بورس بینالملل؛ فرصتی که نباید به تهدید بدل شود
حسین محمودیاصل ـ تحلیلگر بازار سرمایه
سالهاست که از ایده «بورس بینالملل» بهعنوان یکی از راهبردیترین طرحهای بازار سرمایه کشور سخن گفته میشود؛ اما این طرح تا همین اواخر تنها در حد طرح و برنامه باقی مانده بود. امروز که خبر تصویب نهایی راهاندازی این بورس در مناطق آزاد کشور منتشر شده و بناست تا پایان سال ۱۴۰۴ بهبهرهبرداری برسد، لازم میدانم بر چند نکته کلیدی پیرامون این طرح تاکید کنم؛ نکاتی که غفلت از آنها ممکن است فرصت را به تهدید بدل کند.
ماندگاری سرمایهگذار مهمتر از ورود سرمایه
نخستین و شاید مهمترین موضوع درباره بورس بینالملل این است که اگرچه ورود سرمایه خارجی به کشور اهمیت زیادی دارد، اما آنچه اثرگذارتر و راهبردیتر خواهد بود، ماندگاری این سرمایهها در اقتصاد ایران است. صرف ورود سرمایه به کشور در صورت نبود چشمانداز مناسب، ثبات اقتصادی و ابزارهای کارآمد، نمیتواند منجر به توسعه بلندمدت شود. اما اگر بتوانیم با طراحی درست مقررات، شفافیت اطلاعاتی و تضمینهای قانونی، سرمایهگذار خارجی را به ماندن در ایران و توسعه سرمایهگذاریاش ترغیب کنیم، آنگاه این ابزار میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات اقتصادی باشد.
مزیتهای شرکتهای ایرانی برای عرضه بینالمللی
اقتصاد ایران دارای شرکتهای بزرگ، توانمند و سودده در حوزههایی چون پتروشیمی، پالایش و فلزات اساسی است. این شرکتها، خلاف بسیاری از رقبای خارجی، بهدلیل هزینههای پایینتر تولید و حمایتهای ساختاری، از حاشیه سود بهتری برخوردارند. در شرایطی که تحریمها در حال کمرنگ شدن هستند یا دستکم تعامل با برخی بازارهای منطقهای تسهیل شده، عرضه بخشی از سهام این شرکتها در بورس بینالملل میتواند با استقبال جدی مواجه شود.
اما این امر یک پیششرط مهم دارد: اعتمادسازی. اگر سازکار بورس بینالملل بهگونهای تعریف شود که سرمایهگذار خارجی بتواند از طریق ابزارهای مدرن و در چارچوب مقررات بینالمللی، بهراحتی سرمایهگذاری و خروج سرمایه خود را مدیریت کند، قطعا با اقبال مواجه خواهیم شد. اما در غیر این صورت، حتی بزرگترین شرکتهای ایرانی نیز نمیتوانند در بازارهای جهانی حضور پایدار داشته باشند.
ضرورت تنوع ابزارهای مالی و مقررات شفاف
برای موفقیت بورس بینالملل، صرف راهاندازی یک تابلوی جدید کافی نیست. این بازار باید از ابزارهای متنوعی چون انواع اوراق مشتقه، صندوقهای قابل معامله ارزی، قراردادهای آتی و بازار بدهی ارزی برخوردار باشد. همچنین آییننامهها، اساسنامهها و چارچوب حقوقی آن باید بهگونهای تنظیم شود که حداکثر شفافیت و حداقل مداخله را تضمین کند.
واقعیت این است که سرمایهگذاران خارجی با استانداردهای خاصی وارد میدان میشوند و کوچکترین ضعف در مقررات یا سیگنالهای نااطمینانی، میتواند اعتماد را سلب کند. بنابراین نباید اجازه داد که نگاههای امنیتی یا سلیقهای بر این بازار نوپا سایه بیندازد. بازار سرمایه باید برمبنای عقلانیت، شفافیت و رقابت شکل بگیرد، نه برمبنای دستور و رانت.
دولت باید ضمانت دهد، نه دخالت
نقش دولت در قبال بورس بینالملل نباید نقش مباشر یا مجری باشد، بلکه باید یک تسهیلگر تضمینکننده باشد. یعنی دولت باید ضمانتهایی درباره بازگشت سرمایه، تبدیل ارز، حمایت قضایی و مالکیت سرمایهگذار ارائه دهد. از سوی دیگر، دولت باید دست بورس بینالملل را برای بهرهگیری از فناوریهای جدید، پذیرش شرکتهای بینالمللی و اجرای استانداردهای IFRS باز بگذارد. تنها در چنین شرایطی است که این بورس میتواند به تامین مالی تولید کمک کند و از حالت نمایشی و شعاری خارج شود.
از تاخیر چندین ساله تا جهش ناگهانی
ایده بورس بینالملل از سالها قبل در شورایعالی بورس و نهادهای سیاستگذار مطرح بود، اما هیچیک از روسای پیشین سازمان بورس نتوانستند این طرح را به مرحله اجرا برسانند. این تعلل چندینساله باعث از دست رفتن فرصتهایی شد که امروز برای احیای آن نیازمند تلاش دوچندان هستیم. با این حال، خوشبختانه رئیس فعلی سازمان بورس توانسته گامی عملی در این مسیر بردارد و این اتفاق را در قالب مصوبه شورایعالی بورس به سرانجام برساند. البته باید مراقب بود که این آغاز، به پایانی در نیمهراه منتهی نشود.
نگاه منطقهای به بورس بینالملل
انتخاب مناطق آزاد برای میزبانی بورس بینالملل، انتخابی هوشمندانه است. این مناطق، بهویژه کیش، قشم و چابهار، ظرفیتهای خوبی برای تعاملات فرامرزی دارند. اما نباید فراموش کنیم که مناطق آزاد در ایران نیز با مشکلات ساختاری مانند بروکراسی، فساد سیستمی و ضعف زیرساخت مواجهند. پس همزمان با راهاندازی بورس، باید برای اصلاح این زیرساختها هم برنامهریزی کرد.
آزمون بزرگ برای بازار سرمایه
بورس بینالملل میتواند فصل تازهای در بازار سرمایه کشور رقم بزند؛ فصلی که در آن سرمایهگذار خارجی نهفقط برای سود، بلکه برای مشارکت بلندمدت به ایران میآید. اما این مهم تنها در صورت اجماع نهادهای تصمیمگیر، اصلاح مقررات، تقویت شفافیت، ثبات سیاسی و نگاه حرفهای به بازار سرمایه ممکن خواهد شد.
امروز، بازار سرمایه ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند اعتماد، سرمایه و آیندهنگری است. اگر نتوانیم این مسیر را درست آغاز کنیم، خطر آن وجود دارد که بورس بینالملل هم به سرنوشتی مشابه برخی دیگر از طرحهای شعاری و بینتیجه دچار شود. از اینرو، امیدوارم این گام تاریخی، با هوشمندی کامل و دور از شتابزدگی اجرایی شود.