-

رعایت استانداردهای آپارتمان‌نشینی

مصطفی آب‌روشن ـ جامعه‌شناس

آپارتمان ‌ نشینی، یکی از شاخصه ‌ های مهم سبک زندگی در دنیای امروز است که ناشی از تغییرات محیط اقتصادی و اجتماعی زندگی ما است. در واقع این تعاملات در هم تنیده که در شهرهای کلان به انسان ‌ ها تحمیل ‌ شده، گاهی گریزناپذیر به ‌ نظر می ‌ رسد. در جامعه ما یکی از پدیده ‌ های نوظهوری که به ‌ عنوان یک مسئله اجتماعی می ‌ توان به آن پرداخت، بحث افزایش ساخت ‌ وساز و برج ‌ نشینی است که متاسفانه این ‌ گونه مجوزها هیچ ‌ گونه برچسب اجتماعی ندارد. با این همه، برای داشتن زندگی اجتماعی سالم باید استانداردهای زندگی آپارتمان ‌ نشینی را رعایت کرد. به ‌ عبارتی ابتدا باید الگو و تجربه زندگی جمعی در برج ‌ ها به شهروندان آموزش داده شود و سپس این سبک از زندگی در قالب بلند مرتبه ‌ سازی در جامعه نهادینه شود. در حوزه آپارتمان ‌ نشینی جامعه ما با نوعی تاخر فرهنگی روبه ‌ رو است و شهرنشینی برای بسیاری از ساکنان شهری خریداری ‌ شده، زیرا حقوق و مسئولیت ‌ های زندگی در آپارتمان، هنوز در شهروندان درونی نشده، به ‌ طوری ‌ که انبوهی از مسائل، درگیری ‌ ها و اختلافات را در آپارتمان ‌ ها شاهد هستیم که به علت فقر فرهنگی و نبود الزامات زندگی آپارتمان ‌ نشینی به ‌ وجود آمده، گفتنی است بسیاری از برج ‌ های ساخته شده حتی با بافت اجتماعی منطقه همسازی نداشته و به ‌ عنوان وصله ‌ ای ناجور در منطقه خودنمایی می ‌ کند.

نکته دیگری که باید موردتوجه مدیران شهری قرار گیرد این است که آیا بسترهای فرهنگی، اجتماعی، تفریحی و زیرساخت ‌ های خدمات ‌ رسانی برای افزایش جمعیت این ‌ چنینی موردمحاسبه قرار گرفته یا خیر؟ این محدودیت ‌ ها باید به شکل متمرکز در مباحث معماری شهری مد نظر مدیریت شهری قرار گیرد. در واقع با افزایش جمعیت ناگهانی در یک منطقه و محدودیت ‌ های منابع زیرساختی، به ‌ طور قطع، ما با انواع مسائل و نارضایتی ‌ های شهروندان روبه ‌ رو خواهیم شد.

بدیهی است هر قدر تراکم جمعیتی در یک منطقه خاص افزایش پیدا کند، به ‌ طور قطع، تراکم اخلاقی را به ‌ دنبال خواهد داشت. در واقع افزایش جمعیت با افزایش خشونت و کجروی نسبت مستقیمی دارد، زیرا نسبت جمعیت به منابع را از حالت اعتدال خارج می ‌ کند و شهروندان برای رسیدن به منابع محدود با هم رقابت می ‌ کنند و این الگوی رفتاری، خشونت ‌ های کلامی و فیزیکی را افزایش می ‌ دهد. برخی مواقع این پرسش مطرح می ‌ شود که چرا در فصل تابستان خشونت ‌ های رفتاری در جامعه بیشتر می ‌ شود، این پدیده به اصلی که گفته شد برمی ‌ گردد. یعنی در این فصل ‌ ها تمایل به مسافرت در مکان ‌ های زیارتی و تفریحی بیشتر می ‌ شود و افزایش ناگهانی جمعیت در یک منطقه جغرافیایی که با محدودیت منابع مواجه است، به ‌ طور قطع، تنش ‌ های بین ‌ فردی و آسیب ‌ های فراوانی را به ‌ وجود می ‌ آورد. به ‌ عنوان مثال، شهروندان بر سر جای پارک با هم به نزاع می ‌ پردازند، در حالی که در فصل زمستان کمترین خشونت رفتاری و جرم را در آن منطقه را شاهدیم، زیرا در فصل زمستان به تناسب تراکم جمعیتی کم، تراکم اخلاقی کمتری را شاهد خواهیم بود.

افزایش مجوزهای برج و آپارتمان ‌ سازی موقعی کمترین آسیب را دارد که منابع زیرساختی آن از قبل مهیا شود تا شهروندان کمتر بر سر منابع محدود رقابت کنند. نکته دیگری که افزایش ساخت ‌ وسازهای غیراصولی به جامعه تحمیل می ‌ کند، پدیده ‌ ای به ‌ نام گمنامی در مناطق شهری است. در واقع هرقدر جمعیت زیادتر شود، احساس گمنامی در شهروندان بیشتر شده و افرادی که انگیزه ‌ های مجرمانه دارند، فرصت پیدا می ‌ کنند تا به جرائم و رفتارهای خشونت ‌ آمیز دست بزنند، چراکه نظارت اجتماعی به ‌ شدت پایین می ‌ آید. اما در روستاها و شهرهای کوچک به علت نظارت شدید اجتماعی که ناشی از ارتباطات چهره به چهره، فامیلی و محلی است، شخص کمتر امکان و فرصت کجروی پیدا می ‌ کند. از سوی دیگر، مناطق کوچک شهری و روستایی به علت همگن بودن جمعیت از لحاظ طبقاتی و اقتصادی، شخص فشارهای روانی کمتری را احساس می ‌ کند، اما در شهرها به ‌ دلیل ناهمگنی جمعیتی و در هم ‌ تنیدگی طبقات گوناگون اجتماعی، شکاف عمیق طبقاتی به ‌ شدت مشهود است و این احساس بی ‌ عدالتی، فشارهای مضاعفی را از نظر روانی به طبقات فرودست جامعه تحمیل می ‌ کند. در مبحث ارتباط معماری شهری و وقوع جرم و خشونت، میان وقوع جرم و محیط زندگی رابطه مستقیمی برقرار است. با توجه به پژوهش ‌ های به ‌ عمل آمده، اندازه و فرم فضای شهری، فشردگی بافت محلات، آلودگی دیداری و کیفیت شبکه معابر از عوامل کاهش و افزایش وقوع جرم است. در واقع اندازه فضا در ایجاد امنیت و آسایش اجتماعی تاثیرگذار است و در ابعاد کوچک ‌ تر فضا، روابط صمیمانه ‌ تر برقرار است، اما بر عکس در میدان ‌ های بزرگ شهرهای کنونی به ‌ دلیل گمنامی افراد و جمعیت زیاد، شرایط ناهنجاری برای زندگی ایجاد می ‌ شود، هر چند فضاهای کوچک که با ازدحام جمعیت همراه باشد می ‌ تواند شرایط آسیب ‌ پذیری را به ‌ وجود بیاورد، اما مجرمان هیچ علاقه ‌ ای به دیده شده در حال ارتکاب جرم ندارند.

از منظر فرم فضا، هر محیطی که به مخفی ماندن فرآیند مجرمانه کمک کند برای مجرمان شرایط ایده ‌ آلی را فراهم می ‌ کند. به ‌ عبارتی فضاهایی که از منظر ساختاری نمایانی آن به حداقل برسد، به ‌ طور بالقوه، شرایط جرم ‌ خیزی را افزایش می ‌ دهد. از نظر فشردگی بافت شهری نیز مکان ‌ هایی که تراکم کاربردی زیادی دارند، به ‌ طور طبیعی، تراکم اخلاقی را به ‌ وجود می ‌ آورند، چراکه تردد انبوهی از جمعیت با فرهنگ ‌ ها و مناسبات اجتماعی گوناگون، زمینه ‌ ساز شرایط مساعدی برای ارتکاب جرم و ناهنجاری در محیط ‌ های شهری است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*