-
نویسنده<!-- -->:<!-- --> <!-- -->گیتا جاودانیگزارش صمت از داستان دنباله‌دار خام‌فروشی سنگ‌های ساختمانی

وقتی جای سنگ تنگ می‌شود

براساس آمارها از هر ۴ معدنی که اکتشاف می‌شود، یکی به زیرمجموعه سنگ‌های ساختمانی تعلق دارد.

وقتی جای سنگ تنگ می‌شود

درحال‌حاضر کمابیش ۲هزار و ۲۰۰ معدن سنگ در کشور ثبت شده که از آن میان، چیزی در حدود ۸۰۰ معدن فعال است و سالانه ۱۵میلیون تن سنگ ساختمانی خام در کشور تولید می‌شود. تعداد کارخانه‌های فرآوری موجود در کشور به ۵ هزار واحد می‌رسد که ظرفیت تولید سالانه آنها در حدود ۴۵۰میلیون مترمربع است. به باور فعالان این صنعت، کیفیت و تنوع سنگ‌های ساختمانی ایران به‌گونه‌ای است که قابلیت رقابت در بازارهای جهانی دارد. اما چالش‌های این حوزه برای رسیدن به‌ جایگاه شایسته آن کم نیست. یکی از این چالش‌ها که ردپای خود را در صفحه معدن روزنامه صمت هم به‌جا گذاشته، اختلاف‌نظر بر سر مفهوم «خام‌فروشی» سنگ است.

بعد از یادداشت‌های پی‌درپی مخالفان و موافقان این موضوع، در گزارش امروز صمت، به‌عنوان حسن‌ختام، علیرضا مهدیه و سیامک اخطاری، ۲ تن از فعالان و کارشناسان صنعت سنگ، له و علیه مفهوم خام‌فروشی اظهارنظر کرده‌اند.

قیاس‌ مع‌الفارق

سیامک اخطاری ـ کارشناس و فعال صنعت سنگ ساختمانی: در بررسی یادداشت‌ها و مقالات ارائه‌شده در دفاع از خام‌فروشی سنگ‌های ساختمانی باید ابتدا به این نکته اشاره کرد که یکی از مشکلات عمده بهره‌گیری از اعداد و ارقامی است که منبع و مرجع آنها با یکدیگر سنخیت ندارد و با ضرب و تقسیم و مقایسه آنها با یکدیگر، نتایجی به‌دست می‌آید که فاقد اعتبار است. دیگر اینکه در نتیجه‌گیری‌ها جایگاه ایران در تولید ضعیف نشان داده می‌شود که با عنایت به مستندات معتبر و قابل‌ارائه، می‌توان به نتایج ارائه‌شده شک کرد. بنابراین، باعنایت به اینکه آمار تولید و فروش معادن ایران به‌شکل کلی و تخمینی ارائه می‌شود، محاسبه و نتیجه‌گیری از آن علمی نیست. از سوی دیگر، مبنای مقایسه جایگاه ماده خام و محصول فرآوری‌شده باید کاملا یکسان باشد تا بتوان ارزیابی دقیقی از آن به‌عمل آورد.

آمار ۳۰ساله

گزارش سالانه سنگ‌ها و مرمریت جهان دکتر کارلو مونتانی ـ که در مطلب اینجانب به آن استناد شده ـ ۳۰ سالی است که به‌طورمرتب منتشر می‌شود. توضیح مفصل‌تر دراین‌باره با ذکر صفحات و جداول دارای مرجع، در فایل صوتی و تصویری در آپارات در زیرگروه توسعه صادرات سنگ‌های ساختمانی ایران (قسمت اول و دوم) بارگذاری شده است. به‌طورخلاصه، آنچه باید در زمینه گزارش‌های فوق به آن اشاره کرد، این است که تنظیم جداول براساس ۴ رقم اول اچ اس کد رخ داده است، زیرا اصولا تهیه گزارشی با جزییات ۶ رقم و ۸ رقم اچ اس کد بسیار دشوار و تا حدی ناممکن است. علاوه بر این، با ترجمه دقیق اچ اس کدها روشن می‌شود که برای بررسی و تحلیل داده‌ها نمی‌توان عدد تناژ کلی را به‌صورت ضرب و تقسیم ساده به مترمربع تبدیل و داده‌های آماری را یکسان‌سازی کرد، زیرا از دقت لازم برخوردار نیست.

نمودارهای فاقداعتبار

تهیه نمودار از جداول گزارش نیز کاری غیرعلمی است و در گزارش دکتر مونتانی، همچنین نمودارهایی مشاهده نمی‌شود، زیرا در صورت چنین اقدامی، جدول ستونی با ناهمگونی در محور و خط عمومی روبه‌رو خواهد شد.

پس ارزش این داده‌های کلی، بیانگر تفکیک بلوک خام و اسلب از سنگ فرآوری‌شده نیست. برای مثال، در مراودات کشور هند با اچ اس کد ۶۸۰۲ و رقم‌های بعدی آن می‌توان هم سنگ خام بلوک و اسلب را مشاهده کرد و هم سنگ‌های فرآوری‌شده را؛ بنابراین توجه به رقم‌های بعدی بسیار مهم است. نکته بعدی این است که براساس منبع ITC- UN COMTRADE صادرات سنگ‌های ساختمانی فرآوری‌شده از نوع ماربل یا مرمریت در سال ۲۰۱۷، برای کشورهای مطرح در این زمینه یعنی ترکیه، ایتالیا، چین، یونان و اسپانیا در کل ۱۶.۸ میلیون تن سنگ مرمریت فرآوری‌شده، بوده است که ارزش کلی آن در حدود ۶.۹ میلیون دلار برآورد می‌شود. در این میان، کشورهای فوق حدود ۶۱ درصد درآمد کل خود را فقط با ۳۴ درصد حجم سنگ‌های فرآوری‌شده به‌دست آورده‌ و با فروش ۶۵ درصد حجم سنگ رقم ۳۸ درصد ارزش دلاری را کسب کرده‌اند. به‌عبارت ساده‌تر، کل این ۵ کشور با فروش سنگ ساختمانی فرآوری‌شده کمتر، بیشترین میزان درآمد را به‌دست آورده‌اند.نکته مهم دیگر، به نظر نگارنده این است که سنگ‌های بلوک با سنگ‌های فرآوری‌شده اسلب در دنیا جمع زده می‌شود. بنابراین بخشی از آمار خام‌فروشی به اسلب تعلق دارد. این آمار به‌طورنسبی شاهد نوسان سالانه نیست، زیرا روند تغییرات در تجارت صنعت سنگ ساختمانی مرمریت آنی و توأم با نوسان بالا نیست.

نگاهی به چین و ترکیه

اگر مروری داشته باشیم به سهم ترکیه، به‌عنوان الگوی مناسب برای مقایسه با وضعیت ایران، به‌روشنی می‌توان دید صادرات مرمریت فرآوری‌شده ترکیه، در حدود ۲ میلیارد دلار بوده که چیزی نزدیک به ۴۴ درصد درآمد، ناشی از صادرات ۲۷ درصد حجم سنگ فرآوری‌شده و ۵۵ درصد درآمد ناشی از حدود ۷۲ درصد تناژ حجم سنگی است که به‌صورت خام و اسلب صادر شده است.

در اینجا است که اهمیت بهره‌وری و جایگاه فرآوری به‌خوبی نمایان می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، با حجم سنگ کمتر، درآمد نسبتا بالاتر صادرات فرآوری‌شده به‌دست ‌آمده است.چین در سال ۲۰۱۷، درآمد ۱.۱ میلیارد دلاری از صادرات مرمریت فرآوری‌شده داشته که بالای ۹۸ درصد این درآمد از ۹۲ درصد حجم فرآوری‌شده به‌دست ‌آمده است و فقط ۷.۸ درصد حجمی بلوک و اسلب سنگ توانسته ۱.۵ درصد رقم دلاری را ایجاد کند.

خام‌فروشان بزرگ

گاهی درباره کشورهایی که خام‌فروش نامیده می‌شوند، محصولاتی مانند سنگ‌طبیعی را با کامودیتی‌ها مقایسه می‌کنند، در حالی ‌که این رده‌ها تناقض سنخیت دارند و به‌این‌ترتیب، مقایسه‌ علمی آن ممکن نیست. برای مثال، استرالیا سنگ‌آهن خام صادر می‌کند، اما در بررسی زنجیره ارزش از تولید تا مصرف محصولات نهایی می‌بینیم که شرکت‌های تامین‌کننده مواد اولیه، خود در بازار سهام شرکت‌های بزرگ حضور دارند. بنابراین، مطرح کردن این پرسش که «چرا آنها خام‌فروشی می‌کنند؟» باید باتوجه به این نکته موردواکاوی قرار گیرد.

چیدمان خاص عرضه و تقاضا

مجموعه نفتی آرامکو نیز ۳ محصول دارد؛ نفت خام، بنزین و گازوئیل. اگر نگاهی به رابطه سهامی این شرکت در بورس‌های دنیا و شرکت‌های بزرگ داشته باشیم، روشن می‌شود که روند خام‌فروشی دارای چیدمان عرضه و تقاضای خاص است. از طرف دیگر، هر کشوری باید براساس مصالح ملی و منافع بلندمدت خود بتواند چیدمان تولید خام تا عرضه فرآوری را به‌شکلی هوشمندانه برنامه‌ریزی کند که در نهایت همه فعالیت‌ها منجر به جذب سرمایه به قسمت تولید و فرآوری شود و توسعه صنعتی، موردتوجه قرار گیرد، زیرا صادرات فرآوری یعنی فهرستی از دستاوردهای خوب، اشتغالزایی، شکل‌گیری زنجیره‌ای از تولید، تعمیر و نگهداری، رشد ساخت ماشین‌آلات مرتبط و....

عنوان خام «خام‌فروشی»

علیرضا مهدیه ـ کارشناس و فعال صنعت سنگ:خام‌فروشی در تعریف ساده به فروش و صادرات محصولات ابتدایی زنجیره تولید گفته و گاهی می‌شود این محصولات را به مرحله بعدی زنجیره انتقال داد و ارزش‌افزوده بیشتری نصیب بنگاه و کشور کرد و گاهی نیز می‌شود بدون انتقال به مراحل بعدی، با فروش و صادرات همان ماده، ارزش‌افزوده به نسبت خوبی به‌دست آورد و از همین ثروت ایجادشده، در راه رشد و افزایش صادرات، بهره‌مند شد. اما برای تعریف صحیح ماده خام، مواد اولیه یا اساسی موردنیاز در کشور، باید شروطی در نظر گرفت که اگر کالایی تمام این شروط را به‌صورت پیوسته و کامل داشته باشد، آن کالا ماده خام و اولیه موردنیاز داخل محسوب می‌شود و صادرات آن خوب نیست و باید برای آن محدودیت، عوارض یا لغو معافیت‌های مالیاتی اعمال کرد، تا درصد بیشتری را در داخل کشور نگه داشت و در تولید ملی به کار گرفت، اما اگر آن محصول یک یا چند شرط از شروط ارائه‌شده را نداشته باشد، عنوان خام‌فروشی را که خود عنوانی هنوز خام است، نخواهد داشت و صادرات آن، طبق روش و مدل‌های مناسب، منجر به توسعه اقتصادی و صادراتی کشور می‌شود.

شروط خام‌فروشی

به‌طورکلی، خام‌فروشی به صادرات موادی اطلاق می‌شود که امکان صنایع تکمیلی برای فرآوری و ارزشمندتر شدن در داخل را داشته باشد، خریدار کافی در داخل کشور و برای زنجیره بعدی وجود داشته باشد، خریدار داخلی قادر باشد محصول را به نرخ جهانی تهیه کند، میزان خرید و مصرف مجموعه‌های صنایع تکمیلی داخلی متناسب و نزدیک به میزان تولید باشد، ترس یا ریسک بالایی برای از دست رفتن بازار آن، در مدت کوتاهی، وجود نداشته باشد، ذخایر آن نسبت به ذخایر دیگر کشورها قابل‌توجه نباشد و بتوان با صنایع داخلی و سرمایه‌گذاری معقول، به محصولات تکمیلی و نهایی آن دست‌ یافت، مصرف محصول نهایی آن در داخل، بیشتر از تولید آن باشد، ارزش‌افزوده محصول نهایی آن در داخل و باتوجه به زیرساخت‌های صنعتی و هزینه ـ فرصت، بیشتر از صادرات باشد.

خام‌فروشی نفت

در محصول فوق‌استراتژیک نفت، به‌ترتیب به‌دلیل محدودیت توان پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌های کشور، نبود خریدار کافی و قوانین لازم برای خرید، احتمال بعید فروش به نرخ جهانی، عدم‌تناسب تولید و مصرف، ریسک بالای از دست رفتن بازار، ذخایر قابل‌توجه کشور، تولید بیشتر از مصرف، ارزش‌افزوده قابل‌توجه نفت‌خام در مقایسه با محصولات فرآوری‌شده، سالانه میلیون‌ها بشکه نفت خام صادر می‌شود و نمی‌توان صادرات این محصول را خام‌فروشی نامید. در تکمیل این بحث، می‌توان به امریکا به‌عنوان لیدر جهانی این صنعت اشاره کرد که صادرات این ماده خام فوق‌استراتژیک در این کشور فوق‌صنعتی، روند صعودی دارد. علاوه بر این، باتوجه به شرایط زیست‌محیطی و خطرات تغییر اقلیم، دور از ذهن نیست که بازارهای آینده از مصرف این سوخت فسیلی دور و دورتر شوند، پس از نظر راهبردی بهتر آن است که همانند عربستان در توسعه صادرات اهتمام و درصدی از آن سود را در ایجاد زیرساخت‌ها هزینه کنیم.

خام‌فروشی سنگ‌آهن

درباره محصول استراتژیک سنگ‌آهن باید گفت: توان مجموعه‌های فولادی ایران در کل زنجیره بالا است و حتی می‌توان استخراج ماده معدنی را افزایش داد و آن را به محصولات میانی و نهایی تبدیل کرد، خریدار کافی برای خرید سنگ‌آهن تولیدی ایران وجود دارد و در بیشتر مواقع عرضه کمتر از تقاضا است، امکان فروش آن به قیمتی بالاتر از نرخ جهانی وجود دارد، باتوجه به میزان تولید و مصرف کمبود نیز وجود دارد و در آینده این کمبودها افزایش خواهد یافت، ترس و ریسک صادرات آن بالا و بازار و تقاضای داخلی مطلوب‌تر است و منهای شرایط و زمان‌های خاص، صادرات آن جذاب نیست، ذخایر متوسطی از این ماده در ایران وجود دارد که نسبت به ذخایر جهانی، چندان چشمگیر نیست، بازار مصرف بزرگ است و هر آنچه را تولید شود، می‌توان وارد چرخه تولید کرد و باوجود بنگاه‌های بزرگ فولادی، امکان تولید ارزش‌افزوده بیشتر وجود دارد و منهای موارد خاص، صادرات سنگ‌آهن، ارزش‌افزوده بالاتری تولید نخواهد کرد. در تکمیل این بخش، می‌توان از لیدرهای جهانی این صنعت هم مثال آورد؛ استرالیا بزرگ‌ترین دارنده ذخایر، تولیدکننده و صادرکننده سنگ‌آهن جهان است و یقینا باتوجه به شرایط صنعتی و اقتصادی خود، محدودیت در تولید فولاد و افزایش صادرات سنگ‌آهن را تدبیر کرده است. ترکیه هم باوجوداینکه سنگ‌آهن کمتری نسبت به ایران تولید می‌کند، اما تولید و صادرات فولاد آن بیشتر است و باتوجه به اینکه از مزیت انرژی هم برخوردار نیست، اما به توسعه بالایی در این صنعت استراتژیک دست ‌یافته است.

خام‌فروشی سنگ ساختمانی

اما در تحلیل روند خام‌فروشی در محصول غیراستراتژیک سنگ ساختمانی باید به موارد زیر اشاره کرد: مجموعه‌های معدودی با توان محدود، توان و قدرت صادراتی کردن این محصول را دارند، خریدار کافی برای خرید سنگ‌های صادراتی ایران وجود ندارد، خریدار داخلی به‌ندرت امکان خرید محصول را به نرخ جهانی دارد، باتوجه به نوع و بازار سنگ‌های صادراتی، تناسب خاصی وجود ندارد، ترس و ریسک از دست رفتن بازار آن به‌شدت بالاست و علاوه بر سلایق متغیر بازار، فرآورده‌های مصنوعی به‌سرعت جای سنگ را در پروژه‌ها تنگ می‌کنند، ذخایر بالایی از انواع سنگ‌ها موجود است که نسبت به ذخایر جهانی هم چشمگیر است، بازار مصرف بزرگ است، اما بازار مصرف سنگ‌های صادراتی، بزرگ نیست و میزان مصرف این سنگ‌ها بیشتر از تولید آنها نیست و در بسیاری از موارد، صادرات تکمیل‌نشده آن ارزش‌افزوده بیشتری تولید می‌کند.

در تکمیل این تحلیل و مطالعه موردی می‌شود از لیدرهای جهانی این صنعت هم مثال آورد؛ چین بزرگ‌ترین بازار تولید و صادرات سنگ ساختمانی در جهان است و ایتالیا مبدع اصلی روش‌های صنایع تکمیلی که هر ۲ کشور و تحت شرایطی، صادرات سنگ بلوک یا همان محصول تکمیل‌نشده را هم دارند. علاوه بر این، می‌توان قیاس قابل‌تاملی میان شرایط فعلی ۲ کشور رقیب یعنی ایران و ترکیه در بازار گروه سنگ‌های آهکی داشت. ترکیه باتوجه به توسعه بازار صادراتی خود، مصرف کمی در داخل دارد، اما ایران بازار اصلی خود را به داخل معطوف کرده است و حتی واردات سنگ ساختمانی نیز دارد.

در آخر اینکه، اصل بقای هر فعالیت صادرات‌محور در کل جهان، رسیدن به بیشترین ارزش‌افزوده ممکن از تحقیق تا طراحی و از تولید تا خدمات محصول است که گاهی با کمترین میزان اشتغال و هزینه حاصل می‌شود و گاهی با اشتغال‌آفرینی بالا و تولید ملی به‌دست می‌آید.

سخن پایانی

صنعت سنگ‌های ساختمانی کشور ظرفیت زیادی برای ارزآوری و اشتغالزایی دارد، اما تحقق این مهم در گرو تبیین اهداف اصلی این صنعت و تدوین نقشه‌راه تحقق آن است که به‌نظر پیش‌شرط هر اقدام دیگری در این حوزه است.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین