-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->فریبا نباتی-خبرنگار

کرونا رفت-ما ماندیم اما نخندیدیم

فریبا نباتی-خبرنگار

کرونا رفت-ما ماندیم اما نخندیدیم

پس از حدود ۵ سال، ۴۲ ماه، هزار و ۲۵۲ روز و دو‌ ماه و نیم بعد از اعلام سازمان بهداشت جهانی، سرانجام وزارت بهداشت، سوم مرداد، از پایان شرایط اضطراری کرونا و استفاده همگانی از ماسک در ایران خبر داد. جهان در حالی شرایط اضطرار کووید ۱۹ را پشت سر گذاشت که براساس داده‌های جدول جهانی ورلداُمتر از تاریخ ۲۹ ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی (که ثبت آمار رسمی کرونایی آغاز شد) تا ۲۵ مه‌۲۰۲۳(۴ خرداد امسال)، ۶میلیون و ۸۹۶ هزار و ۱۶۰ تن بر اثر این بیماری از دنیا رفتند. هرچند پیش از آن، سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده بود همه‌گیری کووید باعث مرگ نزدیک به ۱۵ میلیون نفر در سراسر جهان شده است اما بسیاری از کشو‌رها شمار مرگ‌ومیر ناشی از آن را کمتر از میزان واقعی برآورد کرده‌اند. کرونا اما جز برآورد غیرواقعی آمار، در همه دنیا به یک شکل بروز نداشت. در کشورهایی با شرایط ایران که آمار و اخبار رسمی در آن چندان دقیق نیست و همین اطلاعات غیرشفاف هم اغلب و بی‌آنکه برای افکارعمومی توضیح داده شود شکل امنیتی به خود می‌گیرد، کووید ۱۹ را از عامل یک بیماری تنفسی واگیردار و کشنده دورتر کرد و شمایل غریبی داد.

از همان روزهای ابتدایی اعلام رسمی ورود ویروس و شیوع بیماری، شاهد اظهارات و اقدامات عجیب و گاه متناقض از سوی مقامات رسمی بودیم. اظهارات و اخباری که تا به امروز، هیچ مسئولی نخواسته یا شاید دلیلی ندیده است با شفاف‌سازی، گره‌های کور آن را برای مردم بشکافد. از جمع‌آوری ماسک‌ها و موادضدعفونی گرفته تا سرم و دارو از داروخانه‌ها که طبق روال عادی و منطقی باید در این مراکز به فروش می‌رسید تا ضدعفونی مراکز و معابر از سوی گروه‌های غیرمتخصص که جز بار بیشتر بر بحران دستاورد دیگری نداشت. یک ماه و چند روز پس از شیوع کووید ۱۹ و در حالی که ویروس و ابعاد بیماری برای دنیا ناشناخته بود و در بحبوحه هراس جامعه از همه‌گیری، اعضای شورای شهر و شهرداری تهران که مدیریت قرارگاه کرونا در پایتخت را بر عهده داشت با لوح تقدیر و بذل عنوان‌های دهان پرکن از همدیگر تقدیرکردند و مدیریت و شکست کرونا را جشن گرفتند!

درست چند ماه پس از مراسم بدرقه کرونا از سوی قرارگاه مدیریت کرونا و در حالی که هر روز در اخبار می‌خواندم و می‌شنیدم که مشکلی برای بستری بیماران نیست و کمبود تخت تنها یک شایعه است، پی یافتن تختی برای درمان بیماری غیرکرونایی بیمارستان‌ها را زیر ‌پا می‌گذاشتم و به‌عنوان یک شاهد عینی ناظر بودم که برخی بخش‌های عفونی از حضور مداوم پزشکان متخصص خالی و به دانشجویان پزشکی سپرده شده بود. کرونا شرایط اضطراری را در حالی پشت سر گذاشت که هنوز سوال‌های بسیاری بدون پاسخ قانع‌کننده پیش روی افکارعمومی مانده و در برابر چشمان‌شان رها شده است. اینکه کرونا کی به ایران رسید و چه زمان شیوع یافت؟ سوالی است که همچنان به صورت رسمی بی‌پاسخ مانده. هنوز نمی‌دانیم کووید ۱۹ جان چه تعداد از هموطنان ما را گرفته است؟ هر چند پس از چند ماه از شیوع بیماری وزارت بهداشت اقدام به انتشار آمار در سایت وزارتخانه کرد و این آمار بروزرسانی هم می‌شد اما همان‌ها که مسئول ارائه این آمار بودند هربار یادآوری می‌کردند اعداد رسمی را ضربدر دو و سه کنیم تا خودمان به نتیجه نهایی برسیم!

طبق پژوهش تطبیقی که توسط هیلز و همکاران او (در سال ۲۰۲۱) انجام‌ گرفته و توسط سازمان جهانی بهداشت هم منتشر شده، براساس برآورد داده‌های مرگ‌ومیر ناشی از کرونا در ۲۰ کشور مورد مطالعه، روی تعداد کودکانی که بر اثر این همه‌گیری والدین خود را از دست داده‌اند، ایران در جایگاه ششم قرار دارد. براساس آمارهای وزارت تعاون نیز، تا دی‌ سال ۱۴۰۱، هزار و ۶۱۳ کودک سرپرست خود را به ‌واسطه ابتلا به کرونا از دست‌ داده‌اند. سازمان بهزیستی سال گذشته در خصوص کودکانی که هردو سرپرست خود را با همه‌گیری از دست داده‌اند، اعلام کرده است هیچ‌کدام از این کودکان به مراکز نگهداری بهزیستی وارد نشده‌اند. اینکه سرنوشت این کودکان چه شد و آیا سازمان الزامی برای پیگیری سرنوشت آنها داشته است یا نه بی‌پاسخ مانده. این بی‌تفاوتی به آینده این کودکان چگونه با ادعای اینکه احتمالا توسط اقوام نگهداری می‌شوند، می‌تواند پاسخی درخور به وجدان جامعه باشد؟

دستگاه شناسایی کرونا (مستعان) که مانور رسمی و گسترده خبری یافت چرا هیچ‌گاه از پس شایعه‌ها خلاص نشد؟

براساس کدام منطق علمی و عقلی، مجوز ورود به حوزه تولید واکسن کرونا به ۱۴ شرکت دارویی داده شد؟ ساخت واکسن برکت با سرمایه هنگفت در دوران تحریم و نرخ بالای ارز که در میانه دست و پنجه نرم کردن مردم با مرگ‌های کرونایی خبری شد، براساس کدام منطق عقلی بود؟ آن هم واکسنی که براساس اعلام رسمی هزینه ساخت آن ۹ برابر نرخ واکسن جهانی تمام شد. پاسخی که باید درباره واکسن‌های پاستوکووک، سوبرانا ۰۲، کووپارس، فخرا، اسپایکوژن و نورا هم داد که هر روز خبر تولیدشان تیتر اخبار را در می‌نوردیدند اما با وجود هزینه بسیار حتی به مرحله تولید انبوه هم نرسیدند.

حالا کرونا رفته است، ما مانده‌ایم، اما نمی‌خندیم چرا که همچنان خاطرمان پر است از روزهایی که حتی نمی‌دانستیم کدام سمت ماسک را استفاده کنیم و ماده ضدعفونی‌کننده را از کجا بیابیم و در شبکه‌های اجتماعی پی تخت خالی بیمارستان می‌گشتیم و از همدیگر مدد می‌گرفتیم، کشف کرونایاب و تولید واکسن‌ها و قرص‌های ندیده‌ای بود که در تیتر اخبار جای می‌گرفتند و استفاده گسترده و بیش از اندازه از رمدسیور که حتی صدای بسیاری از پزشکان را هم درآورده بود.

نمی‌خندیم چرا که اظهارات ناپخته و عجیب کنار تصمیمات تک‌بعدی، شتابزده و غیرمنطقی موجب افزایش آمار و بارسنگین ابتلا و مرگ‌ومیر شد. نمی‌خندیم چرا که جان ما محل آزمون و خطای کسانی شده بود که نمی‌خواستند از تجربه جهانی پاندمی‌ها بهره ببرند و نام و نان به سلامت و زندگی ما مقدم بود.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین