باید جهانی فکر و عمل کنیم
محمدرضا نعمتزاده
بار دیگر برای توضیح برنامهای استراتژیک به کشور عربستان اشاره میکنم که در منابع انرژی مشابه ایران است. اگر ایران بتواند مسائل اقتصادی خود را با این کشور در مسیر توسعه پیش ببرد در بلندمدت مسائل سیاسی بین دو کشور نیز حل خواهد شد. عربستان اعلام کرد با توجه به میزان تولید نفت خام لازم است به همان میزان پالایشگاه تأسیس کند.
سپس در ادامه تصمیم گرفتند این تعداد بشکه نفت خامی که تولید میکنند، به پالایشگاهها اختصاص دهند. ۵۰ درصد را به توسعه پالایشگاه در داخل کشور اختصاص داده و ۵۰ درصد باقیمانده را در بازارهای مصرف خارجی سرمایهگذاری کردند؛ از چین و کرهجنوبی گرفته تا.... من نیز که در حوزههای مدیریتی پالایش و پخش سابقه حضور و فعالیت داشتم، همین سیاست را دنبال کردم. در روزهایی که در پالایش و پخش حضوری فعال داشتم، چنین رویهای را با کشور مالزی پیش برده و قرارداد سرمایهگذاری مشترک با آنها تنظیم کردم.
با چین نیز قرارداد ۳۰۰ هزار بشکهای منعقد کردیم. در این قرارداد که به تصویب هیأتمدیره شرکت نفت رسید، تامین نفت خام با ایران بود. اما با سیاسی شدن مسائل، تغییراتی ایجاد شد که چون در آنجا حضور نداشتم، پیگیری نکردم. عربستان به جای ایران سرمایهگذاری کرد. قراردادی که برای انعقاد آن چند ماه با طرف چینی صحبت کرده بودیم و به تفاهم رسیده بود، معطل ماند. شخصا مسئله را پیگیری کردم. رئیس هیأتمدیره شرکت تغییر کرده بود و شرکت نفتی که با ما طرف قرارداد بود راغب بود این کار را انجام دهد. مدیر جدید به علت احتیاط سیاسی، مدام امروز و فردا میکرد. او میگفت امریکاییها ما را تحتفشار گذاشتهاند و..... دیگر بعید بود به نتیجه برسیم.
آنها با عربستان قرارداد بستند. منظورم از توضیح این ماجرا این است که امروز در پتروشیمی با مشارکت با خارجیها به این نتیجه رسیدهایم که باید از تکنولوژی جدید استفاده کنیم؛ تکنولوژیای که آن را در اختیار ما قرار نمیدهند، مگر در آن با ما شریک شوند. آنها در بازارهای خارجی دستشان باز است. هرچند ما تلاش میکنیم با برنامهریزی و توسعه به بازار راه پیدا کنیم، اما آنها در بازار به شکلی فعال حاضرند. بنابراین اگر با برند و نام آنها تولید کنیم، فروش و صادراتمان آسانتر خواهد شد. بنابراین همین تصمیم را گرفتیم: از چند مشارکت خارجی درسهایی گرفتیم. پیشازاین تجربهمان فقط محدود به بندر امام بود. اما شرایط در کشور تغییر کرده بود قوانین مرتبط با نفت عوض شده بود.
با شرکت «ساسول» افریقای جنوبی که یکی از بزرگترین شرکتهای پتروشیمی جهان است، ۵۰ درصد شریک شدیم. اما آنها چون در اروپا و امریکا هم کارخانه داشتند بعد از افزایش فشار تحریم مجبور شدند سهمشان را فروخته و ایران را ترک کنند. با هلندیها در پتروشیمی «لاله» بندر امام شریک شدیم. سپس «سابیک» عربستان شرکت هلندی را خرید و با سهم ۳۰ درصد، شریکمان در ایران شد. نهایتا با تیره شدن روابط سیاسی ایران با عربستان این همکاری منتفی شد و آنها سهمشان را فروختند. حالا با مشارکت ۴۵ درصدی تایلندیها و ۱۵ درصدی ژاپنیها و ۴۰ درصدی ایران، مشارکتی بهعنوان پتروشیمی مهر در عسلویه که صورت گرفته است؛ داریم، مشارکتی با رضایت طرفین که بخش داخلی آن به هلدینگ خلیجفارس واگذار شده است.
اگر تصمیم گرفتهایم در منطقه سهمی ۴ تا ۵ درصدی داشته و سری بلند کرده باشیم، باید جهانی فکر و عمل کنیم. هرچند عدهای شعارشان این است که جهانی فکر کن، محلی عمل کن! این برای شرکتهایی خوب است که چندملیتی هستند. اما دیدگاه ما اصلا دیدگاهی ملی هم نیست؛ داخلی است. مثلا میخواهیم فقط مواد اولیه صنعت و نیاز مصرفکنندگان داخلی را تامین کنیم. ایران هم بخشی از جهان است. اگر محصولی تولید میکنیم که در داخل بازار ندارد و همه آن را صادر میکنیم خیلی خوب است. باید برای کشور، درآمد صادراتی و ثروت ایجاد کرد. به همین دلیل در استراتژیمان، به توسعهای اشاره کردیم که در آن ۷۰ درصد محصولات باید صادر شوند و فقط ۳۰ درصد برای مصرف داخلی بماند. خیلیها به صادرات مواد خام انتقاد کردند، درحالیکه پیش از آن اصلا صادر نمیکردیم و گازمان را میسوزاندیم. اکنون گاز را به پلیاتیلن تبدیل میکنیم که میتوان از آن قطعهای صنعتی ساخت.
حالا قادریم چه مقدار از این قطعات صنعتی تولید و صادر کنیم؟ چه اندازه از این قطعات پلیاتیلن پیشرفته، صرف تولید صنایع پزشکی یا تولید وسایل یکبار مصرف پزشکی میشود؟ ۲۰۰ تا ۳۰۰ قطعه که اگر تناژ آنها را جمع کنیم. به اندازه یک واحد کوچک هم نمیرسد.