خون سیاه در رگهای زمین
منوچهر محمدشمیرانی کارشناس ارتباطات
چه بد یا چه خوب، چه بخواهیم یا نخواهیم سرنوشت اقتصادی ایران، با نفت ـ این طلای سیاه ـ که چون خونی در رگان سرزمین ما جاری است، پیوند خورده است. حتی شرایط اجتماعی و سیاسیمان نیز، آنچنان با نفت گره خورده است که به هر سویی بچرخیم، نشانی از آن را خواهیم دید.
پنجم خرداد ۱۱۶ سال پیش بود که برای نخستینبار، نفت ایران در عمق ۳۶۰ متری از سطح زمین، از چاه شماره یک مسجدسلیمان در منطقه « نفتون » فوران کرد؛ ماده سیاه رنگی که « طلای سیاه » نام گرفت و از آن زمان، زمینهساز تغییرات و تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیاری در کشورمان شد.
اکتشاف نفت، موجب شد قطار توسعه و پیشرفت ایران را، با سرعت زیادی بهحرکت درآورد و مسجد سلیمان را بهعنوان نخستین شهر نفتی ایران و پایتخت نفت در سرزمین کهن و باستانی ایرانزمین و خاورمیانه معرفی کند.
نقبی به تاریخ نفت
مظفرالدین شاه قاجار، در سال ۱۹۰۱ میلادی امتیاز کشف نفت را به « ویلیام ناکس دارسی » تاجر طلای انگلیسی داد و او هم، جرج برنارد رینولدز را ـ که سابقه حفاری نفت در سوماترا را داشت ـ استخدام کرد. او، همزمان عملیات حفاری در قصرشیرین، رامهرمز و مسجد سلیمان را دنبال کرد. اما پس از ۵ سال و در آستانه تعطیل شدن پروژه، مته حفاری، صخره بزرگی که روی منبع نفت قرار داشت را کنار زد و نفت، با فشار زیادی از نوک دکل فوران کرد. به این ترتیب، فصلی نو در تاریخ کشور ما گشوده شد و ایران، بهعنوان نخستین کشور خاورمیانه، به جمع کشورهای نفتخیز جهان پیوست. همین اتفاق، حیات اقتصادی و اجتماعی مسجد سلیمان و کشور ما را دگرگون کرد. در این قصبه کوچک، بیش از ۳۰۰ حلقه چاه نفت حفر و بعدها، تبدیل به شهری مدرن و پررونق شد.
از همان ابتدای کشف نفت در ایران، از سویی شاید درآمد ناشی از فروش آن و رونق اقتصادی شهرهای جنوب و در نهایت، سراسر کشور را میشد « نعمت » تلقی کرد،اما از سوی دیگر، از همان سالهای اولیه چشم طمع بیگانگان، به این منابع زیرزمینی ایران دوخته شد و سعی کردند با ترفندها و شگردهای گوناگون، امتیاز نفتی بیشتری را از ایران بگیرند. بههمیندلیل، خیلیها عقیده دارند وجود نفت در کشور ما، بیشتر « نقمت » و مصیبت بوده؛ تجربه هم نشان داده است تا نفت داریم آب خوشی از گلویمان پایین نخواهد رفت.
در حال حاضر نیز، باوجود توصیههای همیشگی کارشناسان مبنی بر حرکت بهسوی اقتصاد چندمحصولی و دوری از وابستگی به نفت و درآمد آن، شاهد هستیم هنوز هم، درصد اصلی پیشبینی بودجه کشور، بر کاکل درآمدهای نفتی میچرخد. این وابستگی، بهاندازهای زیاد و جدی است که هرگاه ـ همانند سالهای اخیر ـ بهدلیل تحریمها یا رخدادهای دیگر، امکان استخراج یا صدور نفت، همانند قبل برایمان میسر نباشد، صنعت، تجارت، اقتصاد و ابعاد مختلف کار و زندگی مردم کشورمان، بهشدت تحتالشعاع این مسئله قرار میگیرد. رونق کسبوکارها کاهش مییابد و نرخ اقلام موردنیاز مردم، با سرعت افزایش مییابد. در عمل هم دیده شده است در این شرایط، نتیجه واگذاری فروش نفت توسط افراد با هدف دور زدن تحریمها یا فروش نفت بسیار ارزان به برخی کشورها، حیف و میل منابع متعلق به تمامی مردم را بهدنبال داشته، بیشتر مفسدهبرانگیز بوده و چیزی بیشتر از دادن رانتهای نجومی از جیب ملت، به برخی افراد یا کشورهای همسو نبوده است.
معایب اقتصاد نفتی
منابعطبیعی، یکی از مهمترین منابع ثروت ملی در جهان محسوب میشود. نفت نیز از جمله مهمترین منابعطبیعی بهشمار میرود که میتواند برای کشورهای دارنده آن، پیشرفت اقتصادی و کاهش فقر را بهدنبال داشته باشد. اما اگر این کشورها، از این فرصت خدادادی بهخوبی بهره نبرند و سعی نکنند با استفاده از درآمد آن، در عرصههای گوناگون پیشرفت کنند و از وابستگی خود به درآمد ناشی از فروش نفت بکاهند، بدون تردید، با نوسانات نرخ جهانی نفت یا رخدادهایی مانند تحریم از سوی کشورهای دیگر، ساختار اقتصادی و روند پیشرفت آنان، بهشدت تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. بهدلیل وابسته بودن بودجه ایران به درآمدهای نفتی، تغییرات قیمتی، میتواند تاثیر زیادی بر اقتصاد کشور داشته باشد. در ایران، ۸۰ تا ۹۰ درصد درآمدهای صادراتی و ۴۰ تا ۵۰ درصد بودجه سالانه دولت را، درآمدهای نفتی تشکیل میدهد که منبع اصلی کمکهای مالی ریز و درشت به این و آن و پرداخت یارانهها است. لازم به ذکر است ایران، با در اختیار داشتن بیش از ۱۳۷میلیارد بشکه ذخایر انبار شده نفت خام جهان، سهمی معادل ۱۱.۲ درصد از ذخایر نفت را به خود اختصاص داده است.
اما باتوجه بهنظر کارشناسان و بهدلیل عدممدیریت صحیح، عدمسرمایهگذاری لازم برای بازسازی و احداث پالایشگاههای جدید، کمتوجهی به گسترش صنایع پتروشیمی و تداوم خامفروشی بخش اعظم نفت کشور، بههمیندلیل دارا بودن مقام دوم میزان ذخایر نفتی جهان، چندان موجب رشد اقتصادی و توسعه کشور نشده است و عدمتغییر نگاه و سیاست مسئولان در این عرصه و تداوم عدمارتباط همهجانبه با جهان، میتواند این نتیجه را به ذهن متبادر کند که نفت، بیشتر از اینکه گرهگشای مشکلات کشور باشد و « یار خاطر »، بیشتر باری اضافی شده که فقط مشکلاتش، بر دوش مردم افتاده است.