حفظ انگیزه سپردهگذاری
حمیدرضا اشرفزاده-اقتصاددان
اقتصاددانها در تمام دنیا از چند ابزار برای کنترل اقتصاد و مهار تورم بهره میگیرند که یکی از مهمترین این ابزارها کنترل نرخ بهره و سود بانکی است؛ به این معنا که میتوان از طریق نرخ بهره و نرخ ارز سیاستهای کلان اقتصادی را پیش برد. پس با حذف نرخ بهره در محیط تورمی امکان اجرای بانکداری اسلامی به حداقل خواهد رسید. تورم در ایران به اذعان مسئولان ۴۰ درصد است؛ در این شرایط تورمی چگونه میتوان نرخ سود تسهیلات بانکی را به صفر رساند؟
بهنظر میرسد در چند شرط امکان صفر شدن نرخ بهره وجود دارد؛ نخست، صفر شدن نرخ تورم و دوم صفر شدن رشد نرخ اقتصادی. در این دو شرط میتوان نرخ بهره را صفر کرد و اقتصاد بهراحتی کار خود را دنبال کند. اگر رشد اقتصادی ۴ درصد شود، نمیتوان انتظار داشت نرخ بهره صفر شود. در حالی که همه خواهان رشد اقتصادی هستند، وقتی تورم ۴۰ تا ۶۰ درصد است نمیتوان نرخ بهره را ۴ تا ۵ درصد کرد. در این شرایط چارچوب کلی اقتصاد بههم میریزد.
چند سال پیش اقتصاددانها به مسئولان ارشد کشور اعلام میکردند بهتر است در این شرایط ویژه نرخ بهره افزایش یابد، اما متاسفانه گوش شنوایی در این زمینه وجود نداشت و امروز نتایج بیتوجهی به این هشدارها را در اقتصاد کلان مشاهده میکنیم.
چند سال پیش در یک همایش با موضوع بانکداری اسلامی شرکت کردم و از یکی از ارائهکنندگان مقاله در این همایش پرسیدم که بانکداری اسلامی به چه معناست و آیا قابلیت اجرا دارد؟ او در پاسخ به من گفت: ما بهدنبال بانکداری واقعی اسلامی هستیم و تعریف خود را از بانکداری اسلامی ارائه داد و گفت در بانکداری واقعی اسلامی سپردهها باید وارد ریسک شوند؛ به این معنا که افراد در بانک افتتاح حساب کنند و بعد بانک با پول سپردهگذار کار تجاری انجام بدهد و براساس سودی که بهدست آورده، درصد سود سپردهگذار را پرداخت کند. در اینجا من این پرسش را از وی پرسیدم که اگر بانک ضرر کند چه حالتی ایجاد خواهد شد؟ در پاسخ گفت سپردهگذار نیز در ضرر بانک شریک است؛ همانگونه که در سود شریک بود.
این موضوع خلاف عقل سلیم است؛ فرض را بر این بگیرید که سپردهگذار یک بازنشسته باشد که پول خود را در بانک سپرده کرده تا از قبل سود سپرده، زندگی امنی برای خود ایجاد کند؛ آیا عقلانی است که نرخ بهره را صفر کرد و این فرد نیز متحمل ضرر شود؟ آیا امکان کار کردن برای فرد در این شرایط سنی وجود دارد؟
از لحاظ تاریخی در قرن ۱۹، بانک مرکزی انگلیس، بهعنوان مرکز سیاستگذاری نظام پولی و مالی جهان اقدام به نگارش قانون برات کرد و مکانیسم تعیین نرخ بهره بانکی را در این قانون آورد. بسیاری از اقتصاددانها این قانون را عمیقترین قانونی که بهدست بشر نوشته شده، توصیف کردند. در این قانون آمده است برای اینکه ربا نباشد نرخ بهره بانکی نباید بیشتر از ۵.۵ درصد شود.
زمانیکه مقوله بانکداری اسلامی در ایران مطرح شد این پرسش در ذهنم ایجاد شد که اساسا با چه هدفی چنین موضوعاتی مطرح میشود؟ این در حالی است که از طریق بانک نزول رد و بدل میشود و نزولخوارهای بازار نیز آزاد هستند. درست که در تمام کتابهای آسمانی ربا حرام و دریافت سود بالای ۵ تا ۶ درصد ربا است، اما باید این نکته را در نظر داشت که در محیط تورمی افراد محدودی پول خود را در بانکها سپرده میکنند و برای حفظ ارزش پول خود اقدام به خرید سکه، طلا، زمین و آپارتمان میکنند. تبعات این موضوع را بهخوبی در سالهای اخیر مشاهده کردیم و دیدیم چگونه مردم سپرده خود را از بانکها خارج و وارد بازارهای موازی کردند و این گونه ظرف مدت یک هفته نرخ آپارتمان ۴۰ تا ۵۰ درصد گران شد؛ آیا این اقدام حرام است یا افزایش نرخ بهره؟
بهنظر بنده نرخ سود بانکی باید از طرف بانکها پیشنهاد شود تا انگیزه سپردهگذاری را در مردم تقویت کند. اگر نرخ سود سپرده بانکی صفر شود، دیگر انگیزهای برای سپردهگذاری وجود ندارد.