اثربخشی اصلاحات در حکمرانیاقتصادی
ایمان اسلامیان تحلیلگر مسائل اقتصادی
معمای نقدینگی موضوعی است که سالها است، ذهن همه بازیگران و تنظیمگران بازار پول را درگیر خودش کرده است. در نقطهای ایستادهایم که بیش از یک قرن از تاریخ اقتصاد کلان گذشته است. از اینرو باید دقیقتر و عمیقتر به مسائل اقتصادی نگریست. دیگر نمیتوان نگاه تکبعدی داشت و تنها نقدینگی را دلیل تورم دانست یا بر این باور بود که نقدینگی لزوما تورم ایجاد میکند. در حال حاضر نظریات جدیدی در دنیا مطرح شدهاند که میگوید نقدینگی لزوما ارتباطی با تورم ندارد. برخی اقتصاددانان این موضوع را مطرح کردهاند که بانکها میتوانند تا بینهایت خلق پول داشته و هیچ محدودیتی نداشته باشند و هیچ تاثیر منفی هم روی شاخصهای اقتصادی کلان ایجاد نمیکنند. اقتصاد امریکا یکی از نشانههای چنین تفکری است که معتقد است، میتوان نقدینگی بیپایان درست کرد که خیلی هم منجر به تورم نمیشود، اما باید در نظر داشت کشورهایی توانستهاند همزمان، هم نقدینگی را افزایش دهند و هم تورم را مدیریت کنند که بازارهای مالی قدرتمندی دارند.
در بازارهای مالی قدرتمند میتوان از ابزارهای مختلفی استفاده کرد که در ایران امکان استفاده از این ابزارها چندان مهیا نیست. مهمترین این ابزارها، عملیات بازار باز است. در عملیات بازار باز یا (OPEN MARKET OPERATION (OMO، بانک مرکزی در انتشار اوراق دخالت میکند. در کشور ما هم چندین سال است که این قانون تصویب شده و بانک مرکزی هم این کار را انجام میدهد. اما چون بازارهای مالی قدرتمند و عمیقی نداریم، در نتیجه عملیات بازار باز در کشور ما نتوانسته درست عمل کند. بانک مرکزی با اجرای طرح عملیات بازار باز، قدرت وامدهی بانکها را مدیریت میکند. این یکی از مهمترین وظایف بانک مرکزی است که برای مدیریت تورم سیاستگذاری داشته باشد.
عملیات بازار باز یا OMO در بسیاری از کشورها جواب داده، اما در کشور ما نتیجه نداده که بهنظر میآید در دولت آقای پزشکیان این امر باید در اولویت قرار بگیرد که یک فرد بهعنوان فرمانده اقتصادی در نظر گرفته شود. این فرد میتواند وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی یا معاون اول باشد و اکوسیستم اقتصادی کشور را مدیریت کند. خیلی اوقات سیاستگذاری مدیریت تورم که در کشور ما انجام میشود، موضعی است و فراگیر نیست، این یعنی بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارت اقتصاد هرکدام از منظر خودشان برنامهها را پیش میبرند و در نهایت مدیریت تورم عملا متولی و مسئولی ندارد. موضوع دیگر غیر از OMO که بسیاری از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه از آن استفاده میکنند، در خدمت گرفتن نقدینگی برای توسعه است؛ یکی از برنامههایی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه از آن استفاده کردند و نتایج خوبی هم گرفتند. یعنی بانک مرکزی با هماهنگی بخشهای دیگر اجرایی کشور، اولویتهای تامین مالی کشور را مشخص کند و کل خلق پول بانکهای تجاری را در خدمت بخشهای توسعهای قرار دهد. دو نمونه موفق در اینباره کرهجنوبی و ویتنام است که از موفقترین کشورها در حوزه هدایت اعتباری هستند. در این کشورها نقدینگی بهجای اینکه تبدیل به تورم شود، چرخه تولید را بهگردش درآورده است، اما متاسفانه در کشور ما چون حکمرانی اقتصادی وجود ندارد، سیل نقدینگی بهجای آنکه منجر به تولید شود، خود منجر به رکود شده و با رکود تورمی مواجه میشویم.
بعضی از موضوعات در کشورهای دیگر اقتضائات بومی دارد، یعنی یک الگو در همه کشورها جواب نمیدهد، اما آنچه متاسفانه در کشورمان با آن درگیر هستیم، این است که میخواهیم در خیلی از زمینهها، چرخ را از نو اختراع کنیم که این نادرست است. یعنی میخواهیم موضوعی که کشورهای دیگر تجربه کرده و در آن مسیر موفق بوده یا نبودهاند را دوباره تجربه کنیم. بهعنوانمثال، حذف صفر از دلار مدتها مطرح و رد شد، در صورتی که تجربه موفق و ناموفق آن در کشورهای مختلف وجود داشت و میتوانستیم خیلی زود این را بفهمیم که کدام کشورها به چه دلایلی موفق بودند.
بررسی کشورهای ناکام، دلایل ناکامیشان و اینکه چقدر روی شاخصهای خرد و کلان اقتصادی کشور تاثیر گذاشتند، کافی بود تا کم و کاستیهای نسخههای مختلف را دریابیم. در نظر نگرفتن تجربیات کشورهای دیگر، نتیجهاش میشود؛ نابهنجاری که در نظام اقتصادی ما شکل گرفته است. در خیلی از موضوعات دیگر، برای مثال برخی الگوهایی که صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی پیشنهاد میدهند، لزوما بد نیست و خیلی وقتها میشود این آرا را مدنظر قرار داد. نیاز نیست کل نسخه را اجرا کرد، اما خیلی از پیشنهادها میتوانند به کاهش تورم و به رونق بخش واقعی اقتصاد یا تولید کمک کنند.
وقتی بحث حکمرانی اقتصادی مطرح میشود، همگی باید در کنار یکدیگر، مسیر مشخصی داشته باشند. خیلی از سرمایهگذاریهایی که در کشور انجام شده است، در بخشهای اقتصادی بوده که مزیتی نداشتهاند و بیشتر اوقات بهشکل گلخانهای و مصنوعی یک بخش اقتصادی را سر پا نگه داشتهایم و اگر خیلی از موضوعات را از خلال اصلاح حکمرانی آن بخش میدیدیم، در خیلی از زمینهها میتوانستیم وضعیت بهتری داشته باشیم و کارهای اجرایی در زمینه اقتصادیمان هم اثربخشی بیشتری داشت.