تنها راه چاره ریاضت آبی است
عباس کشاورز ـ معاون پژوهش مرکز ملی مطالعات کشاورزی و آب اتاق ایران
آب مهمترین و غیرقابلجایگزینترین منبع طبیعی کشور است.
براساس مطالعات موسسه آیندهپژوهی کشور، کمبود آب امروز به ابرچالش کشور تبدیل شده و منبعی است که امکان افزایش آن وجود ندارد. منابع آب کشور که بهشدت تحتتاثیر تغییرات اقلیمی است، عنصری حیاتی در پایداری سرزمین، حفظ محیطزیست و تداوم حیات انسانی و اقتصادی محسوب میشود.
وضعیت فعلی منابع آب، نتیجه بیش از نیمقرن بیتوجهی، سوءمدیریت و اولویت دادن توسعه سطحی بر بهرهوری علمی و پایدار است. رفتارهای ما طی ۵۰ سال گذشته، ایران را به یکی از بحرانیترین نقاط جهان از نظر منابع آب تبدیل کرده است.
از دهه ۱۳۶۰ در بخش آبهای زیرزمینی و از دهه ۱۳۷۰ در آبهای سطحی، روند نگرانکنندهای آغاز شد که امروز به یک نقطه بیبازگشت نزدیک شدهایم.
کشاورزی کشور برای پاسخگویی به اهداف تولید، بهجای حرکت بهسوی افزایش بهرهوری، با افزایش سطح زیرکشت سعی در جبران نیازها داشته که نتیجه آن فشار مضاعف بر منابع آب است.
در حال حاضر، حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار هکتار به اراضی آبی کشور اضافه شده که شامل ۸۰۰ هزار هکتار باغ و حدود ۴۰۰ هزار هکتار برای کشت برنج، جالیز، سبزیجات و گیاهان علوفهای آببر است که همگی تقاضای زیادی برای آب دارند.
در دهه ۶۰ خورشیدی، حدود ۹۴ میلیارد مترمکعب آب در رودخانههای کشور جریان داشت. این عدد در دهه ۱۴۰۰ به کمتر از ۵۰ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. بسیاری از رودخانههایی که در دهههای ۳۰ تا ۷۰ دائمی تلقی میشدند، امروز یا کاملا خشک شدهاند یا بهصورت مقطعی آب دارند. تنها سفیدرود و کارون بزرگ باقی ماندهاند که آنها هم در برخی سالها دچار خشکسالی شدهاند.
در دهه ۱۳۶۰ حدود ۵۰ هزار حلقه چاه در کشور وجود داشت؛ اکنون این رقم از یک میلیون حلقه فراتر رفته است. تخمینها درباره اضافهبرداشت از منابع زیرزمینی متفاوت است؛ برخی برآوردها رقم تجمعی ۱۴۰میلیارد مترمکعب و برخی دیگر حتی تا ۳۵۰ میلیارد مترمکعب را ذکر میکنند.
در نتیجه سطح آبهای زیرزمینی بهشدت کاهش یافته و پدیدههایی مانند فرونشست، فروچاله و تخریب زیرساختها، امروز به تهدیدی بزرگ برای امنیت سرزمینی کشور تبدیل شده است.
خروج از این بحران نیازمند تصمیمی دشوار اما ضروری است. باید بپذیریم که راهی جز اجرای سیاست «ریاضت آبی» وجود ندارد.
جامعه باید توجیه شود که هیچ منبع جدید و جادویی از آب در دسترس نیست. هر بار که مشکلی پیش میآید، صحبت از انتقال آب از خلیجفارس، دریای عمان، ارتفاعات یا بارورسازی ابرها بهمیان میآید؛ در حالی که این روشها نه علمی هستند، نه اقتصادی و نه پایدار.
اصلیترین راهحل، مدیریت تقاضاست. کشاورزی که بیشترین مصرف آب را دارد، باید پیشقدم در اصلاح الگوی مصرف باشد. از ۸۰ میلیارد مترمکعب آبی که این بخش مصرف میکند، باید طی ۱۰ سال به کمتر از ۵۰ میلیاردمترمکعب برسد تا هم سرزمین پایدار بماند، هم امکان احیای محیطزیست فراهم شود و هم بحرانهایی مانند فرونشست کنترل شود.
مطالعات در این زمینه از سالها پیش آغاز شده است و با همکاری و مشاوره سازمانهایی چون فائو و متخصصان داخلی و خارجی، به یک بسته سیاستی قابلاجرا رسیدهایم.
این نسخه شامل کاهش حداقل یک میلیون هکتار از سطح زیرکشت در یک دوره ۱۰ساله است، اما این بهمعنای کاهش تولید یا آسیب به امنیت غذایی نیست، بلکه مستلزم تغییر رفتار در همه بخشها از جمله کشاورزی، سیاستگذاری، تجارت، فناوری و مدیریت منابع است.
تغییر کشت به گیاهان کمآببر، تغییر فصل و مکان کشت، گسترش کشت گلخانهای و اصلاح زنجیرههای ارزش، از جمله محورهای این رویکرد است.