-

زیر دوش نایست؛ سدها آب ندارند

مهتا بذرافکن ـ دکترای جامعه‌شناسی تغییرات اجتماعی

صرفه‌جویی در آب شرب به‌لحاظ ارزش‌های اجتماعی و امنیتی آن همواره دغدغه کنشگران آب بوده و بارها چه سدها آب داشته و چه نداشته‌، بر آن تاکید داشته‌اند.

اما این روزها عجیب است. مگر نه اینکه سدسازان مدعی بودند، سد می‌سازیم تا کشور در مضیقه آب نباشد؟ ‌

در ۳۰ سال گذشته وزارت نیرو هزاران میلیارد از منابع کشور را صرف سدسازی و انتقال آب بین‌حوضه‌ای کرد. با انتقال آب سرشاخه‌های کارون به زاینده‌رود، با قمرود و با ده‌ها پروژه دیگر نه‌تنها مورفولوژی کشور را تغییر داد و اکوسیستم متصل به رودخانه‌های دائمی را خشکاندند، بلکه موجب آسیب‌های اجتماعی فراوانی شدند که هرگز در مورد آن نه مسئولیت پذیرفته و نه جایی اسمی از آن می‌آورند و همین مسیر فاجعه‌بار را که به خشکاندن دریاچه ارومیه، بختگان و گاوخونی منتهی شد، این بار با هدف قرار دادن اکوسیستم دنا و ساختن سد ادامه می‌دهند.

 چرا باوجود این همه سد؛ مردم باید در ناامنی آبی باشند؟

اگر فقط بخش کوچکی از میلیاردها تومانی که در سدسازی‌های سوداگرانه و غیرضروری هزینه و باعث خشکیدن رودخانه‌هایی شد که میلیون‌ها سال امنیت سرزمین ما را حفظ کرده بودند؛ در حفاظت از منابع آب زیرزمینی و آبخوان‌ها هزینه می‌شد، آیا امروز ما به این وضعیت فاجعه‌بار رسیده بودیم؟

چرا نخستین چاه غیرمجاز را پر نکردند و چشم بر بعدی‌ها هم بستند؟ چرا جهاد کشاورزی هنوز در حال تشویق کشاورزان به کشت محصولات آب‌بری همچون برنج، چغندرقند و یونجه است؟ حجم ضایعات آب کشاورزی در ایران یک و نیم برابر آبی است که مردم در بخش خانگی مصرف می‌کنند و تازه ۳۰ درصد همین آب خانگی هم به‌دلیل فرسودگی زیرساخت‌ها هدر می‌رود!

راستی چه می‌شد اگر هزینه چند تا از این سدهای‌ در بازچرخانی و بهبود سیستم فاضلاب هزینه می‌شد؟ به‌راستی صنایع آب‌بر مستقر در استان‌های نیمه‌خشک و کویری چگونه آب موردنیازشان را تامین می‌کنند؟

بدیهی است، در مصرف آب شرب به‌دلیل ارزش‌های بهداشتی و امنیتی و سلامت باید صرفه‌جویی کرد؛ اما اینکه متولیان آب کشور که خود بانی تخریب هولناک منابع آب سطحی و زیرزمینی کشورند، جای مدعی نشسته و توپ تقصیر را در زمین مردم، آسمان و بارش‌ها می‌اندازند، واقعا حیرت انگیز است!

 

مردم ایران قرن‌ها پیشتاز صرفه‌جویی در آب، به‌ویژه در استان‌های کم‌آب بودند؛ اما پروژه‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای این عادت و فرهنگ را نابود کرد. مردمی که برای خیر عمومی و اعتقاد به ارزش‌های آب به‌عنوان امر دینی، آب‌انبار و قنات وقف می‌کردند، به‌جایی رسیدند که آب در زندگی روزمره‌شان، بی‌ارزش‌ترین کالا قلمداد شد و اگر بهای آن از یک کیلو تخم‌مرغ و یک کیلو گوجه‌فرنگی که برای آن ۳۰۰ لیتر آب مصرف شده بیشتر باشد، اعتراض می‌کنند!

این به معنای این نیست که باید آب را گران کرد؛ به‌معنای این است که کسی برای آب ارزش قائل نیست و هدر دادن آن هم، کمتر کسی را آزار می‌دهد!

کسانی که دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، زاینده‌رود، گاوخونی، هورالعظیم و صدها رودخانه فرعی و حیاتی را خشکاندند، کسانی که چشم بر حفر بیش از ۹۰۰ هزار چاه غیرمجاز بستند و به‌عنوان متولیان حفاظت از آب‌های زیرزمینی و سطحی چشم بر طرح‌های مخرب و برداشت‌های بی‌رویه آب بستند، چشم بر صنعت و تخریب‌گری‌هایش بستند و با تامین آب به هر طریق ممکن، حتی آنها را همراهی کردند و سرزمین داغدیده‌مان را به این روزهای سخت رساندند، آیا در جایگاهی هستند که به مردم درباره مصرف آب امر و نهی کنند و هشدار دهند؟

امسال سال مواجهه با عملکردها در حوزه آب است. همه آنچه انجام شده پیش‌روی ماست. حتی در همین روزهای سخت و باوجود صدها کارشناس کاربلد دلسوز وطن، رفع بحران‌هایی که نام ناترازی بر آن نهاده‌اند را به یک کارشناس غیرمتخصص سپرده‌اند!

زاگرس‌نشینان می‌پرسند واقعا با این همه سد خالی چرا حکمرانان دوباره بر ساخت سد و انتقال آب بین‌حوضه‌ای اصرار می‌ورزند؟

 چرا دولتی‌ها بر تخریب دنا به‌عنوان ذخیره‌گاه برف و تضمین‌کننده حیات زاگرس با ساخت سد ماندگان و انتقال آب بین‌حوضه‌ای اصرار دارند؟

هرچند مردم خود در میانه چالش خوب می‌دانند جز خودشان کسی را ندارند که به دادشان برسد و باید خود به داد خود برسند و تنها با صرفه‌جویی در مصرف آب است که می‌توانند از این تابستان خشک گذر کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین