رشد نقدینگی عامل گسترش سوداگری
ایمان کرمی _کارشناس اقتصاد
در طول یک دهه گذشته رشد اقتصاد کشور تقریبا به سمت صفر میل کرده است؛ یعنی مقدار کالا و خدماتی که در سالهای گذشته تولید و ارائه میشده، همچنان در همان حجم در حال ارائه است، اما همزمان با این شرایط حجم نقدینگی هر سال با رشد بالایی همراه شده که این موضوع خطرناکی است.
نحوه مدیریت نقدینگی و پیامدهای آن در بازارهای مختلف، یکی از دغدغهها و چالشهای روز اقتصاد ایران است. با اینکه سیاستگذاران، هدف از مدیریت نقدینگی را نیل به رشد اقتصادی بالا معرفی میکنند، اینکه نقدینگی به چه صورت ایجاد و مدیریت میشود، ممکن است آثار متفاوتی داشته باشد.
بررسی روند تغییر نرخ رشد نقدینگی، نرخ تورم و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی نشان میدهد در اغلب سالها نرخ رشد نقدینگی اثر مثبت بر نرخ تورم دوره بعد داشته است؛ بهعبارت دیگر رشد نقدینگی و تورم میتوانند در اقتصاد رابطهای معکوس داشته باشند.
تورم در کوتاهمدت در ایران صرفا یک پدیده پولی نیست؛ بنابراین باتوجه به اینکه در بعضی از سالها نرخ تورم نسبتا بالا بوده اما در دوره بعد رابطه عکس با رشد نقدینگی داشته یا در بعضی از سالها نرخ رشد تولید ناخالص داخلی نسبتا پایین بوده، اما در دوره بعد نرخ رشد نقدینگی کاهش یافت، میتوان استباط کرد تغییرات نرخ رشد نقدینگی در ایران متناسب با تغییرات نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی نبوده و این نشاندهنده آن است که سیاستگذاری در بخش پولی نادرست بوده است.
یکی از مشکلات اصلی اقتصاد ایران در چند دهه اخیر، پدیده تورم بوده و صرفنظر از آثار و پیامدهای آن، یکی از مهمترین مباحث تورم، بحث عوامل ایجادکننده آن است. نظریه مقداری پول، همبستگی بلندمدت قوی را میان رشد نقدینگی و تورم پیشبینی میکند؛ به این معنا که رشد پیوسته و زیاد حجم پول در اقتصاد موجب ایجاد تورم بالا میشود. بر این اساس کنترل حجم پول بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاستهای پولی بانک مرکزی بهمنظور مهار تورم شناخته میشود.
بهعلاوه خلق پول بدون پشتوانه در نگاه دقیقتر ربا است، چراکه خلق از عدم است و برای خلق هر یک واحد پول که با یک واحد از کالا و خدمت در اقتصاد همارزش است، هیچ زحمتی کشیده نمیشود و در مقابل کالاها و خدمات با زحمت تولید شدهاند و دارای ارزش ذاتی و واقعیاند؛ درست مانند آنچه که در ربای ساده، اضافه بر پول قرض داده شده گرفته میشود. هرچند در ربای قرضی، دستکم پولی قرض داده شده! اما در اینجا بدون اینکه حتی پولی قرض داده شود، از اقتصاد بهره اخذ میشود؛ بهرهای که نرخ ماهانه آن معادل کل پول چاپ شده توسط بانک مرکزی در هر ماه
است.
طبق نظریههای مقداری پول در شرایطی که میزان فعالیتهای اقتصادی و سرعت گردش پول ثابت بماند، میتواند نوعی رابطه مستقیم بین رشد نقدینگی و تورم وجود داشته باشد.
در شرایطی که سرعت گردش نقدینگی بهدلیل افزایش سهم شبهپول در سالهای اخیر کاهش یافته، از اثرگذاری مستقیم افزایش نقدینگی بر تورم کاسته شده که این بهمعنی تغییر در رابطه تورم و رشد نقدینگی نیست، بلکه گسست آنها در سالهای اخیر بهدلیل تغییر اجزای رشد نقدینگی بوده که در اثر تغییر در سود واقعی سپردهها اتفاق افتاده است.
در اقتصاد ایران، رشد نقدینگی حالت لجامگسیخته پیدا کرده و این مسئله خود را تا حد زیادی در تورمهای بالا و تا حدی نیز در تورم نهفته انعکاس میدهد. رشد نقدینگی همچنین باعث گسترش ماندههای سوداگرانه پولی و بخش نامولد شده است.
البته باید گفت نقدینگی عامل اصلی تورم در ایران نیست، اما میتوان آن را یک متغیر بسیار تاثیرگذار در تورم دانست.