متهم را پشت میزهای قدرت بجویید!
محمد درویش-فعال محیطزیست
۱- بهطور متوسط و به شهادت آمارهای شرکت مدیریت منابع آب ایران، میانگین آب قابل استحصال کشور در یک دوره بلندمدت ۵۲ ساله حدود یکصد میلیارد مترمکعب است. از این مقدار فقط حدود ۸ درصد میتواند نیاز آب شرب یکسال ایرانیان را تامین کند. یعنی کمتر از یکهفتم آبی که در مخازن سدهای ایران ذخیره میشود به فرض آنکه از مخازن آب زیرزمینی اصلا در هیچ شهری استفاده نشود -که میشود- کافی است تا ایرانیان را دیگر از هیولایی بهنام تشنگی نترسانیم.
۲- اگر اینک در خوزستان با رخدادی بهنام شورش آبی روبهرو شدهایم، در بروجن بیش از ۶۰ روستا را با تانکر آبرسانی میکنیم و در گیلان برای جبران کمبود آب شرب مردم به قطع رویشگاههای جنگلی و ساخت سدهای بزرگ مخزنی روی آوردهایم؛ این نه بهدلیل کمبود ریزشهای آسمانی که بهدلیل کمبود خرد، وجدان و فهم بومشناختی در مدیریت آبی سرزمین است.
۳- هیچ از خود پرسیدهایم که چرا مردم در خراسان جنوبی به اندازه خوزستان از کمبود آب خشمگین نیستند؟ پاسخ این است که آنها درک میکنند که در خراسان آبی نیست که بخواهند توزیع کنند، اما در خوزستانی که کارون، دز، کرخه، زهره، مارون و بهمنشیر را دارد؛ در خوزستانی که یکسوم منابع آب سطحی ایران در آن جاری است، چرا باید مردم در چنین فلاکتی اسیر و گرفتار باشند؟ ۴- آری... مشکل ما با دعا و نماز باران یا با غلبه تفکر سازهای در یزد، اصفهان، خراسان، سمنان، خوزستان، کرمان، ارومیه، فارس، قم و... حل نخواهد شد؛ وقتی بلد نیستیم از آب موجود بهدرستی استفاده کنیم؛ وقتی ضایعات در بخش کشاورزی ما چند برابر حد استاندارد است؛ وقتی با صادرات آب مجازی فکر میکنیم میشود پول پایدار تولید کرد؛ وقتی عرضه ترمیم لولههای فرسوده شبکه شرب شهری را نداریم و ۳۰ درصد آب را هدر میدهیم و وقتی هنوز به ۲۰ درصد اهداف برنامههای پنجساله چهارم تا ششم نرسیده و اغلب شهرهای ما فاقد تصفیهخانه و توان بازچرخانی آب هستند.
ما کفران نعمت کرده و خواهیم کرد تا زمانی که به جای پخمهها از نخبهها استفاده نکنیم و بهجای کلنگ مدیریتی با مدیریت کلنگی روزگار بگذرانیم. این شاید آخرین هشدار برای آنهایی باشد در درون حاکمیت که هنوز اعتبار و وقار ایران و توجه به حقوق ملی برایشان مهم است.