کدام ویژگی؟
ناصر بزرگمهر-روزنامه نگار
حالا که مدت کمی از انتخابات رئیسجمهوری میگذرد و هنوز تنور فضای انتخاب هیاتدولت گرم است، میتوان نکاتی را برای آینده مورد واکاوی قرار داد.نخستین موضوع این است که باید از بعضیها سوال کرد که چه ویژگی در خودشان دیدند که زحمت رفتن تا خیابان فاطمی را بر خود هموار کردند؟سیاستمدار خبره هستند؟ اقتصاددان ویژه هستند؟ زباندان هستند؟ سواد فوقالعادهای دارند؟ تیزهوش هستند؟ سخنور هستند؟ قلم بهدست هستند؟ ایده و تفکر خاصی دارند؟ دنیا را گشتهاند؟ سلسله مراتب اداری را یکی یکی طی کردهاند؟ سن و سال معقولی دارند؟ تفاوت بخش خصوصی و دولتی را میدانند؟
با مراحل کار اجرایی آشنا هستند؟ در گذشته چه کردهاند؟ کارنامهای برای ارائه به صورت جزئی دارند؟ میتوانند نمونههای فعالیت خود را ذکر کنند؟
اگر نماینده مجلس بودهاند، کدام طرح و پیشنهاد را ارائه و بهنتیجه رساندهاند؟
اگر وزیر بودهاند، در دوران وزارت خویش چه گلی بر سر آن وزارتخانه زدهاند؟
اگر استاندار و شهردار و فرماندار بودهاند، برای استان و شهر و شهرستان خود چه کردهاند؟
اگر خدمتگزار مملکت و مردم بودهاند، برای مردم و کشور چه ارمغان آوردهاند؟
اگر درگذشته مسئول بودهاند، رابطه آنها با رسانهها چگونه بوده است؟
در دوران خدمت خود، چند بار کارنامه و عملکرد خویش را به مخاطبان گزارش کردهاند؟
آیا آمادگی این را دارند که بدون شکایت، خود را در معرض قضاوت دیگران قرار بدهند؟
نگاه شان به منتقدان خویش و اساتید و کارشناسان و روزنامهنگاران جامعه چگونه است؟
برای حفظ ارزش پول ملی و برابری آن با ارز و طلا چه راهکاری دارند؟
با بیکاری جوانان و ایجاد اشتغال چه خواهند کرد؟
زندانی سیاسی در دولت آنها چه وضعی خواهد داشت؟
با نرخ مسکن و گرانی زمین و مصالح ساختمانی چگونه مبارزه خواهند کرد؟
برای محیطزیست و آلودگی هوای شهرهای بزرگ چه نقشه و راهکاری در ذهن دارند؟
با مافیای کنکور و انواع مدارس و شهریهها و بیکلاسی در استانهای دور چه خواهند کرد؟
برای دختران جوان و بانوان محترم و زنهای کارمند و خانهدار و حجاب چه طرحی دارند؟
برای سیاست خارجی و ارتباط با کشورهای غربی و شرقی و همسایه چه فکری کردهاند؟
با هجوم شهروندان همسایه شرقی و مهاجران غیرقانونی و قانونی و دیوارهای غربی چه میکنند؟
برای کمبود آب، برای خشکسالی، برای سهمیه رودهای مرزی، برای کارون و زایندهرود چه نقشهای دارند؟
برای بیبرقی، برای گرمای ۵۰ درجه جنوب، برای تعطیلی تولیدیها، چه خواهند کرد؟
با درد ترافیک، با ۲۵ هزارکشته سالانه در جادهها، با خودروهای داخلی مرگ، با صنعت ورشکسته، با هواپیماهای از رده خارجشده، با قطار و مترو و اتوبوس و کامیونهای فرسوده و هزاران کیلومتر جاده سنگلاخ و پر از چاله چوله چه خواهند کرد؟
برای کولبران و بازارهای مرزی و قاچاق آشکار و نهان و اسکلههای مجاز و غیرمجاز چه راهحلی دارند؟
به تامین نان و پنیر و شیر و گوشت و برنج و روغن و میوه و سبزی و هزار کالای اساسی و کشاورزی با آب و بیآب چقدر اندیشیدهاند؟
آیا هرگز سینما رفتهاند؟ سالنهای نمایش و تئاتر را میشناسند؟ میدانند کنسرت موسیقی چیست؟ در مساجد بینراهی نماز گزاردهاند؟ یک توالت عمومی را از نزدیک دیدهاند؟ منتظر تاکسی کنار خیابان بودهاند؟ در صف نان ایستادهاند؟ ترهبار محله خود را بلد هستند؟
از کمبود دارو و خدمات بیمارستانی و نبودن بیمه رنج کشیدهاند؟
میدانند بانکها چه قدرت پنهانی در سیاستهای یک کشور هستند؟
میدانند که بروکراسی سازمان تامیناجتماعی چه بلایی سر کارآفرینها آورده است؟
میدانند که سازمان مالیاتی کشور در چه وضعی است و نحوه گرفتن مالیات چقدر کیلویی است؟
چقدر واژه دولت سایه و قدرتهای پشتپرده در اقتصاد و سیاست را باور دارند؟
از روابط صبحانه کاری اتاقها و نقش آنها در رانتها و موازیکاری اتحادیهها چه میدانند؟
از روابطعمومی و احترام به افکار عمومی و رسانههای مکتوب و مجازی چه میخواهند؟
اینگونه سوال کردن را میتوان تا حد یک شاهنامه نوشتن ادامه داد و از همه کسانی که به وزارت کشور هجوم میبرند، پرسید.
بیشک کاهش چشمگیر حمله برای ثبتنام ریاستجمهوری از چند هزار نفر به هفتاد هشتادنفر را در چند دوره اخیر باید به فال نیک گرفت و از تثبیت این قوانین که بارها نوشته بودیم، قدردانی کرد و به امید روزی نشست که احزاب سازمانیافته با برنامههای حزبی و تفاوتهای آشکار بتوانند راه و مسیر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور را مشخص کنند.
آنچه برای انتخابات رئیسجمهوری نوشتم، میتواند برای انتخاب هیاتدولت هم تکرار شود، این مدلی که فعلا توسط شورای راهبردی پیشنهاد شده است، به قول آقای دکتر ظریف نباید پیشداوری کرد و حتما خطاهایی دارد، اما آنچه از شنیدهها برمیآید، اینگونه هجوم برای وزیر شدن، کم از حمله مغول به خیابان فاطمی در یکی دو دوره قبل ریاستجمهوری ندارد.
ضمن اینکه بسیاری از تاییدکنندگان خود زیرسوال تایید هستند و باید فریاد زد، وای به روزی که بگندد نمک.
البته مردم ما، مردم خوب و اندیشمند ما، که همیشه دستی در طنازی دارند و طنز آنها از سیاستورزان جلوتر است، در دنیای مجازی نوشته بودند که هجوم وزیر و وکیل و سردار و شهردار و نماینده و رئیس مجلس قبلی و فعلی و... و امروز همه برای حضور در هیاتدولت از سر شوق خدمت و احساس تکلیف کردن، دیگر اسمش انتخابات ریاستجمهوری یا انتخاب هیاتدولت نیست، بهنظر جشنتکلیف آقایان و خانمها است.