بازاندیشی حکمرانی جوامع تخصصی ـ هفته دوم
محمد بهارلو محمدزاده مشــاور حـکمــرانی سـازمـانی
مقدمه: از «داشتن مقصود» تا «زیستن در مقصود»
در هفته نخست، بر اهمیت «داشتن مقصود» بهعنوان زیربنای حکمرانی اثربخش تاکید کردیم. اما پرسش بنیادین این است: چرا این مقصود باید روشن، جمعی و زنده باشد؟ پاسخ در یک واژه نهفته است؛ تاثیرگذاری (Impact). نهاد یا انجمنی که نداند برای چه خلق شده، نمیتواند در جهان پیرامون خود اثری بگذارد. مقصود روشن، نه فقط جهت حرکت درونی انجمن را تعیین میکند، بلکه منبع الهام و معنا برای کنشهای بیرونی آن است. چنین مقصودی است که میتواند از انجمنی صرفا اجرایی، نهادی یادگیرنده و اثرگذار بسازد؛ نهادی که هم در میان اعضا اعتماد میآفریند و هم در جامعه اعتبار.
بخش اول: خطر بیمقصودی و محو شدن اثر
بیمقصودی بزرگترین دشمن حکمرانی تاثیرگذار است. انجمنی که مقصود خود را گم کند، دیر یا زود در انبوه فعالیتها و تصمیمهای جزئی فرو میرود و از اثرگذاری بر محیط بازمیماند. پیامدهای اینچنین نهادی بهخوبی قابلمشاهده هستند:
تصمیمهای پراکنده و کماثر: در غیاب هدف غایی روشن، تصمیمها بیشتر برای «پاسخ به نیاز لحظه» اتخاذ میشوند تا «پیشبرد ماموریت پایدار».
کاهش انگیزه و مشارکت معنادار اعضا: وقتی اعضا حس نکنند تلاششان تغییری واقعی در جامعه ایجاد میکند، انرژی جمعی رو به افول میگذارد.
فقدان شاخصهای اثرگذاری: بدون مقصود، هیچ معیاری برای سنجش دستاوردها وجود ندارد؛ هر نتیجهای میتواند «خوب» تلقی شود، بیآنکه بدانی خوب برای چه. از دست رفتن سرمایه اعتماد: جامعه به نهادها و انجمنهایی اعتماد میکند که میدانند چه میخواهند تغییر دهند و چگونه به بهبود حرفه یا زندگی مردم یاری میرسانند. بیمقصودی بهظاهر سکون است، اما در واقع فرسایش تدریجی معناست. از اینرو، داشتن مقصود روشن برای هرگونه نهاد غیر انتفاعی، نه یک انتخاب زیباشناسانه، بلکه ضرورتی حیاتی برای بقا و اثرگذاری است.
بخش دوم: ویژگیهای یک مقصود اثرگذار
در جوامع تخصصی زمانی مقصود میتواند الهامبخش باشد که در ذات خود «اثرگذاری» را حمل کند. ویژگی چنین مقصودی شامل موارد ذیل میشود (هرچند محدود به بدانها نیست):
شفاف است: همه اعضا میدانند که انجمن برای چه مسئلهای در حرفه یا جامعه پدید آمده و در پی حل و پرکردن چه شکافی است.
جمعی و الهامبخش است: اعضا خود را بخشی از تغییری میدانند که نهاد و انجمن قصد تحقق آن را دارد. این حس، آنان را از «همکاران اداری» به «یاران مقصود» بدل میکند.
راهنمای تصمیمهای اثرگذار است: هر اقدام باید با پرسش کلیدی « آیا این کار بر جامعهمان اثر مثبت دارد؟» سنجیده شود.
یادگیرنده و انعطافپذیر است: مسیر تاثیرگذاری ایستا نیست؛ در یک جامعه تخصصی غیرانتفاعی، مقصود باید مجال بازنگری، یادگیری و تطبیق با شرایط جدید را بدهد. بهبیان دیگر، تاثیرگذاری بهمثابه یک مقصود روشن همچون قطبنمایی است که نهتنها مسیر را محدود نمیکند، بلکه جهت را معنا میبخشد.
بخش سوم: ساختن مقصود مشترک اثرگذار
هیچ مقصودی در خلأ شکل نمیگیرد. مقصود اثرگذار زاده گفتوگو، شنیدن و درک متقابل است.
گفتوگو با ذینفعان: آغاز راه، شنیدن نگرانیها و دغدغهها، ارزشها و آرزوهای اعضا و شرکای حرفهای است. این گفتوگو بذر اعتماد را میکارد.
تدوین چشمانداز معناگرا: چشماندازی که بیانگر مقصد نهایی و ارزش مورد دفاع انجمن است؛ نه فقط «چه میکنیم»، بلکه «برای چه میکنیم».
ترجمه مقصود به برنامه و اقدام: مقصود زمانی زنده است که در ساختار، پروژه و حتی زبان گفتوگوی نهاد یا انجمن جاری شود.
بازآفرینی مستمر: هر تجربه، چه موفق چه ناکام، فرصتی است برای بازنگری در مسیر و پالایش درک جمعی از مقصود (تاثیرگذاری).
در واقع، انجمنهایی که به بازاندیشی مقصود خود عادت دارند، نهتنها پایدارتر، بلکه یادگیرندهتر و اثرگذارتر هستند.
بخش چهارم: از عضویت تا تعهد ـ مشارکت بهمثابه زندگی در مقصود
تاثیرگذاری واقعی از زمانی آغاز میشود که اعضا، مقصود را در رفتار روزمره خود زندگی کنند.
احساس مالکیت: هر عضو باید بداند سهم او در تحقق مقصود چیست. در این حالت، مشارکت داوطلبانه به کنش مومنانه بدل میشود.
تعهد درونی: نهادها و انجمنهای موفق، تعهد را نه از طریق مقررات و دستورالعملها، بلکه از طریق معنا برمیانگیزند.
یادگیری و بازخورد: محیطی که در آن گفتوگو، نقد و یادگیری تشویق شود، بستری برای رشد جمعی و افزایش اثرگذاری فراهم میسازد. وقتی اعضا «زیستن در مقصود» را تجربه میکنند، انجمن دیگر صرفا نهادی حرفهای نیست؛ به جامعهای یادگیرنده و الهامبخش تبدیل میشود که از درون تغییری در خود و بیرون میآفریند.
بخش پنجم: ابزارها و شیوههای تحقق و سنجش اثرگذاری
برای پیوند زدن مقصود با تاثیر ملموس، انجمنها میتوانند از مجموعهای از ابزارها بهره گیرند:
کارگاههای آیندهنگری و هماندیشی: برای گفتوگو درباره چالشهای واقعی حرفه و بازتعریف مسیر اثرگذاری.
منشور تاثیرگذاری انجمن: سندی کوتاه، الهامبخش و قابل بازبینی که هدف و اصول اثرگذاری را بیان کند.
نظام سنجش و بازخورد: ارزیابی منظم میزان همسویی برنامهها با مقصود و اثرات اجتماعی و زیستبومی آنها.
آموزش و توانمندسازی: برنامههایی برای ارتقای مهارت اعضا در تبدیل ایده به اقدام و اقدام به اثر.
گفتوگوهای بینانجمنی: تبادل تجربه میان جوامع تخصصی، بهویژه در حوزه شیوههای نوین حکمرانی تاثیرگذار. بکارگیری این ابزارها کمک میکند تا مقصود از سطح شعار فراتر رود و در تار و پود تصمیمها و رفتارها جاری شود.
جمعبندی و دعوت به بازاندیشی
مقصود روشن، فقط فلسفه وجودی یک نهاد یا یک انجمن نیست؛ جوهره تاثیرگذاری آن بر جهان پیرامون است.
وقتی هیاتمدیره، دبیرخانه و اعضا از یک مقصود مشترک الهام میگیرند، تصمیمهای پراکنده در یک مسیر جمع میشوند و انرژی انجمن به نیرویی جمعی و مولد برای تغییر بدل میگردد.
این هفته فرصتی است برای تامل و گفتوگو:
آیا مقصود انجمن ما صرفا بیان ماموریت است یا چراغی برای تاثیرگذاری؟
تا چه حد اعضا حس میکنند بخشی از تغییری هستند که انجمن میخواهد در حرفه یا جامعه ایجاد کند؟
چه گامهایی میتواند ما را از «داشتن مقصود» به «زیستن در مقصود» برساند؟
پاسخ به این پرسشها، جوامع تخصصی را یک گام دیگر به سوی حکمرانی تاثیرگذار، یادگیرنده و الهامبخش نزدیک میسازد؛ حکمرانی که نه در پی قدرت، بلکه در پی معنا، همافزایی و تاثیر پایدار است.
m.baharloo.m@gmail.com