نگاهی به کارنامه رئیس پیشین سازمان بورس
مهدی سوری -مدرس سرمایهگذاری و کارشناس بازار
برای ارزیابی کارنامه محمدعلی دهقاندهنوی، رئیس پیشین سازمان بورس اوراق بهادار لاجرم باید به روزهای اول شروع به کار وی در این سمت نگاهی کرد و آن دوران را به یاد آورد؛ در ابتدا با توجه به اینکه بازار از آقای دهقاندهنوی شناخت دقیقی نداشت، استقبال خوبی از او نشد اما همان ابتدای امر، شهامت و شجاعت ایشان برای پذیرفتن مسئولیت در آن برهه که بازار شرایط بسیار تنشآلودی داشت، واقعا قابلتحسین بود. زمانی که ایشان رئیس سازمان بورس شدند، طوری رفتار کردند که هم پختگی در آن دیده میشد و هم شجاعت و قاطعیت در آن وجود داشت. از همینرو میتوان گفت عملکرد آقای دهقاندهنوی قابلدفاع است.
شاید در این دوران، یکی از اتفاقات مثبتی که رخ داد، بحث گسترش نهادهای مالی بود. این موضوع مدت زمان زیادی به محاق فراموشی رفته بود و تنها رئیس سازمانی که در این زمینه دست به کار شد، آقای دهقاندهنوی بود. یکی از اقدامات مثبت رئیس سازمان بورس، ایفای نقش بهعنوان یک بازیگر مهم در امر سیاستگذاری بود که به پشتوانه تعداد بالای سهامداران محقق شد. در این دوره شاهد بودیم که رئیس سازمان در مقام مطالبهگر خواستهها و منافع سهامداران، نقش مهمی در عرصه سیاستگذاری ایفا کرد و این نکتهای است که قبلا کمتر دیده بودیم.
محمدعلی دهقاندهنوی با نامههایی که علیه قیمتگذاری دستوری و رانت اطلاعاتی در زمینه قیمتگذاری دستوری محصولاتی مانند خودرو زد، تأثیر زیادی در اصلاح رویههای قبل داشت. این شیوه و الگوی اثرگذار اگر میتوانست ادامه پیدا کند برای جایگاه بازار سرمایه روند مثبتی را رقم میزد.
با استناد به صحبتهایی که داشتیم، در مجموع و در مقایسه با سایر روسای سازمان بورس، کارنامه ایشان را دارای موارد مثبتی میبینم که باعث میشود به ایشان نمره قبولی بدهم. ما همیشه در عرصه قانونگذاری بازار سهام درگیر یکسری موضوعات بودهایم. بهعنوان مثال در بحث دامنه نوسان نامتقارن، من در مناظرهای در مقام مخالف ظاهر شدم اما زمانی که کارنامه مدیری را میسنجیم نباید این عملکرد را با نگاه ایدهآلیستی مورد ارزیابی قرار دهیم، بلکه باید عملکرد را در مقام مقایسه و با در نظر گرفتن شرایط واقعی بسنجیم. در دورانی که بازار سرمایه دچار بحران شده بود و آقای دهقاندهنوی در اواسط این بحران سکان را بهدست گرفت، سهامداران همواره شاهد اتخاذ تصمیمات خلقالساعه در بورس بودن که حتی ریشه اراده تصمیمگیری برای بسیاری از آنها در پیکره سازمان بورس نبود، بلکه یا از سمت شورایعالی بورس تصمیم گرفته میشد یا فشارهای که از دیگر مراجع وارد میکردند، تاثیرگذار بود.
البته نباید فراموش کرد که این نوع تصمیمات خلقالساعه را همیشه داشتهایم و موضوع دامنه نوسان نامتقارن نیز یکی از همین تصمیمات اشتباهی بود که در آن دوران گرفته شد. البته نه اینکه خود این تصمیم بهتنهایی اشتباه باشد اما اگر همراه با یکسری اقدامات حمایتی وسیع انجام میشد میتوانست تاثیرات مثبتی هم داشته باشد.
پیشتر نیز گفته شد این تصمیم بهتنهایی باعث ناامیدی بیشتر و قفل شدن سهام و صف فروش، بعد از یک خیز مثبت در کوتاهمدت میشود، که دقیقا همین اتفاق هم افتاد. اما به هرحال نمیتوان گفت عملکرد ایشان سراسر درست و بینقص بوده اما نسبت به دورههای قبلی میتوان به ایشان امتیاز خوبی داد.
درحالحاضر نیز مقصر اوضاع ناپایداری که در بازار سرمایه قابلمشاهده است از درون سازمان و کلیت بورس اوراق بهادار نیامده است. نه این دوره و نه حتی روسای دو دوره مدیریتی قبلی سازمان بورس هم مقصر این اتفاق نیستند. نباید فراموش کرد هیچ مسئولی از درون بازار سرمایه خطاب به مردم نگفت همهچیزتان را به بورس بسپارید. در عوض آن اتفاقی که تعادل بازار را چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی به هم زد، تشویقات و سیگنالهای نادرست دولت بود. متاسفانه این رویکرد نادرست توسط دولت سیزدهم نیز در پیش گرفتهشده که میتواند به ضرر بازار و مردم تمام شود.