یک‌شنبه 16 اردیبهشت 1403 - 05 May 2024
کد خبر: 19863
تاریخ انتشار: 1401/07/16 08:31

بی‌خانمانی یک پدیده تک ویژگی نیست

حسن موسوی‌چلک-عضو انجمن مددکاری اجتماعی

بیخانمانی دارای اشکال و عناوین متفاوتی مثل لولهخوابی، کارتنخوابی، اتوبوسخوابی، قطارخوابی، گورخوابی، زیرپلخوابی، خیابانخوابی، متروخوابی، خرابهخوابی و...، پدیده پیچیدهای است و در ایران برای توصیف این افراد، نوعا از اصطلاح کارتنخواب استفاده میشود. چهره بیخانمانی مانند تعریف آن، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. بیخانمان یا کارتنخواب، کسی است که اقامتگاهی برای سکونت نداشته باشد. بیخانمان به کسی گفته میشود که محل اقامت ثابتی برای شب ندارد. بیخانمانی مطلق به نداشتن هیچ سقفی، حتی موقت، اطلاق میشود. در ایران، اطلاعات دقیقی درباره تعداد کارتنخوابها در دست نیست، اما شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد تعداد مصرفکنندگان موادمخدر در بین جمعیتهای کارتنخواب بهشدت زیاد و در واقع بیشتر از تعداد مصرفکنندگان در میان جمعیت معمولی است.

در کشور ما، اگرچه مصرفکنندگان مواد از هر دو جنس زن و مرد ممکن است بیخانمان شوند، بیسرپناهی در میان مردان رایجتر است؛ بنابراین استراتژیهای پیشگیری و فراهمکردن خدمات مربوط به بیخانمانی نیز بیشتر بر مردان تمرکز دارد. این در حالی است که بهنظر میرسد، مشکلات مربوط به بیخانمانی زنان به توجه جدی نیاز دارد.

برخی کارشناسان علوم اجتماعی و مددکاران، کارتونخوابی را از رایجترین وجوه بیخانمانی میدانند و معتقدند این مسئله اجتماعی چندوجهی، دارای پیچیدگیهای متفاوتی است و کارتنخوابها به علل بسیار متفاوتی به کارتنخوابی روی میآورند. مطالعات نشان میدهد عوامل مهم کارتنخوابی را میتوان در دو مقوله عمده عوامل شخصی و اجتماعی و عوامل ساختاری تقسیم کرد. در مطالعات مربوط به کارتنخوابی، از مهمترین عوامل شخصی که منجر به کارتنخوابی میشوند، به عواملی مانند بیماری ذهنی، سوءمصرف مواد مخدر و الکل، خشونت خانگی و فقدان یک شبکه حمایت خانوادگی اشاره میشود. از سوی دیگر، مهمترین عوامل اجتماعی-ساختاری ذکرشده در تحقیقات مربوط به کارتنخوابی عواملی چون فقر، شرایط اقتصادی نظیر بیکاری، کمبود مسکن مناسب برای اقشار کمدرآمد و ناکارآمدی نظام رفاه اجتماعی است. اینکه عوامل اجتماعی ساختاری در اقتصاد ایران تا چه حد در بیخانمانی یا کارتنخوابی نقش دارد، خود مستلزم پژوهشهایی جدی و دقیق در ایران بهویژه کلانشهر تهران است که جای چنین تحقیقاتی تقریبا خالی است.

اما به لحاظ نظری و نیز تحقیقات انجامشده در کشورهای دیگر میتوان گفت مسئله بیخانمانی صرفا در کاستیهای افراد ریشه ندارد. از سوی دیگر در تلاش برای شناخت و تبیین شرایط ساختاری که در ایران، بهویژه تهران، سبب بیخانمانی میشوند، هیچ عامل ساختاری واحدی برای تبیین بیخانمانی وجود ندارد، بلکه عوامل پیچیده ساختاری مانند نبود خانههای ارزانقیمت، فقر و شرایط ضعیف اقتصادی را بهعنوان عوامل بیخانمانی میتوان برشمرد.

در نگاهی دیگر، نظریه ساختاری (کلان اجتماعی)، کارتنخوابی را به نیروهای دولتی، اقتصادی و اجتماعی نسبت میدهد. این عوامل شرایطی را ایجاد میکند که تحت آن شرایط، برای افراد مشکل است در اقتصاد بیثبات با شرایط فردی خود بتوانند مسکن تهیه کنند. بسیاری از پژوهشگران نسبت بیکاری را مربوط به بیخانمانی دانستهاند و معتقدند نسبت بیکاری (کوتاهمدت و بلندمدت) بر نسبت بیخانمانی اثرگذار است.

از دیدگاه ساختاری، بیخانمانی ریشه در بازارهای مسکن، بازارهای کار و رفاه عمومی دارد. ازاینرو برای بررسی محققانه کارتنخوابی در ایران باید چگونگی عملکردهای ساختاری در سیاست اقتصادی را بررسی کرد. سیاستگذاران نباید تنها بر مقولههای فردی یا روانی سوءمصرف الکل و مواد مخدر و بیماری روانی کارتنخوابها تاکید کنند، بلکه باید بر عوامل ریشهای کارتنخوابی مانند فقر پایدار، شرایط اقتصادی، سطح پایین مزایای رفاهی یا عدمدسترسی به واحدهای مسکونی مناسب در مبناهای ساختاری/اجتماعی نیز توجه شود.

سیاستگذاران باید بدانند خانوادههای بدون درآمد، مهمترین گروه آسیبپذیر برای کارتنخواب شدن هستند. شناخت درست مسئله کارتنخوابی، مستلزم احتساب هر دو عامل فردی و ویژگیهای ساختاری اجتماعی است.

در برخی موارد، مصرف مواد عاملی است که منجر به بیخانمانی میشود و در برخی دیگر از موارد، بیخانمانی سبب سوءمصرف مواد شده یا آن را تشدید میکند. با گسترش بیخانمانی و سوءمصرف مواد، افراد معتاد بیخانمان گرفتار دور باطلی میشوند که طی آن هر عامل روی عامل دیگر اثر میگذارد. وانگهی، بیخانمانی و سوءمصرف مواد میتواند موجب و تشدیدکننده مشکلات دیگری باشد. در نهایت اینکه سوءمصرف مواد در تعامل با عوامل دیگر، میتواند در گذار فرد به بیخانمانی موثر باشد.

 

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://smtnews.ir/d/2oaydv