نمایش هنر هیمالیایی در شیکاگو
نمایش هنر هیمالیایی در شیکاگو
نوشته گریس ایبرت
برگرفته از thisiscolossal.com
سالن نمایش هنر رایت وود ۶۵۹ شیکاگو، اینستالیشنی سه لایه از پرچمهای پر جنب و جوش به رنگهای زرد، سبز، سفید، قرمز و آبی آویزان از بالا در حالتی ایستا را ارائه میدهد. پنج تندیس اسب در میان پارچهها و پردههای سرسبز از گوشه کنار بیرون میآیند، گویی که در هوا میچرخند. رنگ هر پرچم به پنج عنصر و حالت ذهنی در بودیسم تبتی اشاره دارد. برای نمونه، رنگ زرد نشاندهنده زمین و خرد است، سبز نشاندهنده آب و آرامش. سفید هوا و شفافیت، آبی فضا و پایداری است و قرمز از آتش و مهربانی میگوید. در اثر بوتانی آشا کاما وانگدی، هنرمند سنت بودایی لونگتا (اسبهای بادی) را بهکار میگیرد که نمادی از انرژی مثبت و پندار نیکبختی برای رساندن نیایشها و پیامها به آسمان است. برای این چیدمان، هنرمند پرچمهای پاره پاره، فرسوده، شکسته را پیرامون اثر میپراکند. دگرگونی دیدگاه از معنویت شی به سرچشمه آلودگی الهام بخش آشا کاما وانگدی بود، او تضاد بین تمرین آیین مقدس و پاسداری از محیطزیست را میکاود. «اسب باد» یکی از دهها اثر گنجانده شده در نمایشگاه «هنر هیمالیا»، نمایشگاهی در اندازهای بزرگ است که کیوریتور میشل بنت سیمورلا از موزه هنر هیمالیا در نیویورک آن را اداره میکند. همانگونه که از نام پیداست، هدف این نمایش ارائه دیدگاهی امروزی است از تبت، نپال، بوتان و دیگر سرزمینهای هیمالیا. بنت سیمورلا از ۲۸ هنرمند نمایشگاه خواست تا اشیایی از مجموعه موزه روبین را با آثار خود جفت کنند، به زیباییشناسی امروزی بپردازند و واکاوی و تمرین در تاریخ دور و دراز هنرمندها و سازندهها دست بزنند. این نمایشگاه آثاری از صدها مایل از سرزمینهای هیمالیا در دل خود دارد، همزمان با نگهداشت خط مش اندیشهای سنتی در شیوههای ارائه، سبک و ایده بسیار گسترده کار کرده است. برای نمونه، لوسل یاوچ، سواره نظام بدون سواری از اسبهای بافتهشده را در «Procession Immemorial» ارائه میدهد که از مفهوم اسبهای بادی استفاده میکند. روی کتهای ابریشمی آنها نقش هایی از داستانهایی است که پدربزرگ هنرمند از نبرد در راه آزادی زادگاهش در شرق تبت برای او میگفت. نقاشیهای پر جوشش شرادا شرستا که کارکتر انیمیشنی امریکایی دلخواهش را با چشم سوم بر پیشانی در جایگاه الهههای هندو مینمایاند. او پس از مدرسه، کارتونهای ابرقدرتی امریکایی میدید، این ظرفیت خیلی زود به عنصرهای اساسی در جهان خیالی او تبدیل شدند، گنجایشی که ویژگیهای شهر زادگاهش را با نگرشهای «دخترهای ابرقدرت» درهم آمیخت. «زنانگی را باید جشن گرفت. اما به جایش، ما باید برای بهدست آوردن چیزهای پایه مانند آموزش برابر، کار برابر، بهداشت و دیگر نیازها با همه جامعه پیکار کنیم. «آیا این با سنتی که ما به آن باور داریم در تضاد نیست؟ آیا این بیاحترامی به خدایی که ما میپرستیم، نیست؟» این نمایشگاه تا ۱۵ فوریه سال آینده ادامه خواهد داشت.