تداوم وضعیت فعلی به سود اقتصاد نیست
نظام بانکی کشور مشکلات زیادی دارد اما قطع ارتباط با نظام بانکی دیگر کشورها شاید مهمترین مشکل آن باشد؛ بهویژه فعالان اقتصاد از محل این ممنوعیت مراودات آسیبهای فراوانی دیدهاند و گاه دیده شده که ارز حاصل از صادرات به کشور برنمیگردد یا با مشکلات فراوان راهی به داخل مییابد.
در این باره کامران ندری، کارشناس حوزه پولی به گفت: کسی نافی این نیست که اقتصاد ایران مشکلات فراوانی دارد که دست بر قضا بخش مهمی از این مشکلات از داخل نشأت گرفتهاند. حتی کسی نمیتواند منکر آن باشد که شروع اصلاحات از مشکلات داخلی و بحرانهای دستساخته میتواند به سود کشور باشد. با این حال، مسئله آنجاست که برخی معتقدند بدون رفع تحریمها میتوان کشور را به شکوفایی رساند. چنین چیزی ممکن نیست یا حداقل با مشکلات بسیاری برای فعالان اقتصاد همراه است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
با روی کار آمدن دولت جدید و بهویژه با برنامههای انتخاباتی که عنوان شد، به نظر میرسید خیلی زود تغییراتی در ابعاد داخلی اقتصاد صورت بگیرد. به نظر شما در شرایط امروز اقتصاد نسبت به گذشته چه تغییری به وجود آمده است؟
اگر منظور از تغییر صرفا در تحولاتی که نهادها پس از تغییر دولتها با آن روبهرو میشوند، نباشد، از نظر اقتصادی هنوز مسئله خاصی تغییر نکرده است؛ یعنی اگر به پیش از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی بازگردیم، متوجه میشویم تقریبا همه چیز مانند گذشته اداره میشود و به جز یکسری واژگان در صحبتهای رسمی مقامات جدید، همه چیز مانند گذشته است و حتی همان شرایط بر اقتصاد حاکم است.
بهطور خاص میتوان گفت نااطمینانی که از زمان خروج امریکا از برجام به وجود آمده بود، همچنان فضای عمومی را دربر گرفته و این وضعیت طبیعتا بر اقتصاد کشور اثرات چشمگیری میگذارند. درواقع ابهامات سبب شده آینده چندان قابل پیشبینی نباشد و در این شرایط سرمایهگذاران از انجام هر سرمایهگذاری خودداری میکنند یا اگر چنین قصدی داشته باشند وارد فعالیتهای سوداگرانه میشوند.
از طرف دیگر نیز انتظارات تورمی همچنان بسیار زیاد است و افراد فکر میکنند هر روز قیمتها میتوانند افزایش یابند. به همین دلیل نیز با وجود تغییراتی که در قوه مجریه رخ داده، وضعیت تورمی ادامه داشته و گزارشهای رسمی نیز تایید میکنند همچنان تورم در کشور بالا است. همه این عوامل دستبهدست هم میدهند تا سرمایهگذاری کافی و مورد نیاز در کشور انجام نشود و به دنبال آن تولید نیز اثرات منفی آن را تحمل کند.
در زمینه مذاکرات، که از نظر برخی میتواند راهکاری برای کاهش مشکلات باشد نیز تصمیم جدیدی گرفته نشده و به نظر میرسد طرفین دچار انفعال شدهاند. این شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
این تئوری درست است. برخی دچار انفعال شدهاند و هنوز مشخص نیست که از اساس چه تصمیمی گرفته خواهد شد. حتی معلوم نیست دولت جدید ایران چه انتظارات مشخصی از طرف مقابل دارد و برنامه حداقل و حداکثر آنها برای حضور پای میز مذاکره چیست. در مقابل میتوانیم ببینیم دولت امریکا زمانی که انتخابات ریاستجمهوری در آن کشور پایان حضور ترامپ را اعلام کرد، جهتگیری مشخصی نسبت به برجام داشتهاند. دولت بایدن با صراحت و شفافیت کامل اعلام کرده حاضر است به برجام بازگردد.
اگر این موضعگیری بهنسبت سازنده از سوی بایدن نبود ممکن بود شرایط اقتصادی بدتر باشد؛ یعنی اگر یادتان باشد، مهر سال گذشته اقتصاد کشور بهشدت دچار مشکل شده بود. آن روزها که مصادف با آخرین روزهای حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید بود، ارزش پول ملی به کمترین رقم خود رسید و هر دلار امریکا ۳۲ هزار تومان معامله میشد. اما چندی بعد انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده خبر از پایان دوره ترامپ داد. همین تحولات اثر خود را در اقتصاد کشور ما نشان داد. البته که این تاثیرات مثبت هم مقطعی هستند و همانطور که مشاهده کردیم در یکی دو ماه گذشته دوباره دلار گرانتر شد.
از سوی دیگر، حتی آمارهای رسمی هم نشان میدهد تولید نفت نیز در کشور به مراتب بهتر از گذشته شد. آخرین آمارهای مرکز آمار ایران حاکی است تنها در بهار امسال در مقایسه با بهار سال گذشته بخش نفت بیش از ۲۷ درصد رشد کرد. این نیز نشان میدهد دولت جدید امریکا تمایل به سختگیری کمتری در مقابل ایران داشته و دارد.
میتوان ادعا کرد تغییرات بینالمللی در اقتصاد کشور ما موثر بوده است؟
این هم میتواند یک برداشت باشد. در هر حال واقعیت فعلا این گفته را رد نمیکند. اگر توجه کنیم میبینیم با روی کار آمدن بایدن واقعا امکان تنفس بیشتری برای اقتصاد ایران فراهم شد و من این را به فال نیک میگیرم. در هر حال اکنون شرایط اقتصاد کشور هر چند از پاییز ۹۹ بهتر است اما نسبت به بهار امسال تغییر خاصی مشاهده نمیشود و به تعبیری باید گفت روندها فعلا تغییری نکردند.
این وضعیت تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد؟
این وضعیت را تغییر در دولتها تغییر نمیدهد بلکه تغییر در رویکردها یا عملی کردن وعدهها ممکن خواهد کرد. من فکر نمیکنم مادامی که مسئله تنش ایران با امریکا حل نشود یا دستکم بخش مهمی از تحریمها لغو شوند بتوانیم انتظار معجزه داشته باشیم زیرا همه شواهد نشان میدهد چنانچه این وضعیت ادامه یابد تورم در کشور به دلیل بالا بودن انتظارات تورمی باز هم افزایش خواهد یافت و دولت هم به نظر نمیرسد بتواند کار چندانی برای این مشکل انجام دهد.
پس باید منتظر این بود که تداوم وضعیت فعلی در نهایت موجب استمرار وضعیت تورمی حاکم بر قیمتها باشد.
در این میان باید توجه کنیم که دولت تنها عامل تعیینکننده در مباحث دیپلماتیک نیست. واقعیت این است که بارها نیز گفته شده در زمینه سیاست خارجی تنها وزارت خارجه نیست که باید سیاستها را تدوین کند بلکه این تصمیمات در درون حاکمیت گرفته میشود و وزارت خارجه تنها مجری آن است.
تداوم این وضعیت به سود اقتصاد ما نیست. دهه ۹۰ به طور کلی از دست رفت و از نظر اقتصادی سیاستهای این دهه با شکستی بزرگ مواجه شد. هماکنون که در آستانه آغاز دهه دیگری هستیم، امیدوارم از تجارب پیشین درس گرفته و بهترین تصمیمها را برای توسعه کشور بگیریم.
برخی از این صحبت میکنند که بدون احیای برجام نیز میتوان به مشکلات اقتصادی سر و سامان بخشید. این را ممکن میدانید؟
من نمیدانم منظور دوستانی که این حرف را میزنند این است که بدون لغو تحریمها و بدون کاهش تنشها دستیابی به توسعه ممکن است یا نه و صرفا به امکان ادامه حیات اشاره دارند.
واقعیت این است که من هم قبول دارم بخش مهمی از مشکلات کشور ما درونی هستند و ناشی از برخی روندهای اشتباه و سیاستگذاریهای نادرست بوده است. در این شکی نیست که اگر صرفا تحریمها از مقابل اقتصاد ما برداشته شود، در طول ۱۰ سال تبدیل به قطب صنعتی جهان نخواهیم شد چون در داخل مشکل داریم. حتی بخشی از این مشکلات را بدون توجه به نتایج مذاکرات احیای برجام میتوان به سرانجام رساند.
مدیران اقتصادی میتوانند تا حدی اثرات منفی تحریمها را مدیریت کنند یا میتوانند بخشی از مشکلات را رفع کنند اما در شرایط تحریم هرگز به شکوفایی نخواهیم رسید. کشور میتواند زیر فشار تحریمها سالها بماند اما بدون رفع آن امکان رسیدن به توسعه ممکن نیست.
برخی از مخالفان مذاکره الگویی هم برای توسعه کشور در زمان تحریم دادهاند؟
حقیقتا من تاکنون چنین چیزی را ندیدهام؛ یعنی بهشخصه علاقه دارم متوجه شوم چگونه یک اقتصاد منزوی میتواند تبدیل به قطب اقتصادی یا توسعهیافته شود. اما لازم میدانم تاکید کنم من هم قبول دارم در حوزههایی چون فضای کسبوکار میتوانیم از مشکلات بکاهیم و مشکلات فعلی نیز ناشی از تحریمها نیستند.
قبول دارم نظام بانکی کشور دچار مشکلات فراوانی است و باید در این بخشها از داخل تحولاتی صورت بگیرد. حتی فکر میکنم مقررات دستوپاگیر زیادی وجود دارند که به اقتصاد ما آسیب زدهاند. فساد هم محصول تحریم نیست و باید با فساد در هر شکل برخورد کرد و نظام اداری را اصلاح کرد.
همه اینها اصلاحاتی درست و اصولی هستند که اجرای آنها حتما به سود اقتصاد است اما سطحینگرانه است که فکر کنیم با اجرای همین اصلاحات درست و اصولی میتوانیم گشایش اقتصادی را در عمل محقق کنیم و اقتصاد با تمام توان بالقوه خود به راه خواهد افتاد. اگر مسئله مذاکره را سیاستمداران کنار میگذارند باید بپذیرند که گشایش اقتصادی را هم کنار گذاشتهاند.
دولت فعلی در این باره فعالانه برخورد کرده است؟
دولت سیزدهم هنوز برنامه جدی ارائه نکرده و صرفا به گفتن یکسری اصول و کلیاتی که همه بر درستی آن باور دارند، اکتفا کرده است. مثلا کیست که بخواهد منکر برخورد فساد در اقتصاد باشد و مقابله با آن را بد بداند؟ همه موافق آن هستند و همه دولتهای پیشین نیز وعده مقابله با فساد را میدادند اما همچنان فساد شیره اقتصاد کشور را میمکد.
به هر حال دولت سیزدهم فعلا در عرصه عمل وارد گود نشده و نمیتوان عملکرد آن را ارزیابی کرد. به هر حال، هرکدام این اصلاحات به سود کشور خواهد بود اما اصلاحات نیاز به برنامه دارند، نه شعار. حتی با اجرای این اصلاحات نیز نمیتوانیم منکر شویم که تحریم باز هم اثراتی منفی و سخت بر اقتصاد ما خواهد داشت.
فکر میکنید چرا دولت جدید با وجود تاکید بر تشکیل، هنوز وارد جهتگیریهای میانمدت و بلندمدت نشده است؟
من تاکید دارم بدون ارتباطی سازنده با جهان بخشی از مشکلات کشور ما رفع نخواهند شد. از سوی دیگر، باید پذیرفت کشور چنان دچار مشکلات بزرگ و چندوجهی است که دولت جدید هم با مشکلاتی همراه است. اما باید پذیرفت که رفع مشکلات کشور بدون اینکه برنامهای دقیق و مدون داشته باشیم، ممکن نخواهد بود. حتما اقتصاد ما در داخل کشور دچار مشکلات فراوانی است و از قضا این موانع میتوانند اصلی هم باشند اما تحریم نیز خود عاملی تعیینکننده است. به واقع اگر تحریمها را میشد بیاثر کرد، هیچگاه تحریمی اعمال میشد؟
پس من فکر میکنم قبل از هر چیز دولتمردان باید به مسئله همهجانبه بنگرند و از روحیه شعارزده دوری کنند.
ما حتما باید اصلاحات را شروع کنیم. مثلا سیستم بانکی کشور خیلی مشکل دارد. با اصلاحاتی که در این سیستم انجام میشود میتوانیم تا حد زیادی در مقابل جهش قیمتها مقاومت کنیم. اما نباید فراموش کنیم در کشور ما انتظارات تورمی نقشی چشمگیر دارند. این انتظارات نقشی مهم در اقتصاد کشور دارند و تا زمانی که تحریم وجود دارد نمیتوانیم تصور کنیم انتظارات تورمی معکوس خواهد شد.
مشکل نظام بانکی تا چه حد به تحریمها مرتبط است؟
عمده مشکلات نظام بانکی چون ناترازی بانکها و بیتوجهی به مقررات اصلی درباره تسهیلات و... حتما به اقتصاد کشور ما ضربات جبرانناپذیری زده است. حتما وقتی الزامات رشد نقدینگی را به فراموشی میسپاریم، اقتصاد خود را با مشکل مواجه کردهایم اما باید توجه کنیم اگر برنامهای برای اصلاح نظام بانکی باشد به سود کشور است، ولی این امر به افزایش روابط و مراودات منجر نخواهد شد زیرا در موضوع تعامل با جهان از یک طرف تحریمها مانع ایجاد کردهاند و از طرف دیگر نیز خودتحریمی FATF که توسط برخی در داخل انجام شد این مراودات را ناممکن کرده است. در این بخش هم حتما اقتصاد کشور از انجام اصلاحات سود خواهد جست اما مسئله تحریم را صرفا با اصلاحات داخلی نمیتوانیم رفع کنیم.