تولید در نبرد با ارز
حسن حیدری - پژوهشگر حوزه صنعت
در طول چهار دهه گذشته، نوسانات نرخ ارز همواره یکی از شاخصهای مهم و تاثیرگذار بر اقتصاد کشور بوده است. این تغییرات که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده، تحتتاثیر تحولات سیاسی، اقتصادی و تحریمهای بینالمللی قرار داشته است. نرخ دلار که از ۷ تومان در سال ۱۳۵۷ به بیش از ۱۱۰ هزار تومان در سال جاری رسیده، نشاندهنده تاثیر عمیق این نوسانات بر قدرت خرید مردم، هزینههای تولید و سیاستهای کلان اقتصادی کشور است. این روند نامطمئن و پرنوسان نرخ ارز، همواره چالشهای جدی برای ثبات بازار و توسعه تولید داخلی ایجاد کرده است و مدیریت درست آن به عنوان یکی از اولویتهای حیاتی برای اقتصاد ایران همواره مطرح است.نوسانات نرخ ارز همواره در ۴ دهه اخیر در اقتصاد ما نمایان بوده است.
در سالهای پس از جنگ تحمیلی، اقتصاد ایران بارها با شوکهای ارزی مواجه شده که تاثیرات قابلتوجهی بر متغیرهای کلیدی در بخشهای گوناگون اقتصادی داشته است. در این راستا، سیاستگذاران و تصمیمگیران اقتصادی همواره با دو پرسش اساسی روبهرو هستند: تاثیر تغییرات نرخ ارز بر متغیرهای اصلی بخش صنعت چیست و کدام فعالیتهای صنعتی از نوسانات نرخ ارز منتفع میشوند و کدامیک آسیب میبینند. تحقیقات و بررسیهای انجامشده نشان میدهد سیاست ارزی مناسب در کنار سایر سیاستهای صنعتی، یکی از ارکان مهم توسعه صنعتی به شمار میرود. نکته کلیدی در این سیاست، پرهیز از قیمتگذاری مصنوعی نرخ ارز و تعهد به حفظ نرخ ارز رقابتی براساس قدرت رقابت محصولات است. این سیاست باید بهعنوان یک مکمل در نظر گرفته شود.
یافتهها نشان میدهند که نرخ صنایع به یک میزان با افزایش نرخ ارز تغییر نمیکند. بهطور خاص، در بسیاری از صنایع، افزایش نرخ ارز منجر به افزایش متناسب و یکبهیک نرخ محصولات نمیشود، اما در صنعت خودرو، قیمتها بهطور مستقیم و یکبهیک با افزایش نرخ ارز بالا میروند. این امر ناشی از عواملی نظیر وابستگی بالای صنعت خودرو به تجهیزات و مواد اولیه وارداتی و همچنین سیاستهای قیمتگذاری دولتی است که چسبندگی قیمتی ایجاد میکند.
بهطور کلی، متغیرهای کلیدی در صنایع گوناگون ایران به سیاست ارزی حساسیت بالایی دارند. این حساسیت نشان میدهد که سیاست ارزی مناسب میتواند در تحریک این متغیرها مؤثر باشد. تثبیت نرخ ارز اسمی معمولا اثرات منفی بر متغیرهای صادرات، تولید و سرمایهگذاری صنعتی دارد و واردات صنعتی را افزایش میدهد. بنابراین، سیاست مناسب باید بر تثبیت نرخ ارز حقیقی متمرکز شود. علاوه بر این، تصورات رایج مبنی بر اینکه حمایتگرایی میتواند موجب رشد و صادرات صنعتی شود، چندان صحیح نیست. برعکس، صادرات و تولید در صنایعی که بیشتر در معرض رقابت خارجی قرار دارند، بالاتر بوده است. این سیاست باید در کنار تثبیت نرخ ارز حقیقی دنبال شود؛ در غیر این صورت، اگر تثبیت نرخ ارز اسمی پیگیری شود، باز بودن صنایع به رقابت خارجی ممکن است به زوال صنعت منجر شود.
صنایع عمده و صادراتی نسبت به سایر صنایع حساسیت کمتری به سیاست ارزی دارند، هرچند این حساسیت نیز ناچیز نیست؛ بنابراین تنوعبخشی به ساختار صنعتی و تدوین بستههای تشویقی برای صنایعی که ارزشافزوده بیشتری تولید میکنند، میتواند تاثیر مثبت سیاست ارزی بر بخش صنعت را افزایش دهد.
با توجه به آنچه در رابطه با ارز بر صنعت گذشته، راهبردهای زیر برای اعمال سیاست ارزی مناسب در بخش صنعت پیشنهاد میشود: پیروی از سیاست تثبیت نرخ ارز حقیقی و پرهیز از تثبیت نرخ ارز اسمی، پرهیز از حمایتگرایی افراطی و رقابتی کردن صنایع داخلی، تنوعبخشی به ساختار صنعتی از طریق تشویق سرمایهگذاریها، کنترل تورم از طریق مدیریت متغیرهای پولی. این رویکردها میتوانند به بهبود عملکرد اقتصادی و افزایش رقابتپذیری صنایع کمک کنند.