-

در مسیر توسعه صنعت

محمدرضا نعمت‌زاده

صنایع پایه‌ای در کشور ما وجود داشتند، ولی کافی نبودند. از این‌رو به شرکت‌های بزرگی چون «آذر آب»، «ماشین‌سازی اراک» و... طی قراری، تولید حجم‌هایی را که از خارج از کشور تامین می‌شدند، پیشنهاد کردیم. قرار شد این افراد با تجهیز کارگاه‌های خود و توسعه آن، امکان تولید چنین حجم‌هایی را فراهم کرده و در مقابل با پیوستگی و همراهی با پیمانکارهای ایرانی، کار موردنیاز نسبت به ظرفیت‌هایشان برای آنها فراهم شود. پس از مدتی طی دیداری از شرکت «آذرآب» به ما اعلام کردند که ۸۰ درصد از ظرفیت‌شان با ساخت راکتورها، برج‌ها و مبدل‌های حرارتی فعال است. برخی هم مثل ماشین‌سازی «پارس» تهران در ماهشهر، کارگاه یا کارخانه ساختند، چون رفت‌وآمد از تهران هزینه‌بر بود. در اهواز نیز با یکی از شرکت‌های کوچک قرارداد ساخت مخزن کوچکی را امضا کردیم، اما چون از این خرید راضی بودیم، سفارش ساخت فلر را نیز که از خارج کشور تهیه می‌شد، به آنها دادیم. قرار شد یک فلر برای پتروشیمی امیرکبیر بسازند. به علت ممانعت بعضی از دوستان در اعتماد به این کارگاه‌های کوچک، مسئولیت آن را پذیرفته و قراردادی با آنها امضا کردم، اکنون، این کارگاه کوچک تبدیل به سه کارخانه بزرگ تحت نام ماشین‌سازی تاشا در اهواز شده است.

شرکت ماشین‌سازی «تاشا» نیز برای تولید راکتورهایی انتخاب شد که قرار بود در ایتالیا ساخته شود. این برای نخستین‌بار است که چنین کاری صورت می‌گیرد. این پروژه وابسته به گسترش نوسازی «پاسارگاد» بوده و مدیریت آن را بانک به ما واگذار کرده است. ما این رآکتور را نیم‌ساخته از ایتالیا وارد کردیم و از شرکت تاشا خواستیم از روی آن برایمان بسازند که اگر ساخته شود، برای نخستین‌بار خواهد بود که این رآکتورها در کشور تولید شود. برخی از تجهیزاتی که ساخته شد ۵۰۰ تا ۸۰۰ تن وزن و ۷۰ متر ارتفاع داشتند. از سویی جاده‌های کشور نیز تقویت شد، چون امکان انتقال این تجهیزات از اهواز به عسلویه ممکن نبود. در حالی که هر زمان، از خارج از کشور خرید صورت می‌گرفت آن کالا مستقیم از طریق دریا در عسلویه تحویل می‌شد.

در غروبی، دستگاهی با از اهواز به خرمشهر برده بودیم تا سوار بر کشتی آن را به عسلویه منتقل کنیم؛ سیم‌های برقی که از روی جاده عبور کرده بودند، باید قطع می‌شدند. از این رو؛ هزینه‌ای به اداره برق خوزستان پرداخت شد تا دکل‌های بلندتری نصب کند که در هر بار زمان انتقال تجهیزات مجبور به قطع سیم‌ها نباشیم. همین‌طور کنار جاده آبادان ماهشهر پارکینگ درست کردیم، زیرا برای عبور خودروهای سنگین، جاده مسدود می‌شد. خودرو در میدان خرمشهر نمی‌پیچید و ما مجبور شدیم از شهرداری بخواهیم میدان شهر را تخریب کنند. نیمه‌شب، شورای شهر خرمشهر تشکیل شد. در آن جلسه مصوب کردند میدان خراب و با هزینه پتروشیمی دوباره ساخته شود. وقتی بار به اسکله خرمشهر رسید، متوجه شدیم زمین سست است و تحمل وزن سازه را ندارد. چرخ‌ها در زمین فرومی‌رفتند. کف آن منطقه را هم تحکیم کردیم تا خودرو بتواند برای بارگیری بهتر بگیرد. انتقال این سازه در مسافتی صد کیلومتری، یک ماه طول کشید. جا دارد از این فرآیند، فیلم کوتاه ساخته و نشان داده شود.

وقتی وارد عسلویه شدم، این شهر هیچ‌چیز نداشت؛ روستایی کوچک بود که حتی برای خوردن غذا و خواندن نماز مجبور شدیم به پادگان آنجا برویم. در ساختمان‌هایی که پیش از انقلاب ساخته‌شده بود، از معتادان نگهداری می‌کردند.

می‌خواستیم از این ساختمان‌ها استفاده کنیم، اما اجازه آن باید از تهران صادر می‌شد. با بازسازی این ساختمان‌ها، محل اسکان پیمانکاران و مشاوران آماده شد. بعدتر در این منطقه هتل احداث شد. آن زمان سیصد هکتار زمین از دریا استحصال شد. مدیرکل اداره محیط‌زیست استان به دکتر معصومه ابتکار رئیس وقت سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام کرده بود که نعمت‌زاده محل تخم‌گذاری ماهی‌ها را از بین برده است. رفتیم کنار ساحل و چند سنگ پرتاب کردیم؛ بچه ماهی‌ها سیل‌آسا از میان سنگ بیرون آمدند، واقعا برای اینکه این شهر صنعتی آباد شود، جنگیدیم. اکنون وقتی رهبر معظم انقلاب اعلام می‌کنند برای توسعه کشور اشتغال جوان‌ها، افزایش توانمندی کشور و... به مدیران جهادی نیازمندیم، افتخار می‌کنم که شاید جزو آنها بودیم. بیش از هشت سال در آن شهر فعالیت کردم و معتقدم بدون انجام چنین کارهایی نمی‌شد پتروشیمی را توسعه داد. این توانمندی به شکل هماهنگ و پایدار در طول هشت سال ایجاد شده بود. پس از نفت، از مهم‌ترین اقلامی که ارز وارد کشور می‌کند، همین محصولات پتروشیمی است. پیش از این نیز نوشتم که در ۱۰.۵ میلیارد دلار وام از خارجی‌ها گرفتیم، بدون هیچ پول، ارز و بودجه دولتی.

ادامه دارد...

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین