معدنکاری فراسرزمینی از شعار تا واقعیت
مرتضی قلی اصانلو ـ استاد دانشکده مهندسی معدن دانشگاه امیرکبیر
از میان ۲۰۰۰ کانی موجود در دنیا، برای برداشت حدود 100 نوع از آنها معدنکاری انجام میشود و براساس اطلاعات ـ کم و بیش متغیرـ موجود، کشور ما از ۶۴ تا ۸۱ نوع کانی برخوردار است.
اگر بپذیریم که ـ در حالت خوشبینانه ـ ذخیره ۸۱ نوع از این 100 نوع فلز و کانی موردنیاز در صنعت کشور قابلتامین است، بخش زیادی از مواد معدنی موردنیاز صنعت کشور قابل بهرهبرداری خواهد بود.
اما درباره معدنکاری فراسرزمین مطالعات و مقدماتی نیاز است.
ابتدا باید در داخل کشور، مطالعات زمینشناسی تا عمق ۱۰۰۰ متر انجام دهیم و اطمینان حاصل کنیم از نظر زمینشناسی چه فلز و کانیهایی تا این عمق وجود دارند و دیگر اینکه آیا منابع موجود، ظرفیت تبدیل شدن به معدن را دارد یا خیر؟
وقتی این مطالعات انجام شد و توانستیم ظرفیتهای کشور را از نظر وجود کانی و فلز مشخص کنیم و با اطمینان بالا بدانیم که ذخیره موردنظر وجود دارد یا خیر، آنوقت میتوان وارد مرحله برنامهریزی برای آینده صنعت کشور شد.
در مرحله برنامهریزی باید مشخص شود که در چشمانداز ۲۰ سال آینده قرار است چه محصولات صنعتی تولید شود تا برطبق آن بدانیم چه فلز یا کانیهایی نیاز داریم و آیا براساس مطالعاتی که انجام شده است، ذخیره آنها در کشور موجود است یا خیر؟
گاهی اوقات ذخیره در کشور موجود است، اما هزینه استخراج و تولید آن مقرون بهصرفه نیست و در کشور دیگری میتوان با سرمایهگذاری کمتر و هزینه عملیاتی پایینتر آن را تولید کرد.
در این صورت، دولت میتواند وارد سرمایهگذاری فراسرزمینی شود یا به بخش خصوصی اجازه فعالیت در این زمینه را بدهد.
اگر محصولات صنعتی که میخواهیم تولید کنیم، مشخص باشند شاید در بعضی موارد نیاز به سرمایهگذاری فراسرزمینی داشته باشیم. ضمن آنکه این محصولات صنعتی باید قابلرقابت با محصولات صنعتی سایر کشورها در عرصه بینالمللی باشند.
گام نهایی این است که ببینیم چشمانداز ثبات سیاسی و اقتصادی در کشور مقصد سرمایهگذاری، برای دورهای بین 15 تا 20 سال آینده چگونه است؟
وقتی هیچیک از این مقدمات بالا محقق نشده است، صحبت از معدنکاری فراسرزمینی بیشتر جنبه شعاری دارد. در حال حاضر مسئله این است که کشور ما چقدر به این کار نیاز دارد و چطور میتوانیم ارز آن را در شرایط فعلی تامین کنیم؟
هماکنون ایران برای دسترسی به معادن لیتیوم، سنگآهن، مس و مانند آن در افغانستان سرگرم فعالیت است. اما سنگآهن و مس را در ایران داریم و بهتازگی هم باز اعلام شد، ذخیره مس بزرگ دیگری در سیستان و بلوچستان پیدا شده است. در این حال چرا باید برای برداشت این محصول به افغانستان برویم؟ مگر اینکه بگوییم آنجا شرایط آسانتر و مقررات سادهتر است که با این همه نابسامانی که در افغانستان وجود دارد؛ بعید بهنظر میرسد.
در نهایت لازم بهذکر است که بهاعتقاد من بهجای صرف انرژی روی این موضوعات، باید شرایط سیاسی و اقتصادی را بهگونهای فراهم کنیم که سرمایهگذار خارجی جذب کشورمان شود، زیرا در این شرایط فقط سرمایه نیست که جذب کشور میشود، فناوری و نیروی متخصص و ماهر بههمراهش خواهد آمد و مهمتر اینکه این سرمایهگذاران میتوانند علاوه بر تولید محصولات صنعتی مرتبط با آن فلز و کانی، حتی در زمینه بازاریابی و فروش آن محصولات معدنی و صنعتی هم تاثیرگذار باشند. بههرحال باید از این بنبست بیرون بیاییم. ما جزئی از جامعه جهانی هستیم و باید شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی را بهگونهای مهیا کنیم که سرمایهگذاران خارجی هم مشتاق شوند که در بخش معدنی ایران فعالیت کنند و امکانات سختافزاری و نرمافزاریشان را به این حوزه بیاورند تا امکاناتی فراهم شود که بخش معدن به شکوفایی برسد و کشور استفاده مطلوبی از منابع خود داشته باشد. در پایان یادآوری مجدد این نکته ضروری است که شاید در مواردی، معدنکاری فراسرزمینی ضروری باشد، اما این موضوع مشروط به آن است که ثبات اقتصادی و سیاسی کشور مقصد برای دورهای ۱۵ تا ۲۰ ساله مناسب باشد و علاوه بر آن، انگیزههای لازم برای بخش خصوصی داخل کشور و سرمایهگذاران خارجی ـ برای فعالیت در بخش معدن ـ فراهم شود.