در بررسی زوایای مختلف مهاجرت معکوس نمایان شد

تهران دیگر مهاجرپذیر نیست

باتوجه به چالش‌های مختلفی که افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ به‌همراه دارد، همواره بحث مهاجرت معکوس موردتوجه بوده است. این مسئله به‌ویژه زمانی مشکل‌تر می‌شود که بخش روستایی و شهری به‌اندازه کافی از امکانات رفاهی و فرصت‌های شغلی مناسب برای زندگی برخوردار نباشند. در چند سال اخیر باتوجه به هزینه‌های بالای زندگی در شهرهای بزرگ، افراد با درآمد کم، سخت‌تر به شهرهای پرهزینه مهاجرت می‌کنند.

تهران دیگر مهاجرپذیر نیست

باتوجه به چالش‌های مختلفی که افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ به‌همراه دارد، همواره بحث مهاجرت معکوس موردتوجه بوده است. این مسئله به‌ویژه زمانی مشکل‌تر می‌شود که بخش روستایی و شهری به‌اندازه کافی از امکانات رفاهی و فرصت‌های شغلی مناسب برای زندگی برخوردار نباشند. در چند سال اخیر باتوجه به هزینه‌های بالای زندگی در شهرهای بزرگ، افراد با درآمد کم، سخت‌تر به شهرهای پرهزینه مهاجرت می‌کنند. همچنین، اختلاف درآمدها بین خانوارها در بخش‌های مختلف اقتصادی نیز یکی از علل اصلی مهاجرت معکوس است.در سال‌های اخیر، افزایش افسارگسیخته نرخ مسکن، خرید یا حتی اجاره یک مسکن مناسب را برای افراد با درآمد پایین در جامعه دشوار کرده است. در حال ‌حاضر، هزینه‌های مسکن بیش از ۶۰ درصد از هزینه‌های خانوارها را تشکیل می‌دهد. بنابراین، می‌توان گفت که شرایط اقتصادی و گرانی مسکن، به غیر از فاکتورهای روانی فردی، مهاجرت به شهرهای کوچک‌تر و مناطق روستایی را به‌صورت اجباری ترغیب می‌کند. در اینجا باید بررسی کنیم آیا با مهاجرت معکوس، بخش شهری و روستایی، ظرفیت افزایش جمعیت را در زمینه‌های رفاهی، آموزشی، مسکن و اشتغال دارند یا خیر. صمت در این گزارش موضوع مهاجرت معکوس را بررسی کرده است.

نبود توازن در توزیع ظرفیت‌های اقتصادی

مهاجرپذیری شهرهای بزرگ به‌دلیل جذابیت‌ها، امکانات و رفاهی که ارائه می‌دهند، همواره در سراسر جهان و حتی در کشور ما رخ داده است. این پدیده شامل مهاجرت از روستاها به شهرها و کلانشهرها و همچنین مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ است.یکی از دلایل این پدیده، نبود توازن و هماهنگی مناسب در توزیع فعالیت‌های اقتصادی براساس جمعیت و قابلیت‌های هر منطقه است؛ بنابراین، فقر امکانات در شهرهای کوچک و تجمع ثروت در شهرهای بزرگ، انگیزه لازم برای مهاجرت را فراهم می‌کند. مهاجرت به شهرهای بزرگ، به این دلیل که این شهرها به نیازهای اشتغال مهاجران پاسخ می‌دهند و در عین حال نیروی انسانی موردنیاز در شهرهای بزرگ را تامین می‌کنند تاحدودی قابل‌قبول است. این امکانات نه‌تنها به اشتغال مرتبط است، بلکه به امکانات بیمارستانی، شهری، آموزشی و حتی خدمات تفریحی و اجتماعی نیز مرتبط است.برنامه‌ریزی برای ادامه رشد تولید مسکن در شهرستان‌ها، می‌تواند مقدمه‌ای برای تحقق آرمان مهاجرت معکوس شهروندان از تهران و کلانشهرها به شهرهای خلوت و کمترتوسعه‌یافته باشد. با رعایت اصول مربوط به آمایش سرزمین و مسائل مرتبط با سکونت، معیشت و اشتغال در سایر شهرها، می‌توان به افراد انگیزه مهاجرت از کلانشهرها را نیز بخشید. توجه به رونق مسکن در شهرستان‌ها و ایجاد شرایط مناسب برای مهاجرت معکوس از تهران، هدفی است که دولت‌ها سال‌هاست در راستای آن تلاش می‌کنند، اما هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده‌اند.

آمار بالای افزایش جمعیت در کلانشهرها

ناصر یارمحمدیان، کارشناس مسکن، در رابطه با این موضوع به صمت می‌گوید: تمایل افراد به مهاجرت به شهرهای بزرگ کاهش چشمگیری نداشته و به‌نظر می‌رسد که در حال افزایش است. آمارهای مهاجرت و رشد جمعیت نشان می‌دهد که افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ، به‌ویژه در استان تهران، نسبت به میانگین کشور بیشتر است و گرانی مسکن، تاثیری در کاهش این روند نداشته است. یک نکته دیگر که باید به آن توجه کرد، کاهش زاد و ولد در شهرهای بزرگ نسبت به سایر مناطق کشور است که نشان می‌دهد مهاجرت، علت اصلی افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ است. وی افزود: با گرانی مسکن، 2 حالت رخ می‌دهد؛ افرادی که نسبت به قیمت‌ها بی‌تفاوت هستند و گرانی مسکن تاثیری در زندگی آنها ندارد و افرادی که توان مالی برای مقابله با گرانی مسکن را ندارند و در نهایت مجبور به مهاجرت می‌شوند.

تاثیر مهاجرت معکوس بر رونق بافت غیرشهری

یارمحمدیان بیان کرد: تلاش‌های دولت برای توسعه ساخت‌وساز در مناطق جدید و حومه شهر، به اقشار کم‌درآمد امیدی واهی داد تا در آینده بتوانند خانه‌دار شوند؛ اما در عین حال، خانه‌هایی که در این شهرک‌ها ساخته می‌شوند، بیشتر به‌عنوان سکونتگاه‌های خوابگاهی عمل می‌کنند. به‌دلیل کمبود ظرفیت‌های رفاهی و اقتصادی، این شهرک‌ها پیشرفت چشمگیری نمی‌کنند و با افزایش جمعیت در این مناطق، با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند. این وضعیت در شهرهای پرند و پردیس نیز در چند سال اخیر رخ داده است.

نقش سیاست‌های دولت در ساماندهی بازار مسکن

یارمحمدیان خاطرنشان کرد: دولت باید با برنامه‌ریزی و اجرای سیاست‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت، بهبود و ساماندهی بازار مسکن را هدف قرار دهد و تولید مسکن را در راستایی هدایت کند که توان اقتصادی افراد جامعه برای خرید خانه به‌حد مطلوبی برسد. باید در نظر داشت که انتظارات اقتصادی، تفاوتی بین واقعیت و غیرواقعیت قائل نیست. به‌عبارت دیگر، اگر افراد جامعه حتی به‌طور نادرست انتظار افزایش نرخ کالا را داشته باشند، آن کالا در واقع با افزایش نرخ مواجه خواهد شد، در نتیجه انتظارات غیرواقعی، تاثیرات واقعی بر مسائل اقتصادی مختلف دارد؛ بنابراین، حتی اگر طرح‌های مسکن دولت به‌پایان نرسند، همچنان تاثیر روانی مثبتی در جامعه ایجاد و تا حدی بازار را ساماندهی می‌کنند.

وی در پایان گفت: سازمان‌های ذی‌ربط باید با ارائه آمارهای هماهنگ و دقیق، بستری قوی برای برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌ها و سیاست‌های مسکنی فراهم کنند تا فرآیند تولید مسکن در کشور به فاز جدیدی وارد شود. در غیر این صورت، با افزایش قیمت‌ها و در صورت وقوع مهاجرت معکوس بدون برنامه‌ریزی، مشکلات زیادی در بخش‌های مختلف به‌وجود خواهد آمد.

برنامه‌ای برای مهاجرت معکوس وجود ندارد

فرید حسین‌زاده، کارشناس شهرسازی به صمت گفت: اقتصاد به‌عنوان عامل تعیین‌کننده شکل و نوع مهاجرت مطرح است. این مسئله که نرخ مهاجرت در تهران منفی شده است، موجب تامل می‌شود. در واقع، روستاها خالی از سکنه شده‌ و برخی مناطق کشور به‌طورعملی به‌حالت تعطیل درآمده‌ و کارخانه‌ها نیمه‌تعطیل یا بسته شده‌اند. علاوه بر این، جوانان این مناطق دارای سرمایه نیستند که به بازگشت به روستاهای خود و سرمایه‌گذاری در آینده امیدوار باشند. وی ادامه داد: دولت همچنین برنامه‌ای موثر برای تشویق مهاجرت معکوس جوانان به شهرها و روستاهای خود ندارد و بسیاری از وعده‌هایی که در گذشته برای تشویق مهاجرت معکوس داده شده بود، عملیاتی نشده‌اند و مردمی که به امید این وعده‌ها به مناطق خود بازگشته بودند، مجبور شدند تا دوباره به تهران بازگردند. این کارشناس افزود: شرایط اقتصادی در تهران دشوار و سبد خانوارها به‌شدت کوچک شده است. افرادی که قدرت خرید ندارند، از مناطق سکونتی خود به مناطق کمترتوسعه‌ ‎ یافته بازگشت داشته‌اند؛ به‌طوری‌که مردم مناطق کمتربرخوردار از شهر به حومه شهر مهاجرت کرده‌اند؛ بنابراین، رفتار مهاجرتی در ایران بیشتر از یک رفتار اجتماعی، بنیان‌های اقتصادی دارد.

تهران دیگر مهاجر نمی‌پذیرد

وی با بیان اینکه منفی شدن روند مهاجرت به تهران از یک منظر می‌تواند درست باشد، توضیح داد: برای محاسبه نرخ خالص مهاجرت، باید ورودی‌ها و خروجی‌ها مورد بررسی قرار ‌گیرند. در حال ‌حاضر، در شهر تهران بسیاری از شهروندان به‌دنبال کار و بهبود کیفیت زندگی به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند و ورودی‌های این شهر کمتر از خروجی‌های آن است؛ بنابراین، این شهر دیگر به‌عنوان یک شهر پذیرنده مهاجران در نظر گرفته نمی‌شود. به‌اعتقاد وی، وجود بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در شهرهای بزرگ مانند تهران باعث می‌شود که نرخ مهاجرت از شهر بیشتر از نرخ مهاجرپذیری باشد. این یک وضعیت نامطلوب است و می‌توان آن را یک شکست اقتصادی نامید. به‌علاوه، مناطقی مانند پرند و پردیس مقصد مهاجرت معکوس از تهران هستند. این مناطق در شرایطی قرار دارند که امکانات شهری و رفاهی مناسبی ندارند و به‌طورکلی در وضعیت محرومیت قرار دارند. در ابتدای ساخت مسکن مهر، نبود زیرساخت‌های لازم برای رفاه اجتماعی و حتی فرهنگی برای جای دادن یک جمعیت گوناگون در آنها موردتاکید قرار می‌گرفت و ساکنان این مناطق همچنین از نبود امکانات مناسب زندگی شکایت می‌کردند. امروز نیز شرایط چندانی تغییر نکرده‌اند.

چرخه معیوب نابرابری

حسین‌زاده گفت: از نظر استانداردها، یک شهر مکانی است که دارای امکانات و زیرساخت‌های لازم در حوزه بهداشت، آموزش، جاده‌ها، آب و فاضلاب، فضای سبز و امکانات تفریحی باشد. در عوض، شهرهایی که به استانداردهای موردنیاز دست نیافته‌اند، به‌طورعملی بیابان‌هایی هستند که تنها دارای ساختمان‌ها هستند. به‌علاوه، دولت باید به این سوال پاسخ دهد که آیا در این مناطق کار و اشتغال ایجاد شده است؟ آیا کارخانه‌هایی برای ایجاد اشتغال به‌بهره‌برداری رسیده‌اند؟ پاسخ به این سوال‌ها منفی است؛ بنابراین، می‌توان گفت که مهاجرت معکوس از تهران به مناطق حاشیه‌نشین رخ داده است. در واقع، جمعیت راه خود را به این شکل پیدا کرده که به‌دلیل نداشتن توان مالی برای زندگی در تهران، به مناطق اطراف آن مهاجرت کنند. وی تاکید کرد: افرادی که از تهران به مناطق حاشیه مهاجرت کرده‌اند، به دلایل مختلف عموما با مشکلات اقتصادی روبه‌رو شده‌اند و این افراد با محیط حاشیه سازگاری کمتری دارند.

از طرف دیگر، افرادی که از شهرهای کوچک به پردیس و پرند مهاجرت می‌کنند، سازگاری بهتری با این مناطق دارند تا زمانی که فرزندان آنها بزرگ‌تر شوند و به مدرسه بروند. این فرزندان خود را با جوانان و نوجوانانی که از خانواده‌های برخوردار هستند، مقایسه می‌کنند و از احساس نابرابری رنج می‌برند. در هر دو حالت، تعارض اجتماعی و ناامیدی ایجاد می‌شود؛ زیرا نابرابری باعث فقر و فقر باعث نابرابری می‌شود و این چرخه نامتوازن ادامه می‌یابد.

سخن پایانی

۳ عامل گرانی خانه، آلودگی هوا و وضعیت اقتصادی خانوار در افزایش مهاجرت معکوس از تهران به روستاها تاثیرگذاری بیشتری دارد. رکود بازار مسکن، تاثیرات عمده‌ای بر زندگی مردم گذاشته و امکان خانه‌دار شدن در تهران بسیار سخت شده است و مردم در حالی ‌که سال‌ها تلاش می‌کنند، اما موفق به خانه‌دار شدن نمی‌شوند. زمانی که رونق اقتصادی حاکم بود، مردم با امید یافتن شغل و زندگی بهتر به تهران مهاجرت می‌کردند، اما متاسفانه امروز به‌دلیل عدم‌گردش اقتصادی، اشتغال کم و هزینه زندگی بالا، مردم دوباره به زادگاه خودشان برمی‌گردند. مسئولان در بخش روستایی آن‌طور که باید نتوانسته‌اند موفق عمل کنند، ازاین‌رو افرادی که به روستا می‌روند، در آنجا هم دچار مشکل می‌شوند، زیرا در بخش روستایی بیشتر به مسائلی از قبیل اجرای طرح هادی و ایجاد آسفالت اکتفا شده و روستاها از نظر اقتصادی توانمند نشده‌اند. اگر دولت بتواند طرح‌هایی را اجرایی کند که اقتصاد روستا پویاتر شود، می‌تواند موفق شود و در غیر این صورت، زندگی کسانی که به روستاها مهاجرت کرده‌اند، چندان تغییری نمی‌کند و تنها هزینه مسکن و زندگی اولیه آنها کاهش می‌یابد و باز هم بحث رکود بر اشتغال تاثیرگذار خواهد بود و افراد را با چالش‌های بزرگ‌تری روبه‌رو خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های ستاره دار الزامی است
*
*

آخرین اخبار

پربازدیدترین