-

آفت تکرار مسئولان تکراری

منوچهر محمدشمیرانی کارشناس ارتباطات

معمولا دولت جدید که بر سر کار می‌آید مدیران و مسئولان دولت قبلی -چه اصلاح‌طلب و چه اصولگرا- کت بر تن می‌کنند و میز و جایگاه را، به مدیر و مسئول جدید تحویل می‌دهند. سپس، یا به کنج خانه می‌روند یا به شغل قبلی خود بازمی‌گردند.

منوچهر شمیرانی

تغییرات وسیع

در بسیاری از کشورهای دنیا، باوجود آنکه خلاف کشور ما، مدیران رده بالا و اصلی، توسط حزب پیروز انتخابات برگزیده می‌شوند، سعی می‌شود دامنه تغییر مدیران، محدود باشد و به سیاست‌های کلی کشور، لطمه‌ای وارد نسازد. تغییر مدیران بیشتر شامل مناصب و جایگاه‌های حساس و کلیدی می‌شود و در رده‌های میانی و پایین‌تر، تغییر افراد ارتباطی به تغییر دولت‌ها ندارد. برای نمونه، رئیس یکی از دانشگاه‌های معروف امریکا، باوجود چندین بار تغییر دولت، حدود 30 سال در جایگاه خود قرار داشت تا به سن بازنشستگی رسید. در حالی که به‌دلیل عدم وجود ساختار حزبی و تشکیلاتی در کشور ما، امکانی برای رشد و تربیت مدیران در رده‌های گوناگون وجود ندارد و با تغییر دولت‌ها، علاوه بر مدیران، مجموعه سیاست‌ها و روش‌ها و برنامه‌های دولت قبلی، به یکباره کنار گذاشته و به فراموشی سپرده می‌شود و چون، این آمدن‌ها و رفتن‌ها، بیشتر قبیله‌ای و براساس اشتراکات جناحی است، دولت جدید، معمولا کاری به آن بخش از عملکرد مثبت و موثر دولت قبلی هم ندارد و به‌عبارتی، مجموعه مدیران ریز و درشت را از بالا تا پایین -و به‌روایتی طنزگونه، حتی آبدارچی‌ها را هم- تغییر می‌دهند. متاسفانه، همین دیدگاه و همین روش، در طول چند دهه اخیر موجب وارد آوردن ضررها و خسارات فراوانی به کشور و ساختار اداره آن شده است؛ چراکه کمتر مدیری پیدا می‌شود که باتوجه به احتمال عمر کوتاه مدیریتی‌اش، به‌دنبال برنامه‌ریزی‌های اساسی و بنیادی میان‌مدت و بلندمدت برود و بیشتر، به‌دنبال آن خواهد بود که برنامه‌های زودبازده را دنبال کند تا امتیاز تحقق آن، برای خودش منظور شود!

سندرم تکرار

مشکل بزرگ و اصلی دیگر تغییر دولت‌ها در کشور ما، گرفتار شدن ساختار اداره کشور به بیماری «سندرم تکرار» است. از هر جناحی که دولت را در اختیار بگیرند، تکرار مسئولان تکراری، به‌شدت آزاردهنده است. روایت رایج در افواه عمومی این است که اگر کسی، به داخل چرخه و حلقه مدیریت راه پیدا کند، این شخص، اطمینان خواهد داشت برای همیشه، درون بافت قدرت قرار خواهد داشت.

به‌قولی، مردم و ساختار کشور ما به تکرار عادت کرده است. اما شاید بتوان گفت تکرار مدیران، چیزی شبیه تکرار سیگار کشیدن یا تکرار غذا خوردن است؛ در ابتدا، شاید لذت داشته باشد، اما بدون‌شک تداوم تکرار، دیگر لذتی نخواهد داشت و در نهایت، به سکته خواهد انجامید؛ اتفاقی که با تکرار مسئولان و مدیران، می‌تواند برای اداره کشور هم بیفتد. کارشناسان، در مذمت استفاده از مدیران تکراری می‌گویند بسیاری از مشکلات کنونی کشور در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، معیشتی و... حاصل و برآیند عملکرد همین مدیران تکراری است. ناترازی آب و برق و گاز و مسکن و بسیاری چیزهای دیگر، نتیجه عدم پیش‌بینی‌های لازم و عدم برنامه‌ریزی‌های به‌موقع همین مدیران تکراری است. به‌فرض که باز هم، همین افراد در مسند و جایگاهی قرار بگیرند، بعید است بتوانند حرکتی جهشی، در جهت رفع مشکلات کنونی کشور داشته باشند. شاید بررسی ناترازی برق -که خودنمایی بیشتری هم در تابستان امسال دارد- نمونه بی‌ربطی نباشد. فکر کنید اگر یک وزیر با سن بالا و احیانا با تجربه قبلی، عهده‌دار چنین سمتی شود، به احتمال فراوان، با همان الگوهای دوره‌های گذشته وزارت خویش عمل خواهد کرد و به‌دنبال احداث نیروگاه‌هایی با سوخت گاز و مازوت خواهد رفت؛ یعنی دنبال کردن همان روش‌هایی که منجر به شکل‌گیری بحران‌هایی مانند آلودگی هوا و ناترازی برق شده است. در حالی که یک وزیر جوان و متخصص، ساخت نیروگاه‌هایی با انرژی پاک و تجدیدپذیر را مدنظر قرار خواهد داد. ویژگی مثبت دولت جدید، تشکیل شورای راهبری دولت چهاردهم با حضور کارشناسان و صاحب‌نظران گوناگون بود که با بررسی گزینه‌های گوناگون برای هر جایگاهی، بهترین نفرات را به رئیس‌جمهوری معرفی کردند تا بتواند انتخاب نهایی خود را، بهتر و راحت‌تر انجام دهد، اما باتوجه به ضرورت جوان و چابک‌سازی دولت در این برهه حساس کشور، دیده شده است گزینه‌های جدی برخی از وزارتخانه‌ها، میانگین سنی بالایی دارند که با این حساب، به‌جای اینکه جوانان متخصص و توانمند فراوانی که در حال ‌حاضر حضور دارند و با فکر و تخصص خویش، می‌توانند با نوآوری‌های مناسب دنیای جدید، روزگار بهتر و روشن‌تری را برای مملکت رقم بزنند، باید شاهد حضور مجدد مسئولان تکراری باشیم که با استفاده از حمایت‌ها و لابی‌های قدرتمند موجود، باز هم راه بر حضور پویای جوانان می‌بندند و جای آنها را در مناصب و جایگاه‌های مختلف تنگ می‌کنند؛ راهی که به‌حتم، منجر به خروج بیشتر این سرمایه‌های فکری ارزنده کشور و مهاجرت اجباری آنان به نقاط دیگر دنیا خواهد شد تا بتوانند از تخصص و دانش خود، به‌نحو بهتری استفاده کنند.

کوتاه سخن آنکه اگر دولت جدید، سر آن دارد که در ادامه حرکت تشکیل شورای راهبری دولت چهاردهم، خروجی و بازدهی مطلوب‌تری از فعالیت و عملکرد مدیران خود داشته باشد، باید ضمن استفاده از تجربه ارزشمند بزرگان کشور در جایگاه‌های مشورت و نظارتی، فرمان حرکت دوباره و پیشرفت کشور را در دستان جوانان بگذارد تا با تخصص بالا و ایده‌های نو، روزگار نوینی را برای کشور خلق کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین