چالش نبود تفکر صحیح صادراتی
قدیر قیافه-فعال بازرگانی
برای دستیابی به توسعه صادرات، باید به تمام الزامات و ابزارهای آن توجه داشت. صادرات مانند معادله ای وابسته به مولفه های مختلف و کلیدی و توجه به هر یک از آنها از ضرورت های توازن در معادله است. وجود کالای قابل صادرات که مزیت رقابتی بالایی نسبت به سایرین داشته باشد و همچنین رایزنی با کشورهای مقصد برای کسب سهم بازار صادراتی، از جمله این مولفه ها محسوب می شوند. کشورهای همسایه و منطقه، به عنوان مقاصد مهمی برای صادرات ایران شناخته می شوند، اما تنها شناسایی این مقاصد کافی نیست و باید برنامه های مناسبی را برای افزایش تجارت غیرنفتی تدوین کرد. برای برنامه ریزی های تجاری، باید روشن کرد درباره صادرات چه کالایی، برای کدام مقصد صحبت می کنیم، چرا که نیاز و ظرفیت هر کشور برای واردات کالاها متفاوت است و ایران باید پیش از انجام هر اقدام تجاری، نیازسنجی خوبی در این باره انجام دهد. برخی کالاهای تولیدشده در ایران از نظر کیفیت و کمیت قابلیت صادرات گسترده دارند، اما مسیر صادرات این کالاها پرپیچ وخم بوده و موانع داخلی بیشتر باعث شکل گیری این پیچیدگی شده اند. نبود تفکر صحیح درباره صادرات، یکی از اساسی ترین ایرادات فعلی است که پیامدهای منفی برای تجارت کلان کشور ایجاد کرده و به عنوان مثال، نبود تفکر صادراتی سبب شده است تا استراتژی صحیحی برای تولید کالاها نداشته و نیازسنجی تخصصی از بازارهای هدف انجام نداده باشیم. در دهه های گذشته، اهداف تمامی فعالیت های تولیدی اعم از احداث کارخانه و توسعه های صنعتی، تامین نیازهای داخلی بوده است. در این مدت سیاست ها بر آن مبنا بوده که ابتدا بازارهای داخلی تامین شوند و در ادامه، اگر کالایی باقی ماند، آن را صادر کنیم. به عبارت دیگر، تا به امروز، نگاه صادراتی در روند تولید وجود نداشته است و فعالیت های اقتصادی، صادرات محور نبوده اند، بنابراین نقص در سیاست گذاری های مربوط به تولید، نخستین ضعف در مدیریت اقتصادی کشور است. باوجود نبود نگاه صادرات محور گسترده در تمامی بخش ها، طی سال های اخیر برخی حوزه های تولیدی و اقتصادی کشور حضور پررنگی در صادرات غیرنفتی ایران داشته اند. این صنایع صادرات محور، بیشتر در حوزه معدن، صنایع معدنی و پتروشیمی فعال هستند و جزو صنایع بالادستی کشور محسوب می شوند. به این دلیل، توجه زیادی به عملکرد و میزان صادرات آنها متمرکز است، اما باید یادآوری کرد تعداد صنایع پایین دستی بیشتر و اشتغالزایی در این واحدهای تولیدی مسئله ای حائزاهمیت است که متاسفانه در همین بخش نیز شاهد مشکلات زیادی هستیم. همان طور که پیش تر عنوان شد، ایراد اصلی توسعه صادرات ایران به دلیل ناکارآمدی استراتژی های کلان تجاری است. بدترین نوع سیاستی که می توان برای فعالیت های تجاری داشت، صادرات کالاهای باقیمانده پس از تامین نیازهای داخلی است. یکی از دلایل اصلی که در بسیاری از بازارهای جهانی حضور نداریم، نداشتن کالای مناسب صادراتی است. بنابراین هرگونه مسئله ای که باعث از بین رفتن مزیت رقابتی کالاها شود (مانند تورم، نبود تیراژ و کیفیت مناسب کالاهای صادراتی) مهم ترین مانع توسعه صادرات غیرنفتی ایران خواهد بود. علاوه بر اصلاح سیاست های صادراتی، باید زمینه های مناسب بهبود و تسهیل فعالیت های تجاری نیز فراهم شود. علاوه بر ایجاد ظرفیت های صادراتی و رایزنی های موثر با سایر کشورها، باید به نقایص بسترهایی اعم از تجهیزات لجستیکی و ساختار حمل ونقل کشور توجه شود. در این بخش، مشکلات و دغدغه های جدی وجود دارد که بدون رسیدگی به آنها، ترانزیت کشور همچنان به عنوان یکی از ضعف های زیرساختی و مانع اصلی فعالیت های تجاری باقی خواهد ماند. یکی دیگر از موانع توسعه صادرات غیرنفتی ایران، محدود بودن روابط بین المللی ما با سایر کشورهای جهان است، هرچند طی مدت اخیر دولت تلاش کرده تا روابط تجاری خود را با کشورهای منطقه و همسایه توسعه دهد، اما باید قبول کنیم راه ارتباطی ما با بخش زیادی از کشورهای توسعه یافته دچار اختلال است، بنابراین اگر دولت خواهان توسعه تجارت غیرنفتی باشد، باید ابتدا تمامی مولفه های تاثیرگذار بر این بخش را شناسایی کند و به تدوین استراتژی مناسب برای تقویت آنها بپردازد.