پلهپله تا دانشبنیان شدن
نوید نیکنیا ـ بنیانگذار یک شرکت دانشبنیان در عرصه تولید نرمافزار
همواره حمایت هایی که از سوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از دانش بنیان ها می شود، بعد از دانش بنیان شدن است؛ به عبارت دیگر، یک استارت آپ برای تبدیل به یک شرکت خلاق یا مرکز رشد یا حتی دانش بنیان، پیش از آنکه به این مراحل برسد، حمایت درخوری دریافت نمی کند. در واقع بیشتر حمایت ها برای زمانی است که یک شرکت به عنوان خلاق یا دانش بنیان رسیده باشد. این نکته ای است که بیشتر علاقه مندان به تاسیس یک شرکت دانش بنیان با چنین روندی آشنایی ندارند، همچنین بسیاری از آنان نمی دانند برای تبدیل شدن به یک شرکت دانش بنیان باید از چه مسیری عبور کنند، در نتیجه نبود آگاهی از زوایای دانش بنیان شدن، یکی از مواردی است که ممکن است چالش های زیادی را پیش روی استارت آپ ها بگذارد. علاوه بر موارد یادشده، نبود بستری مطمئن برای ارزیابی سرتیم استارت آپ ها از خود، برای اینکه بدانند ظرفیت تبدیل به یک شرکت دانش بنیان را دارند یا خیر، شکاف دیگری است که راه را برای دانش بنیان شدن سخت می کند، بنابراین افراد خود باید به دنبال کسب آگاهی و ارزیابی خود بروند؛ در حالی که بخشی از این آگاهی باید از سوی دولت یا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تامین شود. چالش دیگر در مسیر دانش بنیان شدن، نبود مرکزی برای آماده سازی استارت آپ ها برای دانش بنیان شدن است. در حقیقت، جایی وجود ندارد که شرکت ها بتوانند با کمک آنها به آماده سازی مدارک و افزایش توانمندی خود بپردازند. در کل، کمبود آگاهی، چالش های اساسی را در این مسیر به وجود می آورد. امروزه مولفه ای که بیشتر افراد از دانش بنیان شدن می شناسند، این است که صاحبان شرکت های دانش بنیان می توانند از تسهیلات مالی و غیرمالی نظیر وام یا معافیت مالیاتی برخوردار شوند، در حالی که این تنها بخشی از فرآیند دانش بنیان شدن است. به اعتقاد من برای افزایش آگاهی از زوایای مسیر دانش بنیان شدن، نیازمند ایجاد یک سازکار واحد برای افزایش آگاهی سرتیم استارت آپ ها هستیم. سیر دانش بنیان شدن نسبت به ۲ تا ۳ سال پیش دشوارتر شده که این به تغییر در معیارهای کارگزاران وابسته است. حال این پرسش مطرح می شود که این سختگیری و ارزیابی ها برای دانش بنیان شدن براساس چه منطقی انجام می گیرد که خود، جای سوال دارد. نبود سیستم منسجم حمایتی از سوی نهادهای دولتی نظیر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری باعث شده است، برخی صاحبان شرکت های دانش بنیان یا استارت آپ ها به تکرار شکست شرکت های پیشین بپردازند؛ در واقع، جالی خالی اشاعه اطلاعات و تجربه در این زمینه به شدت احساس می شود. بیشتر صاحبان این شرکت ها باید با دیگر همتایان باتجربه در بستری شخصی هم اندیشی کنند و از طریق آنها به کسب اطلاعات و تجربه بپردازند. برای رفع این مشکل، لزوم دریافت گزارش کار از سوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و پارک های علم و فناوری برای پیگیری مشکلات دانش بنیان ها و پیشگیری از شکست های احتمالی آنها از رویکردهای مهمی است که باید به طورقطع پیگیری شود. مهم ترین مولفه برای یک شرکت دانش بنیان، برنامه ریزی و زمان بندی است و اگر برنامه ریزی و زمان بندی مناسبی وجود نداشته باشد، بسیاری از کسب وکارها مجبور می شوند با چالش های غیرمنتظره ای دست وپنجه نرم و نمی توانند مسیر دانش بنیان شدن را طی کنند. برای مثال، لازم است، بدانند در چه بازه زمانی می خواهند خود را به بازار هدف بشناسانند یا پس از گذشت چه مدت زمانی به جذب سرمایه گذار بپردازند؟ نهادهایی نظیر معاونت علمی، صندوق نوآوری و شکوفایی و دیگر نهادهای دولتی، نگرشی واقع بینانه برای توسعه یک شرکت خلاق و استارت آپی ندارند، البته به این هم معتقد نیستم که هر طرحی باید از سوی این نهادها پذیرفته شود، اما بی شک باید طرحی که از فیلترهای زیادی عبور کرده است، موردپذیرش قرار بگیرد. به اعتقاد من، نهادهایی که خود متولی حمایت از خلاقیت هستند، هیچ گونه خلاقیتی در فعالیت های خود به خرج نمی دهند و نگاه خلاقانه ندارند. گفتنی است، اگر بخواهیم استارت آپ ها را بسان کودکی نوپا در نظر بگیریم، حمایت ها برای رسیدن به مرحله دانش بنیان شدن، نباید تنها به ارائه تسهیلات بانکی و غیربانکی خلاصه شود. امروزه لزوم ایجاد یک اکوسیستم برای ورود استارت آپ ها که برپایه کسب آگاهی و تجربه ایجاد شده باشد، به شدت احساس می شود.