راهکاری بر جذب اعتماد سهامداران
با توجه به گستردگی معاملات و تخصصی شدن مدیریت، کنترل سهامداران خرد بر شرکتها بسیار محدود و منجر به نگرانی سازمانی شده است. در چنین وضعیتی که سهامداران (مالکان)، مدیرانی نیستند که تحت کنترل باشند و در نتیجه میتوانند اقداماتی را انجام دهند که به سود خود و به ضرر سهامداران خرد باشد.
حاکمیت شرکتی، فرآیندی از مدیریت و اداره یک نهاد است که در کنار محافظت از منافع سایر ذینفعان، با شفافسازی مسئولیت همه عوامل، درباره بازده عادلانه سرمایه گذاری اطمینان میدهد. موضوع حاکمیت شرکتی، به لزوم نظارت بر مدیریت شرکت و تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن تاکید دارد و به حفظ حقوق سرمایهگذاران و ذینفعان میپردازد.
موضوع حاکمیت شرکتی از دهه ۱۹۹۰، در کشورهای صنعتی پیشرفته جهان مانند انگلستان، استرالیا و برخی کشورهای اروپایی مطرح شد. حاکمیت شرکتی، مجموعه روابطی بین سهامداران، مدیران و حسابرسان شرکت است که به منظور رعایت حقوق سهامداران جزء و اجرای اصولی مصوبات مجمع و جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی تشکیل شده است.
تعهد برای پاسخگویی، اصلیترین هدف حاکمیت شرکتی است. در حاکمیت شرکتی، خرد جمعی در امور حیاتی سازمان حاکم میشود و کنشگران اصلی در حاکمیت شرکتی؛ مدیریت عامل، سهامداران و هیات مدیره را شامل میشود. اما حاکمیت معمولا به فعالیتهای نظارتی هیات مدیره روی برنامههای کلی سازمان اطلاق میشود
جنبه مهم دیگر در حاکمیت شرکتی، بحث امنیت است. سهامداران باید به اطمینان برسند که اطلاعات آنها، در سطوح مختلف درز پیدا نکرده و مورد بهرهبرداری غیرقانونی و سوءاستفاده قرار نمیگیرد. در غیر این صورت اعتماد عمومی و سهامداری از بین میرود و تاثیری منفی بر عملکرد شرکتها میگذارد.
یکی دیگر از کارکردهای حکمرانی شرکتی، هماهنگ نمودن تمامی اجزای یک شرکت با یکدیگر است. در واقع در حاکمیت شرکتی به استفاده از ظرفیتهای موجود و یا بالفعل نمودن ظرفیتهای بالقوه بسیار توجه میشود.
در واقع میتوان گفت، در یک سیستم حاکمیت شرکتی صحیح، بهترین منافع برای همه ذینفعان در نظر گرفته میشود و به شرکتها کمک میشود تا موفقیت طولانی مدت و رشد اقتصادی مستمر داشته باشند. در این صورت می توان امیدوار بود که با اجرای صحیح و اصولی این الگوی مدیریتی کارآمد، اعتماد به بازار برمیگردد و معاملات جان میگیرد.
منبع: اقتصاد آنلاین