-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->امیر حسن کاکایی-عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

صنعت خودرو رقابت‌پذیر و تامین اجتماعی

امیر حسن کاکایی-عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت

این روزها خیلی‌ها به‌شدت ذوق‌زده شده‌اند که قرار است خودرو دست دوم وارد شود و ما را از شر این خودروهای ایرانی و چینی نجات دهد. برخی هم ادعا می‌کنند با واردات خودرو دست دوم، خودروساز در فضای رقابتی قرار می‌گیرد و شاهد بازار رقابتی به‌نفع مصرف‌کننده خواهیم بود. البته مسئولانی که طرفدار این حرکت هستند، خود مسبب وضعیت موجودند. فقط بخش به‌ظاهر خوب ماجرا را به مردم اعلام و آن را بهانه‌ای می‌کنند برای این طرح ضدتوسعه‌ای خود. آیا هر کشوری که واردات خودرو دست دوم در آن آزاد است، اوضاعش از ما بهتر است؟ آیا مثلا همه مصری‌ها از خودروهای خود راضی هستند؟ آیا قیمت خودرو متناسب با درآمد مردم آنهاست؟ آیا در کشوری مانند امارات که قیمت خودرو در آن ارزان‌تر است، بقیه خدمات و کالاهای‌شان از ما ارزان‌تر است؟ آیا آنها مانند ما مرغ را گران‌تر از بازار بین‌المللی خریداری می‌کنند؟ مسکن چطور؟ اگر قرار به مقایسه باشد، باید همه‌چیز را مقایسه کرد. اینکه تنها بخشی از جامعه و سیاست و اقتصاد را با یک کشور دیگر مقایسه کنیم، حتما به انحراف می‌رویم؛ کما اینکه با همین مقایسه‌های نادرست صنعت خودرویی روی دستمان مانده که رقابتی نیست و مضحکه سیاسیون و معروفیت‌شان شده است.

حال کلاه‌مان را قاضی کنیم. اگر خودرو دست دوم بیاید، مشکلات صنعت خودرو مانند کمبود ارز، سرمایه، بهره‌وری، برق، نیروی متخصص، امکانات، فناوری و... و هزینه‌های دولتی زیاد خودروسازی‌ها حل می‌شود؟ مشکل خودروهای فرسوده و ترافیک چطور؟ مشکل خدمات پس از فروش چه؟ آیا اصولا رقابت‌ناپذیری صنعت خودرو ناشی از حمایت‌های ظاهری دولت از این صنعت است یا بر عکس ناشی از سیاست‌گذاری‌های غلط و نگاه سیاسی به صنعت؟ وقتی دولت و مجلس از جیب سهامدار، به خودروساز دستور می‌دهد 50 درصد خودروهای تولیدی به طرح حمایت از جمعیت اختصاص یابد، جز این است که دولت، خودروساز را ابزار توزیع رانت می‌بیند؟ وقتی دولت به خودروساز دستور می‌دهد محصولش را زیر قیمت تمام‌شده عرضه کند و بعد هم آن را عتاب می‌کند که چرا با لبخند کالای عالی تحویل نمی‌دهد، دارد از خودروساز حمایت می‌کند؟

اما واقعا چرا من طرفدار توسعه صنعتی هستم و ادعا می‌کنم باید حمایت واقعی از صنعت خودرو انجام شود؟ البته ببخشید که عبارت «من» را به‌کار می‌برم، چون فکر می‌کنم تقریبا در طرفداری از توسعه صنعت خودرو، تنهای تنها مانده‌ام. فکر می‌کنید مانند دن‌کیشوت داستان سروانتس، دچار توهم شده‌ام و دوران حمایت از توسعه صنعتی گذشته است، اما با ارجاع به اصول، فکر می‌کنم من اشتباه نمی‌کنم، بلکه آنها که به‌راحتی توسعه صنعتی را با حمله مستقیم یا دفاع بد، منحرف کرده‌اند، اشتباه می‌کنند. برگردم به این اصول که بهانه من است برای نوشتن این متن؛ تامین اجتماعی. یک اجتماع خوب دارای یکسری خصوصیات حداقلی است: امنیت، آموزش و بهداشت که البته توزیع عادلانه فرصت‌ها، ثروت‌آفرینی و توزیع عادلانه ثروت، لازمه سه مورد یادشده است.

البته برخی کشورها آن سه اصل اول را از طریق درآمدهای نفتی و حمایت‌ دولت‌های خارجی کسب می‌کنند. کشورهای نفت‌خیز منطقه که با حمایت امریکا، امنیت خود را حفظ کرده‌اند، این‌گونه عمل می‌کنند. البته آنها هم در یکی دو دهه اخیر به این نتیجه رسیده‌اند که با این روش به‌تنهایی نمی‌توانند به امنیت و توسعه پایدار دست یابند. به‌همین خاطر، کشورهایی مانند عربستان، بعد از جریانات ابتدای قرن بیست‌ویکم با رونمایی از طرح خاورمیانه بزرگ و بعد از جریانات مربوط به بهار عربی، در سیاست‌های خود بازنگری کردند و امروز حتی کشور لم‌یزرعی مانند عربستان، برای خود در زمینه تولید محصولات کشاورزی، در حال جا باز کردن در سطح جهانی است. همین عربستان متوجه شد اگر دنبال توسعه پایدار است، باید برای جوانانش شغل ایجاد کند. حتی اگر میلیاردها دلار داشته باشید، فقط پول پخش کردن بین مردم، مشکل را حل نمی‌کند. باید برای مردم شغل ایجاد و به‌طور منطقی و برمبنای تلاش، اولا ثروت موجود را توزیع کرد و دوم به‌سمت ثروت‌آفرینی رفت. کشورهایی مانند امارات هم که سال‌هاست این مسیر را شروع کرده‌اند و ما پیشرفت برق‌آسای آنها را در 2 دهه اخیر مشاهده کردیم.

از کشورهای نفت‌خیز بگذریم و نگاهی به کشوری مانند ترکیه بیندازیم. ترکیه چگونه به جایگاه فعلی رسید؟ آیا جز با تلاش و سرمایه‌گذاری در صنعت بود؟ البته دوستان از من ایراد نگیرند. گردشگری صنعتی هم نوعی توسعه صنعتی است. هر کشوری که بخواهد امنیت، آرامش و تامین اجتماعی واقعی داشته باشد، باید زیرساخت‌های صنعتی خود را اعم از تولیدی و خدماتی توسعه دهد تا هم ثروت‌آفرینی کند و هم توزیع ثروت و در نتیجه توسعه فرصت‌ها برای رشد نسل‌های بعدی داشته باشد. این‌گونه تامین اجتماعی واقعی به وجود می‌آید. تامین اجتماعی‌ که صرفا برمبنای چاپ پول یا فروش منابع طبیعی باشد، به‌هیچ‌عنوان تضمین‌کننده رفاه بلندمدت مردم نیست. کافی است نگاهی به وضعیت کشورهای نفت‌خیزی مانند نیجریه و معدن‌خیزی مانند لسوتو و بولیوی و پرو بیندازیم. در مقابل کشورهای اسکاندیناوی تقریبا هیچ چیز جز سرمایه انسانی نداشته‌اند. در نیمه دوم قرن بیستم که نروژ، مخازن نفتی پیدا کرد، با استفاده از تجربه بشری، پول بادآورده را از اقتصاد خود دور و آن را مدیریت کرد. آنها به‌خوبی با مفهوم اقدامات ضد‌توسعه‌ای مانند بیماری هلندی آشنا بودند. سیاست‌گذاران‌شان هم تجربیات توسعه جهانی را جدی گرفتند و امروز از توسعه‌یافته‌ترین و امن‌ترین کشورهای جهان هستند. ما هم باید در کشورمان توسعه صنعتی را جدی بگیریم و برای این منظور متناسب با توان‌مان، چند صنعت را به‌عنوان صنعت مادر بپذیریم و روی آنها سرمایه‌گذاری کنیم. خوب یا بد، یا کلا از روی شانس، صنعت خودرو، یکی از منتخبان بود که در برخی برهه‌های تاریخی خوب مدیریت شد و به کشور خدمت رساند، اما در اکثر موارد به‌عنوان گاو شیرده دوشیده شد و شلاق خورد. حالا هم با گرگ‌های وارداتی (خودروهای دست دوم) این گاو، تکه‌پاره خواهد شد. باشد؛ شما سیاستمداران برنده شدید. آن را به قربانگاه ببرید، اما از آن طرف جایگزین معرفی کنید. کشور بدون توسعه صنعتی نمی‌تواند امنیت اجتماعی پایدار را تضمین کند. اخطارهای بسیاری که درباره ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی می‌دهند، نتیجه سیاست‌های ضدتوسعه، توزیع رانت و مساوات‌طلبی‌های غیرعادلانه است که قطعا با روش‌هایی چون واردات خودرو دست دوم، تقویت خواهد شد و ما را هر چه بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین