر برخی زیرساختها را نداریم یا محدودیت ایجاد میکند، دانشگاههای ما که پرورشدهنده نیروی متخصص معدنکاری هستند، باید ارتباط مستمر و دوجانبهای با معادن یا حداقل نزدیکترین معدن با خود را داشته باشند تا ما بتوانیم به این موضوع دست پیدا کنیم. دانشجویی که در کلاس درس پشت میز و نیمکت تنها اطلاعاتی را دریافت میکند که مربوط به ۶۰ یا ۷۰ سال گذشته است و خیلی هم با شرایط و حال و هوای معدنکاری امروز مرتبط نیست و تا زمانی که معدن را از نزدیک نبیند و ماشینآلات را از نزدیک لمس نکند، نمیتواند ایدهپردازی و به خلق روش فکر کند. تا زمانی که کسی به اصول اولیه چیزی آشنا نباشد، نمیتواند راجع به آن ایدهپردازی و روشهای نوینی خلق کند. بهعنوانمثال، میتوان به استرالیا، اندونزی، شیلی و برزیل اشاره کرد که دانشگاههای معدنی آنها که پرورشدهنده نیروی متخصص هستند، با بخش صنعت چطور عجین هستند. یعنی دانشگاه را از همان سال اول که دانشجو با مبانی آن علم آشنا میشود، به توانمندی و علاقهمندیهایش سوق میدهند، او مشکلاتی را که در معدن هست، در محیط سایت معدن میبیند و با آن آشنا میشود، نه در محیط کلاسهای دربسته دانشگاه و ما هم باید به این شیوه توجه داشته باشیم. بهعنوانمثال، اگر فارغالتحصیلان رشته معدن دانشگاه کرمان یا یزد در امر اجرا موفقتر هستند و اعتمادبهنفس بیشتری دارند، بهواسطه این است که در استانی معدنخیز واقع هستند و دانشگاههای معدنی آن ارتباط موثری با معادن و صنعت معدنکاری آن استان دارند.
بنابراین باید به این سمتوسو برویم که رشتههای مهندسی تجربی مانند معدن را از محیط متمرکز و تجمیعشده در مرکز شهرها و استانها به سمت معادن سوق بدهیم. چه اشکالی دارد اگر واحدهای درسی رشته معدن در استان کرمان در معدن گلگهر یا در معدن مس سرچشمه برگزار شود؟ یکی از مشکلات ما در معدن این است که بخش عمده نیروی فارغالتحصیل ما از رشته معدن بعد از چند سال تحصیل، شاید کمتر از انگشتان ۲ دست یا حتی یکدست از معادن بازدید کردهاند و این آسیب بزرگی است، زیرا اصلا ذهن و فکر و تخصص دانشجو را با مسائل اجرایی درگیر نمیکند که در این حال از وی بخواهیم نوآوری را هم بهوجود بیاورد یا ایدهای را خلق کند. بنابراین، بهعقیده من، باید از مدلهایی که در کشورهای صاحب معدن استفاده میشود، الگوبرداری کرد و بهاینترتیب، بهطورقطع نتیجه آن روشن خواهد شد.
جایی برای پرورش تئوریسین
ما در چند دهه اخیر، مسیری عکس مسیر درست و منطقی را در زمینه صنعت معدنکاری در پیشگرفتهایم. بهعبارتدیگر، بهجای اینکه فعالان این بخش را مهارتمحور تربیت کنیم تا مشکلات را بهصورت عملی و تجربی حل کنند، بهسمتی حرکت کردهایم که دانشگاههای متعدد کشور پرورش تئوریسین را در اولویت قرار دادهاند و از طرف دیگر، در ارتباط با نیروهای اپراتوری دستگاهها و ماشینآلات، بهجای اینکه دانش و تخصص را در کنار تجربه و مهارت قرار بدهیم و همافزایی دوچندان ایجاد کنیم، فقط بر نقش تجربه تمرکز کردهایم و این نقیصه در صنعت خود را با کنار هم قرار گرفتن این دو قشر نشان میدهد، زیرا بدون درک متقابل و زبان مشترک، هیچگاه اتفاق بهینهای بهاینترتیب رخ نمیدهد. دیدگاه من این است که باید بهطورقطع سرفصلهای دانشگاهی ما در رشته معدن برای این سیاست تعریف شود. بهعبارتدیگر، باید از همین امروز با وزرای علوم، اساتید و خبرههای رشته معدن نشست و مذاکرات مستمری داشته باشیم و آنها نشستهای متمادی با دستاندرکاران وزارت صمت و مدیران ارشد شرکتهای بزرگ معدنی داشته باشند و سرفصلهایی را تدوین کنیم که روشن کند تکنسین و کاردان ما باید چه چیزهایی را بخوانند و روی چه چیزهایی مهارت کسب کنند. فقط در این صورت میتوانیم اعتماد بین دانشگاه و صنعت را به وجود آوریم که هم دانشگاه در راستای مسائل و حل معضلات صنعت گام بردارد و نیروی متخصص و توانمند تربیت کند و هم صنعت اعتماد کافی را داشته باشد که دانشجو متخصص بعد از فارغالتحصیلی میتواند به آنها مراجعه و کار خود را به آنها واگذار کند.
کارآمدتر شدن نیروها
باتوجه به اینکه با افزایش نرخ ارز، هزینه تامین ماشینآلات و دستگاههای تخصصی از جمله تجهیزات معدنی بهقدری افزایش یافته است که صنعتگر و معدندار باید اعتماد زیادی به نیروی فارغالتحصیل دانشگاهی داشته باشند که ماشین و تجهیزات چنددهمیلیاردی خود را در اختیار وی قرار دهد و مطمئن باشد که استفاده بهینه و مثمرثمری را از آن خواهد داشت. این موضوعی است که بهعقیده من در گام اول باید رقم بخورد و موضوع بعدی این است که در بسیاری مواقع افراد و اپراتورهای فاقدتحصیلات رسمی و آکادمیک در بخش معدن داریم که تبحر و تجربه بسیار بالایی در استفاده از ماشینآلات معدنی دارند. آنهایی که دارای گواهینامه ویژه استفاده از ماشینآلات معدنی هستند، اگر تحصیلات متوسطه را به پایان بردهاند، به سمتوسویی سوق بدهیم که تحصیلات تکمیلی را حداقل در مقطع کاردانی بگذرانند و به این منظور، برای آنها مشوقها و ظرفیتهایی در نظر بگیریم تا مهارت تجربی خود را با دانش علمی ترکیب و به جایگاه استاد و مربی ارتقا پیدا کنند. حتی میتوان برای آن بخش از نیروی ماهر که تحصیلات ابتدایی دارند، دورههای کوتاهمدت یا ضمنخدمتی برگزار کرد تا دانش آنها با مدارکی که در رشته معدن در مقطع متوسطه در هنرستانها ارائه میشود، معادلسازی شود و بهاینترتیب، سطح دانش و آگاهی نیرویهای کار را که هم تجربه و مهارت کافی دارند و هم در کار خود متبحر هستند، ارتقا بدهیم تا بتوانیم از هردو این منابع ارزشمند نیروی انسانی بهنحواحسن استفاده کنیم که بهطورقطع فقط از نیروی متخصص و کسانی که آشنایی با استفاده از ماشینآلات معدنی دارند، حیطه کارشان فقط در محدوده معدن نیست و هرچقدر تعداد این نیروها بیشتر شود و تعداد و ظرفیتشان بالاتر برود، شرایط عمران و سازندگی در کشور بهتر خواهد شد و بهشرط رعایت اصول و تامین زیرساختها پیشرفت میکند.
سخن پایانی
کارشناسان بر این باور هستند که ما در دورانگذار از معدنکاری سنتی و کلاسیک بهسمت معدنکاری مدرن هستیم. در این نوع معدنکاری، نقش بازدهی و بهرهوری بیشازپیش شده است و افراد مرتبط با رشته معدن و تحصیلکردگان و متخصصان این رشته اهمیت آن را در کار بیشتر درک میکنند.
از سوی دیگر، شرایط تولید ماده معدنی سالبهسال سختتر میشود، زیرا نهادهای تولید هر روز افزایش نرخ پیدا میکنند و بهاینترتیب، برقراری توازن و انجام یک فعالیت اقتصادی با این شرایط نیازمند داشتن آگاهی، دانش و نگاه فنی به موضوع تولید است که باید برای پرورش و ارتقای آن اهتمام ورزید.