خطری که بیخ گوش معدنکاری است
احسان موسوی- استاد دانشگاه و کارشناس معدن
موضوع مهاجرت نخبگان و حتی نیروی کار بهتازگی دوباره اوج گرفته است، این تهدید حوزه صنعت معدن، کشور را تهدید میکند. مهاجرت نخبگان صنعت یا نخبگان جامعه علمی کشور از دیرباز بوده و هست، اما بهتدریج روند صعودی پیدا کرده و به همه حوزهها تسری یافته است که جای بحث و تامل دارد. این آسیب امروزه دامن حوزه پزشکی را هم گرفته است و امروزه بهعنوان یک تهدید ملی از آن نام میبرند.در حوزه تخصصی مهندسی معدن در دهههایی به این اتفاق در جایگاه فرصتی برای انتقال فناوری و تکنولوژی روز نگاه میشد، اما امروز این موضوع بهعنوان تهدید مطرح میشود یا درباره مهاجرت دانشجویان یا اساتید، پیشتر از آن بهعنوان چرخش نخبگان یاد میشد، اما درحالحاضر، واقعیت چیز دیگری است و براساس پارامترهایی مانند اقتصاد، اشتغال، مسائلاجتماعی و مانند آن، از شکل چرخشی خارج شده و به مهاجرت قطعی رسیده است. یقینا در حوزه صنعت معدنی، مهاجرت متخصصان بهعنوان نخبه صنعتی علاوه بر از دست رفتن تجربیات یک شخص نخبه، سرمایهگذاریهای اقتصادی چشمگیری هم عاید کشورهای دیگر میشود و داراییهای ما به خزانه آنها سرریز خواهد شد.
تعدد شرکتهای ایرانی بهثبترسیده در کشورهای هدف، گواه و موید این مطلب است. مهاجرت افراد آکادمیک از بدنه دانشجویی به بدنه اساتید هم رسیده و سرعت بالای رشد این مسئله در سالهای اخیر ملموس بوده است. جالب اینجاست که زمانی، مهاجرت کردن، مخصوص نخبگان بهمعنای واقعی کلمه بود، اما امروز دانشجویان میانی هم بهجد دنبال ترک کشور هستند و بسیاری از همین دانشجویان با تخصص مهندسی معدن بهعنوان کارشناس، سرپرست و سایر مسئولیتهای مربوط در صنعت معدن مشغول فعالیت هستند که روز به روز تعداد آنها کاهش پیدا میکند و به این ترتیب، حوزه جامعه مهندسی معدن با تهدیدی جدی رو به رو است و در بازه زمانی میانمدت و بلندمدت، ما را به کمبود نیروی انسانی متخصص، کاربلد و ماهر دچار میکند.افراد معمولا با بررسی پارامترهای جذاب در کشورهای دیگر و ارزیابی آنها، مقصد خود را مشخص میکنند. نخستین پارامتر؛ سطح کیفی زندگی است و بر این اساس، برای جامعه مهندسین معدن؛ کانادا، استرالیا و نیوزلند در صدر مقاصد مهاجرتی قرار دارند. دومین پارامتر مهاجرپذیر بودن آن کشور است. بنابراین استرالیا باتوجه به مشوقهایی که در نظر گرفته است و کانادا؛ باز هم در اولویت قرار میگیرند.پارامترهای بعدی؛ کیفیت دانشگاهها، امکان تحصیل ارزان، شرایط اقامت آسان، بازار کار خوب، امنیت، فرصت کارآفرینی، رشد اقتصادی، قدرت سیاسی، اقتصاد بازارمحور، پویایی و عدالتاجتماعی است.
در مجموع باتوجه به همه این موارد، کانادا و استرالیا مقصد اول مهاجرت نخبگان حوزه معدن بوده است.ارزیابیها نشان میدهد که در جامعه مهندسی معدن، کیفیت زندگی و رشد اقتصادی رتبه بالاتری را به خود اختصاص داده است و در مراحل بعدی توان فنی و تکنولوژیکی پیشرفته کشور مقصد هم از پارامترهای تاثیرگذار بوده است.اما اگر فرآیند فرار نخبگان با همین سرعت و شدت پیش برود، در بلندمدت به تهدیدی ملی تبدیل خواهد شد و گریبان همه صنایع ما از جمله صنایع پاییندستی را خواهد گرفت.جدا از دلایل مشترکی که جریان عمومی مهاجرت را به راه انداخته است، باید به طور اختصاصی به آن دسته از عوامل رانشی در حوزه معدن توجه کنیم تا با شناخت آنها، این روند را تا جای ممکن متوقف کنیم.اما بهطورکلی باید گفت فرار نخبگان صنعت، در کوتاهمدت موجب خروج دانش و سرمایه، در میانمدت منجر به کاهش نیروی کار مولد و در بلندمدت هم، بهدلیل کاهش جمعیت نخبگان، به تهدیدی ملی تبدیل خواهد شد. چون ارتباط مستقیمی میان نیروی انسانی متخصص و ماهر و رشد اقتصادی موردانتظار وجود دارد. توسعه همهجانبه کشور مستلزم رشد، حفظ نیروها، افزایش توانمندی و تخصص و پدید آوردن حس تعهد و تعلق در آنها است.
اگر این موضوع را، از بعد جهانی شدن در کشورهای در حال توسعه بررسی کنیم، در کوتاهمدت باعث کاهش صنایع سنگین و اشتغال و صادرات میشود که بهتبع آن، صنایع پاییندستی مرتبط را نیز درگیر میکند.ما همواره به جلوگیری از خروج ارز توجه داشتهایم، اما آیا به موضوع مهاجرت نخبگان هم توجه ویژهای داشتهایم؟ کشورهای مقصد به این موضوع بهعنوان یک منبع بزرگ افزایش توان فکری توجه دارند که بسیار گرانبها است. آیا غفلت در این موضوع مهم از دست دادن ذخایر علمی نخبه و جامعه نخبگان صنعتی نیست؟ آیا تنها برخورداری از ذخایر معدنی و نفتی برای اداره امور یک کشور کافی است؟خلاصه اینکه، باید خسارت مهاجرت نخبگان را در همه ابعاد و با دیدی همهجانبه بررسی کنیم و ارزیابی دقیقی از آن بهعمل بیاوریم. اگر به این سوال پاسخ داده شود، شاید فهم درستی از خسارتها و آسیبهای این پدیده بهدست بیاوریم.کشور ژاپن هر ساله چند صد نفر از دانشآموختگان رتبه اول دانشگاه توکیو را بهعنوان کارشناسان ارشد و مدیران میانی در دستگاههای اجرایی کشور جذب میکند و این افراد که از رشتههای گوناگون انتخاب شدهاند، مراحل تجربی را طی میکنند و در نهایت، مغزهای تشکیلات اجرایی این کشور را تشکیل میدهند، بهگونهای که مردم ژاپن لقب قهرمان ملی یا فداییان مردم ژاپن را به آنها دادهاند.