از اصلاحات تا بحران
خاندان اسد که از ۱۹۷۰ م در سوریه قدرت را در دست گرفته بودند به خصوص از سال ۲۰۰۰، با چالشهای متعدد داخلی و بینالمللی مواجه شدند. از آغاز اصلاحات سیاسی تا مواجهه با اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱ و جنگ داخلی، بشار اسد سعی داشت با حفظ ساختار سیاسی حزب بعث، حاکمیت خود را تحکیم کند اما سرانجام حکومت او در موقعیتی دشوار قرار گرفت و به سقوط انجامید.
قدرتگیری حزب بعث در سوریه
حزب بعث را میشل عَفلَق متولد دمشق و از پدری ارتودکس مذهب و صلاحالدین بیطار متولد دمشق و از خانوادهای سنّی مذهب و سنّتی بنیان گذاشتند. این دو همه اوقات خود را صرف فعالیت و تشکیلات سیاسی کردند و سرانجام به برداشت خاصی از «اشتراکیه» (سوسیالیسم)، «الوطن العربی» (میهن عربی) رسیدند و حزب بعث را به عنوان بهترین راه برای نیل به آرمانهای خود، مشترکاً تأسیس کردند.
حزب بعث به دو پایگاه عمده در سوریه و عراق دست یافت. در عراق، این حزب با مجموعهای از کودتاها به رهبری اعضای خود، بهویژه صدام حسین، توانست قدرت را در دست بگیرد. در سوریه نیز حافظ اسد با پیمودن مراحل مختلف قدرت، حزب بعث را به نیروی مسلط سیاسی تبدیل کرد.
بنیانگذاران حزب بعث، میشل عفلق و صلاحالدین بیطار، پس از بازگشت از فرانسه، فعالیت خود را در دهه ۱۹۳۰ با تمرکز بر آموزش جوانان و تقویت ملیگرایی عربی در سوریه آغاز کردند. آنها برای احیای ایدههای ملیگرایانه و استقلالطلبانه عربی، ابتدا گروهی کوچک به نام «حرکه الاحیاء العربی» تشکیل دادند. با گذشت زمان و در تلاش برای سازماندهی منسجمتر، این گروه به «حرکه البعث العربی» تبدیل شد.
نخستین کنگره حزب بعث در آوریل ۱۹۴۷ در دمشق برگزار شد و اساسنامه این حزب توسط نمایندگانی از سوریه، لبنان و اردن به تصویب رسید. در دهه ۱۹۵۰، حزب بعث توانست از فضای سیاسی و تحولات ملیگرایانه در کشورهای منطقه، بهویژه ایران و مصر، برای تقویت موقعیت خود بهرهبرداری کند.
یکی از نقاط عطف مهم حزب، ائتلاف آن در سال ۱۹۵۳ با حزب سوسیالیست عربی سوریه به رهبری اکرم حورانی سیاستمدار با تجربه و معروف سوریه بود. این اتحاد، به شکلگیری «حزب بعث عربی سوسیالیستی» منجر شد که توانست در انتخابات پارلمانی سوریه در سال ۱۹۵۴ به موفقیت دست یابد و پایههای نفوذ خود را در ارتش سوریه و سایر کشورهای عربی، بهویژه عراق، تقویت کند. در نهایت در سال ۱۹۶۳، حزب بعث توانست با انجام کودتا در سوریه و عراق به قدرت دست یابد.
ورود حافظ اسد به صحنه قدرت سوریه
حافظ اسد از افسران نیروی هوایی سوریه بود، به کمک کودتای ۱۹۶۳، تحت حمایت حزب بعث، به صحنه قدرت وارد شد. او در ابتدا به عنوان وزیر دفاع فعالیت میکرد و توانست با استفاده از شبکهای از افسران و نیروهای وفادار در ارتش، قدرت خود را تقویت کند. حافظ اسد در سال ۱۹۷۰ با یک کودتای بدون خونریزی که به «جنبش اصلاحی» معروف شد، رهبری سوریه را در دست گرفت.
این کودتا باعث برکناری رقبای داخلی حافظ در حزب بعث شد. او سپس تلاش کرد ساختارهای حکومتی و حزبی را به گونهای بازسازی کند که کنترل سیاسی و نظامی کشور در دست او و حلقه نزدیکانش باقی بماند. حافظ اسد همچنین توانست حمایت گروههای مختلف، از جمله علویان، را بهدست آورد و از احساسات ملیگرایانه و ضداسرائیلی برای تقویت مشروعیت خود بهره ببرد.
در سال ۱۹۷۱، حافظ اسد اقدام به تأسیس مجلس خلق کرد و در سال ۱۹۷۲ «جبهه ترقیخواه ملی» را بنیان گذاشت. این جبهه، بهعنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به تکثر سیاسی، زمینهای را فراهم کرد که دیگر احزاب سیاسی همسو با حزب بعث به آن بپیوندند. مانیفست این جبهه که بر رهبری دائمی حزب بعث تأکید داشت، از این اتحاد حمایت کرد. این اقدامها تلاشی بود برای تقویت کنترل سیاسی و مشروعیت حزب بعث در ساختار سیاسی سوریه.
در سال ۱۹۷۳، قانون اساسی جدیدی اعلام شد که اصلاحاتی را در قانون اساسی موقت سال ۱۹۶۹ به همراه داشت؛ قانونی که قدرت بیشتری به رئیسجمهور بهجای نخستوزیر میداد. حافظ اسد از این فرصت استفاده کرد تا پایگاههای حمایتی سیاسی و مردمی خود را مستحکم کند و با سکولارسازی نهادهای حکومتی، مشروعیت بیشتری برای خود دستوپا کند.
در عین حال، اسد در چارچوب گفتمان ناسیونالیسم سکولار، سعی داشت به گروههای مذهبی نزدیک شود. برای تحقق این هدف، در سال ۱۹۷۳، کمکهای مالی گستردهای به مدارس مذهبی در استان حما و سازمانهای خیریه اسلامی در استان حمص ارائه داد. این کمکها در سال ۱۹۷۴ با افزایش حقوق کارکنان تشکلها و نهادهای مذهبی ادامه یافت.
در دوره حافظ اسد دولت بعث عراق تحت رهبری احمد حسن البکر رئیسجمهور وقت، توافقاتی با دولت او امضا کرد که بر اساس آن دو کشور برای اتحاد بیشتر و نزدیکی روابط، بهویژه در زمینههای سیاسی و نظامی، گام برداشتند.
در این توافقات، حافظ اسد به عنوان قائممقام اتحادیه دو کشور معرفی شد. هنگامی که صدام حسین با یک کودتا رئیسجمهور البکر را مجبور به استعفا کرد و خود به مقام ریاست جمهوری عراق رسید، روابط او با حافظ اسد بهطور جدی تحتالشعاع قرار گرفت و بهتدریج موجب ایجاد اختلافات عمیق میان دو کشور و رهبران آنها شد.
در پی این تحولات، هر حافظ و صدام به مخالفان سیاسی یکدیگر تبدیل شدند و حزب بعث دچار شکاف و تجزیه شد. اختلافات به حدی رسید که هر یک از این دو رهبر به مخالفان و تبعیدیهای یکدیگر پناه میدادند و در نهایت روابط رسمی میان آنها قطع شد. در پی این رویدادها، حافظ اسد در جنگ ایران و عراق به حمایت از جمهوری اسلامی ایران پرداخت. او و صدام حسین همچنان یکدیگر را به خیانت به حزب بعث متهم میکردند و هر یک خود را نماینده حقیقی و اصلی حزب بعث میدانستند.
حافظ اسد برای سه دهه (۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰) ریاست حکومت بعث سوریه را بر عهده داشت و توانست نظام سیاسی کشور را در جهت حفظ قدرت متمرکز خود تثبیت کند. پس از مرگ او در سال ۲۰۰۰، در جلسه حزب بعث سوریه، بشار اسد پسر حافظ به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شد.
بشار اسد؛ از قدرت تا سقوط
در حالی که اصلیترین جانشین حافظ اسد فرزند بزرگش یعنی باسل اسد بود اما او در ۳۱ سالگی بر اثر یک سانحه رانندگی در دمشق درگذشت و در حالی که برخی معتقد بودند ماهر اسد به عنوان جانشین پدر معرفی خواهد شد اما به دلیل پایین بودن سنش، بشار اسد به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شد.
ماهر اسد
بشار متولد ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۵، در سال ۱۹۸۸ مدرک پزشکی خود را از دانشگاه دمشق دریافت کرد و پس از آن به خدمت در ارتش سوریه پرداخت. او چهار سال بعد، برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته چشمپزشکی به تحصیلات تکمیلی پرداخت اما در سال ۱۹۹۴، پس از فوت ناگهانی برادر بزرگترش، باسل به سوریه فراخوانده شد تا جایگاه او را به عنوان جانشین پدرش، حافظ اسد، بر عهده گیرد. در سال ۱۹۹۸، بشار اسد به دانشگاه نظامی وارد شد و مسئولیتهای نظامی و سیاسی بیشتری را در سوریه پذیرفت، از جمله نظارت بر حضور نیروهای سوری در لبنان. در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰، حافظ اسد بر اثر ایست قلبی درگذشت. پس از آن، بشار در ۱۷ ژوئیه همان سال، به طور رسمی قدرت را در دست گرفت.
در دوران آغازین زمامداری بشار، برخی اصلاحات فرهنگی و سیاسی به اجرا درآمد که به نام «بهار دمشق» شناخته میشود. این تغییرات به عنوان نخستین گامها در جهت نوسازی در کشور مطرح شدند، اگرچه این اصلاحات در نهایت با موانع و چالشهایی مواجه شدند. اگرچه بشار اسد کوشید تا در جریان کنگره ملی حزب بعث با متمرکز ساختن توجه خود بر اقتصاد و مسئله فساد سیاسی قدری از فشارهای اقتصادی بر مردم بکاهد و استانداردهای زندگی آنها را ارتقا دهد اما این اصلاحات به دلیل آنچه بشار اسد آن را «ضعف ساختارهای دولتی، فقدان نیروی انسانی کارآمد و شرایط بینالمللی و تحولات منطقهای» مینامد، نتوانسته نتیجه مورد دلخواه را به همراه داشته باشد.
در جبهه سیاسی نیز اگرچه بشار اسد کوشید تا با لغو قانون حالت فوقالعاده اصلاح قانون اساسی، آزادی برخی زندانیان سیاسی و جایگزینی رهبران جوان یا رهبران قدیمی که پس از درگذشت حافظ اسد نیز اهرمهای قدرت را در دست داشتند شرایط را بهبود بخشد اما هنوز با خواستههای معترضان فاصله زیادی داشت.
این تغییرات در نهایت محدود و ناکام ماندند، بهویژه پس از شروع بحران سوریه در سال ۲۰۱۱؛ بدین صورت که در سال ۲۰۱۱، همزمان با اوجگیری اعتراضات مردمی در کشورهای عربی، موجی از تظاهرات در شهرهای مختلف سوریه نظیر حمص، درعا، حما، لاذقیه، جبله و دمشق آغاز شد. این اعتراضات که ابتدا به شکل مسالمتآمیز و با خواستههایی اجتماعی و سیاسی شروع شده بود، با سرکوبهای گسترده ارتش سوریه مواجه گردید. اعتراضات در برخی مناطق نظیر حمص و درعا بهتدریج شدت یافت و در این میان، قیامهای مسلحانه توسط ارتش آزاد سوریه علیه حکومت بشار اسد در حمص به وقوع پیوست.
در این دوران، بشار اسد در ابتدا سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی به اعتراضات در رسانههای عمومی نداشت اما هنگامی که فشار سرکوبها افزایش یافت و اعتراضات به خشونت کشیده شد، رئیسجمهور سوریه مصاحبههایی با رسانههای دولتی انجام داد و در آنها بروز بحران در کشور را به اسرائیل نسبت داد. وی همچنین اعلام کرد که با قدرت در برابر این توطئهها خواهد ایستاد و بر سرکوب اعتراضات مصمم است. این سرکوبها و خونریزیها در نهایت باعث شد که اتحادیه عرب در سال ۲۰۱۱ عضویت سوریه را به حالت تعلیق درآورد و فشارهای بینالمللی بر حکومت بشار اسد شدت بیشتری گرفت. حکومت بشار اسد در موقعیت پیچیدهای قرار گرفت. این جنگ به مدت بیش از یک دهه ادامه یافت و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی سوریه را تخریب کرد؛ اما با کمکهای ایران و روسیه در مقابله با گروههای مسلح معارض او، حکومت او ادامه پیدا کرد.
از نظر بینالمللی، بشار اسد با تحریمهای گسترده و انزوای سیاسی روبهرو شد. در سالهای اخیر با کمک نیروهای خارجی و بازگشت نسبی ثبات، توانست قدرت خود را حفظ کند. سرانجام در نوامبر ۲۰۲۴، ائتلافی علیه بشار اسد شکل گرفت و حملات متعددی به قصد سرنگونی انجام دادند که در نهایت در ۷ دسامبر بشار اسد سوریه را ترک و دمشق به تصرف معارضین مسلح سوری درآمد.