فرار نظامیگری از تعهدات کربنی
جنگ، ویرانی شهرها و آوارگی انسانها را همراه با زخمی عمیق و ماندگار بر پیکره زمین و طبیعت برجای گذاشته و درگیریهای مسلحانه، مستقیما بر چرخههای طبیعی و روند گرمایش جهانی اثر میگذارد. تخریب جنگلها، سوختن زیرساختهای انرژی، انتشار گازهای گلخانهای از ماشینهای جنگی و حتی تغییر الگوهای مصرف پس از جنگ، همه دستبهدست هم میدهد تا دمای کره زمین شتاب بیشتری بگیرد. بمباران پالایشگاهها و میدانهای نفتی، انتشار کربن را در ابعادی مهارناپذیر افزایش میدهد و در سوی دیگر، نابودی پوشش گیاهی و خاک، توان طبیعت برای جذب دیاکسیدکربن را بهشدت کاهش میدهد. پیامدهای غیرمستقیم جنگ، مانند جابهجایی میلیونی جمعیت و فشار مضاعف بر منابعطبیعی، در نهایت به گرمایش جهانی دامن میزند و طبیعت نخستین قربانی درگیریهاست. استفاده از انواع جنگافزارها، از جمله جنگافزارهای غیرمجاز نظیر بمبهای شیمیایی و اورانیوم رقیقشده، اثرات منفی زیادی بر محیطزیست طبیعی، جنگلها، گونههای جانوری و گیاهی، منابع غذایی و منابع آبی دارد. افزایش بیرویه مصرف سوختهای فسیلی برای تحرک جنگندههای هوایی، نیروهای زمینی، تانکها و نفربرها، تشدید پدیده گرمایش جهانی را در پی خواهد داشت و جنگ تلاشهای محیطزیستی را بیاثر میکند. حال باوجود آثار مخرب و غیرقابلانکار درگیریهای مسلحانه و فعالیتهای نظامی بر محیطزیست و اقلیم جهانی، آیا مراجع بینالمللی و کنوانسیونهای اقلیمی سازمان ملل، گزارشی از تاثیرات محیطزیستی، مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ناشی از این رخدادهای غیرقابلپیشبینی را تهیه میکنند؟ در این زمینه با مجید شفیعپور، رئیس موسسه ملی تغییر اقلیم و محیطزیست دانشگاه تهران گفتوگویی داشته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.

چارچوب کنوانسیونهای تغییر اقلیم سازمان ملل، پروتکل کیوتو و توافقنامه پاریس) براساس کدام منابع انتشار گازهای گلخانهای (آنتروپوژنیک یا طبیعی) بنا شده است؟ همچنین، چه بخشهایی از فعالیتهای انسانی مشمول گزارشدهی هستند و نحوه برخورد با رخدادهای غیرقابلپیشبینی مانند آتشسوزی جنگلها و جنگها در این ساختار چگونه است؟
چه کنوانسیون چارچوبی سازمان ملل برای مقابله با تغییرات اقلیمی و چه پروتکلها و توافقنامههای ذیل آن مانند پروتکل کیوتو و توافقنامه پاریس، تمرکز اصلی خود را بر انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای انسانی قرار دادهاند. اگرچه برخی از فعالیتهای طبیعی مانند آتشفشانها یا انتشار متان ناشی از پوسیدن برگها در جنگلها وجود دارد، این موارد تحتکنترل و الزام برای گزارشدهی قرار نمیگیرد و این الزام تنها به منابع آنتروپوژن یعنی وابسته به فعالیتهای انسانی متمرکز شدهاند. فعالیتهای انسانی به گروههایی تقسیمبندی شدهاند؛ از جمله بخش انرژی که شامل پالایشگاهها و نیروگاهها (بهویژه نیروگاههای تولید برق) است، بخش ساختمان که شامل ساختمانهای مسکونی، تجاری و اداری میشود و بخش صنعتی که شامل صنایع سیمانی، تولید آسفالت و صنایع الکترونیک است. همچنین، بخش حملونقل نیز وجود دارد که بهواسطه نیاز به جابهجایی انسان و کالا و خدمات مرتبط با آن از ناوگانهای متنوعی استفاده میشود. تمامی این فعالیتها ناشی از اقدامات انسانی است که فشار آن باید در اثر استفاده از حاملهای سوختی سنجیده و گزارشدهی شود.
بخش دیگری نیز وجود دارد که مربوط به پسماندهاست که ناشی از فعالیتهای انسانی است؛ این پسماندها ممکن است برای تامین غذا و خوراک یا کشاورزی تولید شوند. این پسماندها شامل مواد آلی و غیرآلی هستند که اگر در دفنگاههای زباله خانگی و شهری دفن شوند، میتوانند متان منتشر کنند. این بخشها بهطورمستقیم با فعالیتهای انسانی مرتبط هستند که گازهای گلخانهای را متصاعد میکنند و در الگوهای مصوب سازمان ملل، چه در کنوانسیونها و توافقنامههای ذیل آن، همه براساس منابع آنتروپوژن باید گزارشدهی شوند.
اما یک بعد دیگر نیز وجود دارد که میتواند به این نوع فعالیتها افزوده شود و رخدادهای آن بهثبت رسیده است. برای مثال خودسوزی جنگلها، ناشی از فعالیتهای انسانی نیست، بلکه یک حادثه طبیعی است. این رخداد میتواند هم به افزایش انتشار گازهای گلخانهای منجر شود و هم با از بین رفتن جنگلها، چاهکهای جذب گازهای گلخانهای را کاهش دهد. ترسیب کربن از اتمسفر در جنگلها و محیطهای آبی و اقیانوسی بیشترین سهم را در جذب و رسوب کردن دارد که همین جذب کربن از اتمسفر باعث رشد گیاهان و رستنیها میشود.
درباره خودسوزی جنگلها، ممکن است دلایل آن ناشی از خشکی یا بادهای شدید باشد که باعث اصطکاک شاخهها و برگها میشود و این خودسوزیها را آغاز میکند. تخریب جنگلها در لکههای گوناگون چند صد هکتاری در کشور ما و چندین هزار هکتاری در کشورهای دیگر مانند اروپا، امریکایشمالی و استرالیا مشاهده شده است. این موارد بهعنوان ارزیابی مقطعی قابلگزارش است، اما اگر بخواهند کشورها را ملزم کنند که این رخدادهای غیرقابلپیشبینی را گزارش دهند، طبیعتا مورد حمایت خیلی زیادی قرار نمیگیرند.
اما، ماموریتی برای مجموعه سازمان ملل و کنوانسیونهای ذیل آن پیشبینی شده است که برای اینگونه رخدادهای غیرقابلپیشبینی و غیرمترقبه که تخریب محیطزیست و پدیده گرمایش جهانی را تحتتاثیر قرار میدهند، ارزیابی و گزارشدهی انجام دهند. در این راستا، بحث نزاعها و جنگها نیز در همان طبقهبندی قرار میگیرد.
باوجود اینکه جنگها، نزاعها و تخریبهای ناشی از فعالیتهای نظامی یک واقعیت غیرقابلپیشبینی است، آیا مراجع بینالمللی و کنوانسیونهای اقلیمی سازمان ملل، گزارشی از تاثیرات محیطزیستی، مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای این رخدادها را تهیه میکنند و اگر بله، چه سازکاری برای این ارزیابی پیشبینی شده است؟
بالاخره جنگها میتوانند از طریق دریا، هوا یا زمین انجام شوند و نوع وسایل مختلفی که استفاده میکنند و تخریبی که بر جای میگذارند و نقاطی که تخریب میکنند، جدا از تلفات انسانی و آسیب به تاسیسات و زیرساختها، نیازمند این است که از طریق کنوانسیونها و پروتکلها پذیرفته شود که این هم جزو واقعیتهای محتمل برای همه کشورهاست. کشورها نیز ابزار لازم را ندارند که بخواهند پیشبینی کنند، آیا ناگهان حملهای به آنها میشود یا تهاجمی به کشور دیگری انجام میدهند. از طرف دیگر، این موضوع از چشم مراجع سازمان مللی که اشاره کردم، پنهان نمیماند و آنها مسئولیت دارند که گزارشهای ارزیابی و تاثیرگذاری آن را چه در ارتباط با محیطزیست و چه در ارتباط با جمعیت و جابهجایی جمعیتها تهیه کنند. این گزارشها شامل بخشهایی است که مربوط به تخریبها و همچنین مصرف بیرویه حاملهای انرژی و تاثیرگذاری بر پدیده گرمایش از طریق انتشار گازهای گلخانهای است. به آنها ماموریت داده شده که باید این تصویر در هر صورت مهیا باشد. اما چون بهعنوان حوادث و رخدادهای غیرقابلپیشبینی و غیرمنتظره قرار میگیرد، بنابراین الزامی به تهیه گزارشاش به کشورها سپرده نشده است. با این حال، گزارشهایی توسط سازمان ملل وجود دارد.
نقش نظامیگری در تغییر اقلیم چگونه موردتوجه سازمان ملل و مجامع بینالمللی قرار گرفت و آیا به تشکیل نهادهایی در این زمینه هم منجر شد؟
در سال ۲۰۰۹ بحث اینکه ارتشها و نیروهای نظامی و انتظامی میتوانند نقش مخربی ایفا کنند، با کم و کیف مختلف موردتوجه قرار گرفت؛ چه کیفیت گازهای گلخانهای که منتشر میکنند و چه کمیت هر یک از این گازها. یک شورای مشورتی جهانی نظامی تشکیل شد. این شورا در سال ۲۰۰۹ شکل گرفت و افراد اولیهاش عمدتا ژنرالهای بازنشسته ارتشها بودند. پیشنهاد اولیه از سمت یک ژنرال بازنشسته هندی آغاز شد و این شورای مشورتی جهانی سعی میکند که مجموعه دبیرخانه کنوانسیون تغییرات آب و هوا در سازمان ملل را در این موضوع حساس کند، زیرا یکی از تهدیدهای بزرگ همین فعالیتهاست؛ چه در قالب مانورهای نظامی باشد و چه در قالب بروز رخدادهای جنگی که امنیت ملی کشورها را تحتتاثیر قرار میدهد. این شورا نگاهی جامعتر دارد و فقط نظامی نمیبیند. بهگفته یکی از روسایجمهوری ایالاتمتحده، دیگر دشمن شماره یک ما در تروریسم نیست، بلکه تغییر اقلیم است، زیرا امنیت غذایی، روانی و زمینهای مختلف اجتماعی و اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهد. بنابراین ما مباحث امنیت ملی داریم. تداوم این نگاه و رویکرد و تشکیل این شورای مشورتی جهانی درباره نقش ارتشها و نظامیگری در تغییر اقلیم منجر به این شد که در سال ۲۰۱۹، یک شورای دائمی ایجاد شد که دیگر نقش مشورتی ندارد. اینجا ساختاری مشخصا بهصورت یک مجموعه بینالمللی به خود گرفت که بسیاری از کشورهای دارای ارتشهای گسترده و کشورهای پرجمعیت و شاید اقتصاد اول تا دهم جهان و حتی فراتر از آن، به عضویت این شورا درآمدند تا بتوانند هم تبادلنظر اطلاعاتی کنند و هم از اثرات منفی جلوگیری کنند و هم تاثیرپذیر باشند.
تغییرات اقلیمی چه جایگاهی در بحث امنیت ملی کشورها دارد و تعهدات داوطلبانه کشورهای عضو توافقنامه پاریس مانند سند مشارکت ملی یا NDC چه الزامات، سازکارها و اهدافی را برای گزارشدهی در قبال کاهش و جذب گازهای گلخانهای تعیین میکند؟
همانطور که اشاره شد، کشورهای بزرگ مانند امریکا و کشورهای پیشرفته غربی عمدتا در گروهی از کنوانسیونها قرار دارند که به کشورهای توسعهیافته معروف هستند. اما این موضوع محدود به این کشورها نیست و کشورهایی مانند برزیل، هند و چین نیز در این شوراهای بینالمللی عضویت دارند و بهطورطبیعی مسئولیتها و ماموریتهایی را دنبال میکنند. نکته بسیار مهم این است که گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی بهعنوان یک تهدید جدی و وسیع برای امنیت ملی کشورها شناخته میشود. کشورهای توسعهیافته که در این زمینه پیشگام بودهاند، زودتر به این تهدید واکنش نشان داده و تلاشهایی را متمرکز کردهاند.
در کنوانسیون و توافقنامه پاریس، گزارشدهی بهصورت داوطلبانه الزامی شده و شامل حوزههایی مانند تبدیل انرژی، نیروگاهها، صنایع فولاد، پالایشگاهها، بخشهای حملونقل و ساختمان میشود. این برنامهها باید از قبل قابلیت اجرا و تحقق داشته باشند و نقصهایی که ممکن است در آینده، پیش از بهرهبرداری، هنگام ساخت و پس از بهرهبرداری در انتشار گازهای گلخانهای نقش داشته باشند، باید قابلمحاسبه باشند. این موارد بهعنوان بخشهای اساسی مشترک برای تمامی کشورهای عضو کنوانسیون باید گزارش شوند.
در کنوانسیون تغییرات اقلیمی، مسئولیت و تعهد مشترک همه اعضا از سال ۱۹۹۷ شامل تهیه گزارشهای دورهای درباره انتشار و جذب گازهای گلخانهایشان است، چه کشورهای توسعهیافته و چه در حال توسعه. توافقنامه پاریس نیز عمدتا به همین شکل عمل میکند. کشورهای عضو این توافقنامه موظفند، گزارشهای «سند مشارکت ملی» را ارائه دهند که اقداماتشان داوطلبانه است؛ یعنی باید مشخص کنند چه اقداماتی را در چارچوب علمی و باتوجه به شرایط ملی و اقتصادی خود میتوانند انجام دهند، بدون اینکه اهداف توسعهایشان تحتتاثیر قرار گیرد.
اگرچه این اقدامها داوطلبانه هستند، اما ارائه گزارش آن داوطلبانه نیست. تمامی کشورهای عضو توافقنامه باید این گزارشها را بهروز و بیان کنند. چه اقداماتی برای کاهش گازهای گلخانهای و برای سازگاری با تغییرات اقلیمی انجام خواهند داد. همچنین باید مشخص کنند، برای این تلاشها چه مقدار فناوری، نیروی انسانی و منابع مالی اضافی نیاز دارند یا صرف میکنند. این موارد در قالب «سند مشارکت ملی» مشخص میشود که باید مورد تصویب هیاتوزیران قرار گیرد؛ به این معنا که تعهد دولتی میشود و دستگاههای اجرایی نیز متعهد به اجرای آن برنامه خواهند بود.
این موضوع هیچ ارتباطی به مجالس ندارد و وقتی بهعنوان قانون در مقیاس ملی شناخته نمیشود، مادامی که نهادهای ملی شامل دولتها و دستگاههای اجرایی خود را متعهد به اجرای آن برنامه بدانند، حتی اگر با انحرافهایی همراه باشد، باید در آن برنامه اعلام کنند برای تحقق اهداف ما در این سند مشارکت ملی به چه نیازهایی از نظر فناوری، مالی و توانمندسازی نیروهای انسانی احتیاج داریم.
در واقع، کشورهای عضو کنوانسیون و توافقنامه پاریس باید گزارشهایی به نام «نشنال کیمینکیشن» را تصویب کرده و به دبیرخانه کنوانسیون ارائه دهند. این کنوانسیون نیاز دارد، بداند در چه زمینههایی میتواند کمک کرده و در چه زمینههایی باید از کشورهای دیگر حمایت کند. همچنین، باید بتواند حسابرسی انجام دهد تا بفهمد از مجموع کشورهای عضو چه مقدار کاهش در انتشار گازهای گلخانهای میتواند انتظار داشته باشد و در چه زمانی این کاهشها تحقق خواهد یافت.
آیا با تلاشهای مشترک کشورهای مختلف، میتوانیم به هدف جلوگیری از افزایش دما به بیشتر از ۲ درجه سلسیوس تا سال ۲۱۰۰ برسیم یا این هدف زودتر محقق خواهد شد؟ یا اینکه نیاز به تلاشهای بیشتری از طرف کشورها داریم؟
2 سال پیش، دبیرخانه کنوانسیون تغییرات اقلیمی سازمان ملل اعلام کرد که با تعهدات فعلی کشورها، تا سال ۲۱۰۰ میانگین دما بین ۲.۷ تا ۳.۲ درجه سلسیوس افزایش خواهد یافت. این افزایش بهمعنای آسیبهای جدی به محیطزیست و مشکلات بزرگ برای ادامه حیات انسان خواهد بود.
بنابراین، ضروری است که کشورها فراتر از اهداف فعلی خود، تعهدات داوطلبانه بیشتری را بپذیرند و به تامین مالی این تعهدات متعهد باشند تا یک تلاش جهانی مشترک شکل بگیرد که مانع از رسیدن به افزایش دما بیش از ۲ درجه سلسیوس شود و حتی از ۱.۵ رجه نیز عبور نکنیم. اما در تابستان گذشته، در نیمکره شمالی مشاهده کردیم که میانگین دما نسبت به سال ۱۸۵۰، که سال مبنا است، از ۱.۵درجه عبور کرده است. اکنون باید توجه جهانی خود را معطوف کنیم تا از افزایش میانگین دمای سطحی زمین به ۲ درجه سلسیوس جلوگیری کنیم.