توسعه یک مفهوم علمی است نه شهود غریزی
مسعود صادقی-روزنامهنگار
«من همیشه میگم منطقه ما خیلی مظلومه، چون نه زیارتگاه دارد و نه جاذبههای طبیعتگردی، بنابراین زمینهای برای رشد و توسعه اقتصادی نداره» این جمله را 4 سال پیش، برادر یکی از نمایندگان مجلس گفت که رئیس ستاد او هم بود.
نمایندهای که چند دوره پشتسر هم از یکی از شهرهای خراسانشمالی به مجلس راه پیدا کرده بود. ناگفته نماند گوینده این جمله فقط رئیس ستاد برادرش نبود، بلکه رئیس یکی از فدراسیونهای ورزشی هم بود. در آن نشست که به دعوت ایشان برپا شده بود، من برپایه آنچه در واحد ارتباطات و توسعه از دکتر هادی خانیکی آموخته بودم و البته مطالعات موردی درباره کشورهایی که روند توسعه را با موفقیت طی کرده بودند، خیلی مختصر تشریح کردم که توسعه یک مفهوم تخصصی و البته میانرشتهای است. البته که ما برای طراحی و پیادهسازی یک برنامه توسعه، نیازمند یک کارگروه برای شناخت ظرفیتهای بومی، ایدهپردازی و طراحی برنامه توسعه هستیم.
در ادامه به برخی نمونههای موفق در دنیا و منطقه اشاره کردم که از قضا هیچکدام از این دو مصداق (زیارتگاه یا جاذبه طبیعتگردی) را ندارند، اما برپایه شناخت ظرفیتهای بومی مسیر توسعه را طی کردهاند.
از هند گفتم که محور توسعه را در حوزه فناوری اطلاعات قرار داد و از ظرفیت نیروی انسانی خود به بهترین شکل استفاده کرد، بهطوریکه امروز جز نیروهای متخصص در حوزه نرمافزار، نیروهای آموزشدیده هندی در قالب اپراتورهای بزرگترین کالسنترهای دنیا در هند فعال هستند.
متاسفانه این نوع نگاه به توسعه، در میان دستاندرکاران حکمرانی کشور فراگیر است. همین آسیب را در شورای مشورتی توسعه خراسانجنوبی هم شاهد بودم. یک شورا از نمایندگان ادوار خراسانجنوبی، بسیاری از مسئولان دولتی دورههای مختلف و چهرههای پرنفوذ این استان که هرگز به یک سند منسجم برای توسعه نینجامید، آنجا هم همین درک شهودی و غیرعلمی از توسعه حکمفرما بود، بیش از همه مشکل کمبود آب برای کشاورزی مطرح میشد و در حالیکه شاید لازم بود از اقتصاد کشاورزی در آن منطقه از کویر عبور و روی ظرفیتهای دیگر تمرکز کنیم.
واقعیت این است که مفهوم توسعه از آن دست مفاهیم بسیار مهم و پیچیده علمی است که در نگاه عموم مردم و مسئولان ایرانی درک درستی از آن وجود ندارد و بهویژه در سالهای اخیر، نگاهی محدود میان برخی نمایندگان مجلس و مسئولان محلی فراگیر شده است که برپایه یک درک غریزی، توسعه محلی را در چند مصداق، محدود میکنند، در حالیکه میدانیم رسیدن به تعالی و خودشکوفایی در اقتصادهای محلی، نیازمند یک نگاه جامعنگر است؛ نگاهی که هر پدیده و هر زمینهای از توسعه را همراه با پیامدهای آن ببیند و متناسب با ظرفیتهای بومی ایدهپردازی کند. بهعنوان مثال، گردشگری یکی از گزینههای شناختهشده امروزی برای توسعه اقتصادی مناطق معرفی میشود، اما گردشگری هم مثل تمام حوزههای دیگر، وقتی شکل صنعتی به خود میگیرد، با پیامدهای ناخوشایندی همراه میشود: تجمع زباله، افزایش هزینه زندگی محلی، دگرگونی در ساختارهای فرهنگ بومی، بروز چالشهای گوناگون اخلاقی و ازهمگسیختگیهای پیوندهای سنتی از جمله پیامدهای رشد نسنجیده گردشگری در مناطق سنتی است.
نکته بسیار مهم اینکه، ورای پیامدها و دستاوردها لازم است برای هر منطقه نسخه متناسب با آن منطقه پیچیده شود؛ بدان معنا که اگر ایدهای در یک منطقه بهنتیجه مطلوبی رسید، هرگز بدان معنا نیست که آن ایده به همان شکل در منطقهای دیگر هم کارآمد است.
اقتصاد پیشرو براساس مزیتهای نسبی و ظرفیتهای بومی ایدهپردازی میکند. چرا ما فکر میکنیم تنها راه شکوفایی اقتصاد محلی، جاذبه طبیعی یا مذهبی است؟ در دنیای امروز، مهمترین و سودآورترین تجارت دنیا در حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات است و 4 شرکت اپل، گوگل، آمازون و مایکروسافت ارزشمندترین برندهای تجاری دنیا هستند، چرا نباید در حوزههای نوپدید ایدهپردازی کنیم و براساس یک طرح جامع، نهادهای مختلف وظایف مشخصی را برعهده بگیرند، بهعنوان نمونه دانشگاهها و آموزشگاههای محلی طبق یک برنامه جامع، رشتههای تحصیلی مرتبط با برنامه توسعه محلی را ارائه کنند تا نیروهای متخصص متناسب با برنامه توسعه محلی را پرورش دهند و بودجههای استانی برپایه برنامههای جامع تخصیص یابند و نهادهای دولتی محلی از ظرفیتهای بومی طبق برنامه جامع حمایت و بستر رشد را فراهم آورند و نمایندگان هم از مشاوران تخصصی بهره بگیرند که نگاه علمی را دنبال کنند.
برای دستیابی به درک علمی از مفهوم توسعه مطالعه مبانی توسعه و آشنایی با مدلها و مطالعه نمونههای موفق لازم است، با این کار از درک غریزی و محدود از توسعه رها میشویم و این نخستین گام از مسیر توسعه است.