اقلیم حلقه گمشده در طراحی شهری
سارا انواری کارشناس معماری
برای آنکه بدانیم چه چیزهایی می تواند برای مقابله با گرما در معماری و شهرسازی موثر باشد، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که تاکنون چگونه در شهر زیسته ایم؟ سپس به این موضوع بپردازیم که چگونه دنیا را طراحی می کنیم تا آن گونه که دوست داریم، زندگی کنیم.
بنابراین باید مسئله مسکن در ایران را به دقت بشناسیم. در کنار روند شهری شدن و هجوم جمعیت به مراکز شهری در اواخر قرن بیستم، ما در ایران دهه ۴۰ ، شاهد نوعی دگرگونی در معنا و کارکرد مسکن هستیم که در اصل رشد منطقه شهری یا شهرک های اقماری است. در واقع، از نیمه قرن بیستم است که شهری شدن، در قالب کالا درآمده و زمین مستغلات تبدیل به رشد شهرک های اقماری و پیوندش با حاشیه نشینی می شود و به گونه ای تقسیم کار بین این مناطق اتفاق می افتد. در پیش نویس طرح «شهرهای جدید» از سوی وزارت کار و شهرسازی در نیمه دهه ۶۰ ، سیل مهاجرت را به شهرهای بزرگ، با احداث شهرهای جدید، تجربه کردیم، تا سرریزی باشد برای جمعیت کلانشهر تهران. آن هم به دلیل آماده نبودن زیرساخت ها برای اسکان جمعیت و بهره اصلی را به کسانی داد که دسترسی بیشتری به منابع و اطلاعات داشتند. آنها توانستند در قالب کمیته ها و تعاونی ها، تکه زمین و چهاردیواری کوچکی برای خود تهیه کنند. سپس ما در دهه ۷۰ شمسی شاهد چرخش دیگری درون تعدیل ساختار معنا و کارکرد مسکن شدیم. با پیش بینی جذب سرمایه خارجی، در قانون برنامه اول توسعه ( ۱۳۶۸ - ۱۳۷۲ ) دولت سازندگی برای بازسازی و نوسازی، تعدیل ساختاری را پیش کشید و اقتصاد دولتی تبدیل به خصوصی سازی، آزادسازی قیمت ها و کاهش نرخ ارز و اگر یادمان باشد همه اینها منجر به تورم ۶۰ درصدی در سال ۷۳ شد.
از زمان که سازمان های دولتی مستقل شدند شروع به درآمدزادیی کردند. تا پیش از آن، مانند دیگر دفاتر دولتی ردیف بودجه ای مشخص برای آن تعیین شده بود، پس در چرخش سیاست های شهری، بخش مسکن جای ویژه ای پیدا کرد و مسکن تبدیل به پیشران اقتصاد شد. همگرایی میان حکمرانی شهری و دولت مرکزی در سطح کلان، مسکن را در خط مقدم شکوفایی اقتصادی قرار داد. بازی برد ـ بردی میان بسازبفروشان و شهرداری برقرار شد که با فروش افق شهری و تغییر کاربری اراضی در ازای پرداخت پول، امکان خرید تراکم و تجاری سازی فضای شهری را مهیا می کرد و قاعدتا بخش مهمی از پیوند آنچه به عنوان چرایی یک مسکن عرضه می شد، با تغییر شکل فرآیند به روندی تبدیل شده است که امروزه ما تهران را در رأس شهرهایی بدون توجه به محیط زیست، مالیات کربن و گرمایش کره زمین می دانیم. سوال اینجا است که در شرایط حاضر که قدرت خرید بسیار پایین است و شهر در کنار تبدیل شدن به تابوت هایی عمودی، دوره های رکود اقتصادی را بیش از پیش تجربه می کند، چگونه می توان به راهکارهایی در زمینه معماری و شهرسازی رسید تا در برابر تغییرات اقلیمی و گرما مقابله کند؟ تا الان متوجه شدیم که به نظر می رسد از اساس معماری آن چیزی نبود که برای سوال بنیادین بقا به آن طریقی که ریچارد نویترا در اواخر دهه ۵۰ میلادی از آن انتظار داشت. او معتقد بود که طراحی، لازمه ادامه حیات است، زیرا پیشرفت های تکنولوژی از ظرفیتی که انسان برای سازگاری از طریق تکامل بیولوژیکی داشته ، فراتر رفته است. هر طراحی در ادامه به توانایی های طبیعی انسان آسیب می زند یا باتوجه به نیازهای سیستم عصبی و شرایط فیزیولوژیکی مان تغییر می کند و چون ما هم اکنون با وضعیتی مواجهیم که بیشتر آسیب ایجاد کرده است، پس حکم کلی درباره معماری و شهرسازی خوب و اصولی، مانند توجه به شرایط محیطی، کریدور هوا، منطبق با اقلیم و ... با شرایط موجود دور از برنامه و چنان بلندمدت به نظر می رسد که تا زمان تحقق آن گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، ایران را صدرنشین بی توجهی به چنین مسائلی خواهد کرد. پس چه کنیم؟ کارهای لازم الاجرایی می تواند در این مقوله یاری رسان باشد، به شرط آنکه در سیاست های کلان در کنار برنامه های بلندمدت معماری و شهرسازی اعمال شود و از اساس اهمیتی داشته باشد. اما این کارها چیست؟ همان طور که می دانیم گرما یا همان انرژی گرمایی به 3 شکل مختلف به سمت برودت حرکت می کند: تابشی، تماسی و جابه جایی. جالب است، بدانیم که سهم اتلاف انرژی در صنعت ساختمان بیشتر از صنایع کارخانجات تولیدی و کشاورزی است. هدر رفتن انرژی در فصل سرما، با احساس سردی دست در دیوارهای پیرامونی و احساس گرما در فصل تابستان در آنها کامل مشهود است. مسئله دوم در اشکال تابشی گرما قابل توضیح است. بام تمامی ساختمان ها ایزوگام شده و رنگ آن تیره است، در حالی که می توان به سادگی برای آن راهکارهایی پیدا کرد. مسئله بعدی نیز مربوط به خودرو محوری و شهرسازی، ساخت پیاده راه ها، کوچه ها و خیابان های پوشیده از آسفالت است که علاوه بر گرفتن امکان رشد گیاهان بومی، این فرصت را برای جذب گرما فراهم می کند تا به صورت محسوسی گرما را بیش از دمای هوا احساس کنیم. صنعت معماری و شهرسازی می تواند گاهی شهری تحویل مان دهد که هر چهارشنبه حاضر شویم، عوارضی را برای خروج از آن حتی برای یک روز هم شده پرداخت کنیم.